به گزارش جامجم، اواسط سال ۸۷ درست روز انتخابات شوراها بود كه وقوع درگیری خونین در روستای زرجان شهرستان خفر بین دو طایفه، منجر به كشته شدن دو نفر از اعضای روستا شد.
یعقوب كریمی، عضو شورای روستا در توضیح علت درگیری به جامجم گفت: بین دو طایفه بزرگ اهل خفر از سالها قبل بر سر املاك و چاههای آب اختلاف و درگیری وجود داشت. روز انتخابات شوراها، دو طایفه مقابل همدیگر قرار گرفتند و این بار شدت نزاع بیشتر از همیشه بود.آن روز یكی از نامزدهای انتخابات كه مردی میانسال به نام حبیب بود، بر اثر اصابت گلوله شلیك شده از سوی جوانی كه اهل طایفه دیگر بود جان خودش را از دست داد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد و فردی از همان طایفه به نام محمود هم بر اثر اصابت سنگ به سرش جان سپرد.»
بعد از درگیری خونین، ماموران پلیس عده زیادی از شركتكنندگان در نزاع را دستگیركردند. اهالی طایفه حبیب، با تصور این كه جوانی به نام قادر ضارب او بوده و دستگیر نشده؛ قادر را جلوی منزلش به ضرب پنج گلوله به رگبار بستند و عامل قتل قادر هم دستگیر شد.
فضای روستا متشنج بود تا حدی كه به مدت چهار ماه نیروهای امنیتی برای پیشگیری از درگیریهای احتمالی در محل روستا مستقر بودند.
رسیدگی به سه پرونده قتل در دستور كار دادگستری استان فارس قرار گرفت و جلسات محاكمه متعددی برای رسیدگی به شكایت شاكیان مضروب در درگیری و همچنین رسیدگی به پروندههای قتل برگزار شد.
ضارب محمود شناسایی نشد اما متهمان به قتل قادر و حبیب در دادگاه محاكمه و با درخواست اولیای دم به قصاص محكوم شدند.
با گذشت حدود ده سال و این كه از دو سال قبل،تلاش برای صلح و سازش بین دو طایفه با وساطت شورای اسلامی و قاضی مسؤول رسیدگی به پروندههای قتل به نام قاضی مددی و فرماندار جهرم آغاز شده بود، سرانجام منجر به بخشش از قصاص از سوی هر دو اولیای دم شد.
برادر قادر در گفت و گو با جامجم در مورد بخشش قاتل برادرش گفت: زمانی كه برادرم به قتل رسید پدر و مادرم ولی دم پرونده بودند اما بعد از فوت پدرم، من و برادرانم هم ولی دم محسوب شدیم.همه ما از این همه سال اختلاف بین دو طایفه خسته شده بودیم و دلمان میخواست به این كینه ادامه ندهیم.در این چند سال بعد از فوت برادرم حتی محكوم به پرداخت دیه به مضروبین حادثه هم شدیم و دیه را پرداخت كردیم. اما برای این كه كینه و دشمنی به نسل بعد از ما منتقل نشود، با این كه در دادگاه تقاضای قصاص كرده بودیم، تصمیم گرفتیم بیقید و شرط از خون برادرمان بگذریم. حالا بعد از اعلام گذشت، فضای روستا آرام شده است. گروه دیگر اولیای دم فرزندان حبیب بودند كه از خون قاتل پدرشان گذشت كردهاند. یكی از پسران حبیب در گفتوگو با جامجم گفت: پدرم بزرگ طایفه ما بود و برای همین داوطلب نمایندگی شوراها شده بود. بعد از به قتل رسیدن پدرم، قاتل او شناسایی شد و ما از او شكایت كردیم. اما اخیرا عده زیادی برای این كه ما را به صلح و سازش راضی كنند به منزل ما رفت و آمد كردند. صحبتهای زیادی برای حل اختلافات بین دو طایفه زده شد و در نهایت من و هشت خواهر و برادرم تصمیم گرفتیم برای پایان دادن به دشمنی دیرینه با طایفه دیگر، از قاتل پدرمان گذشت كنیم.
- 14
- 3