یکشنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۳
۰۹:۱۳ - ۳۰ مهر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۷۰۷۱۸۸
جرم و جنایت

سربریده یک زن در خانه نیمه کاره نتیجه عشق مرگبار

سربریده یک زن در خانه نیمه کاره آن قدر صحنه دلخراشی بود که یک کارگر با دیدن آن بیهوش شده بود و من باید با دقت این سر بریده را نگاه می کردم تا شاید یک روزی در جریان دیده‌هایم نیاز داشته باشم.

هنوز یادم است اواخر دهه ۷۰ بود، مامور گشت اداره آگاهی تهران در خیابان ولیعصر بودم که ناگهان یک افسر راهنمایی و رانندگی به سمت ما دوید و از رفتارهای عجیب یک مرد ژولیده خبر داد.

افسر پلیس گفت که یک مرد از صبح وارد میدان ونک شده و با چاقویی که در دست دارد با خودش حرف می‌زند.

ساعت ۱۳ ظهر بود که به سراغ مرد ژولیده با دستان خون آلود رفتم او در میان شمشادهای وسط میدان ونک نشسته بود. صحنه عجیبی را دیدم، آن مرد در حالی که با چاقو به زمین می‌زد  با خودش حرف می‌زد و فقط می‌گفت خلاصش کردم، خلاصش کردم، خلاصش کردم.

کنجکاو شده بودم، مرد ژولیده همه لباسش خاکی شده بود. وقتی ما را دید هیچ تقلایی برای فرار نکرد، او را  به کلانتری ونک بردم ، با صدایی لرزان از ما خواست یک چای نبات برایش بیاوریم. باید روان کاوانه برخورد می‌کردیم و دوستانه به او نزدیک می‌شدیم. روح و روان آشفته ای داشت.

با همان چای نبات با او دوستی کردم و از حرف هایش فهمیدم به خاطر مواد و الکل چندباری به زندان رفته است. او آرام حرف می‌زد که ناگهان صدایش تند شد و با تندی مرتب تکرار کرد کشتم و خلاصش کردم، من خلاصش کردم، با همان چاقویی که دیدید. اصلا پشیمانی در چهره و صدایش دیده نمی شد.

پرسیدم چه کسی را کشتی؟

گفت زهره را.

فهمیدم یک زن را کشته است، پرسیدم  جسد زهره کجاست؟ مکث کرد، لبخندی زد و انگار برنده مسابقه‌ای شده است، گفت که جسد را دفن کرده است.

  از او خواستیم محل دفن کردن جسد زهره را به ما نشان دهد، مطمئن بودم که قتل رخ داده است اما پیدا کردن جسد خیلی مهم تر از اطمینان من بود.

سوار ماشین آگاهی شدیم و به سمت شرق تهران حرکت کردیم، جلوی یک ساختمان چهار طبقه نیمه کاره ایستادیم و مرد ژولیده با هیجان ما را به طبقه اول برد،  با انگشت جایی در کف خانه را به ما نشان داد و گفت زهره را در این جا دفن کرده ام .

یک کارگر را صدا زدیم و با بیل و کلنگ شروع به کندن زمین کرد، به یک بشکه که در چاه ساختمان بود، رسیدیم که قاتل باز با هیجان و کمی خنده خواست خودش جسد را بیرون بیاورد.

شوکه شده بودیم، فکر می‌کردیم جسد یک زن را بیرون می‌کشد اما در کمال تعجب مرد ژولیده دستش را داخل بشکه کرد و سر بریده شده یک زن را بیرون آورد. صحنه وحشتناکی بود تا جایی که کارگر ساختمان با دیدن سر بریده شده بیهوش شد و روی زمین افتاد.

خیلی زود بازپرس ویژه قتل و تیم جنایی پلیس آگاهی را مطلع کردیم، همان روز بررسی ها نشان داد قاتل، جسد زهره را سه قسمت کرده است.

او با خونسردی می‌گفت، خلاصش کردم و چون داخل بشکه جا نمی‌شد تکه تکه اش کردم.

او اصلا پشیمان نبود، می دانستم در حالت روحی مناسبی نیست، وقتی آرام شد پرسیدم چرا؟ و گفت: من سال ها عاشق زهره بودم و حتی به خواستگاری اش رفتم اما او با مرد دیگری ازدواج کرد.

هر وقت مشروب می‌خوردم و یاد زهره می افتادم جلوی در خانه‌شان می‌رفتم. می‌دانستم که شوهر زهره پرستار است و روزهایی که شیفت بود به خانه بازنمی‌گشت.

چندبار به جلوی در خانه‌اش رفتم و درباره این که چرا با من ازدواج نکرده بود، سوال کردم که زهره همیشه می‌گفت به پلیس زنگ می‌زنم و می‌خواست که مزاحمش نشوم اما من دلم هنوز با زهره بود.

قاتل گفت: خسته شده بودم و هنوز مدت زیادی از ازدواجش نگذشته بود که به سراغ او رفتم، در خانه‌شان باز بود، داخل شدم، زهره مرا دید و خواست جیغ و فریاد بزند که به عقب هلش دادم ، سرش به پله خورد و همان جا تمام کرد و بعد...

برای تحقیقات بیشتر به خانه زهره رفتیم، مرد جوانی را جلوی در دیدیم که می گفت زنش گم شده و خانه اش پر از خون است.

قاتل راست گفته بود، داخل خانه رفتیم، مرد ژولیده همه صحنه را نشان داد، او بعد از قتل ، زهره را داخل حمام برده بود و با چاقو آن را به سه قسمت تقسیم کرده بود.

قاتل که نمی خواست همسایه ها متوجه ماجرا شوند، از خانه خارج شده و خودروی وانت یکی از دوستانش را به امانت گرفته بود. داخل خانه زهره یک کارتن یخچال بود که جسد تکه تکه شده را ابتدا داخل یک نایلون گذاشته و پس از آن جسد را داخل کارتن قرار داده بود. هیچ کس فکر نمی کرد داخل کارتن یک جسد باشد به همین دلیل آن را پشت وانت گذاشته و به ساختمان یکی از فامیل‌هایش که در آن جا کار می‌کرد برده و جسد را همان جا دفن کرده بود.

قاتل ۲۹ سال بیشتر نداشت و بعد از قتل به سرش زده بود و مدام با چاقوی خون آلود در خیابان‌ها راه می‌رفت و داد می زد خلاصش کردم تا این که داخل میدان ونک رفته و پشت شمشادها نشسته بود. او هنوز نمی دانست کارش درست بود یا نه؟!اما تصور می کرد زهره را خلاص کرده است در حالی که زن بیچاره انتخاب کرده بود با مرد سالمی زندگی کند و قربانی یک عشق یک طرفه شده بود.

khorasannews.com
  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش