صبح ۱۵ اسفند سال ۸۴ مهدی ۵۷ ساله سوار بر خودرویش از خانه خارج شد و تا بعد از ظهر از او خبری نبود و هر چه خانواده اش به تلفن همراهش زنگ می زدند جوابی نمی شنیدند و هر لحظه که بیشتر از ناپدید شدن پدر خانواده می گذشت نگرانی بین اعضای خانواده بیشتر می شد.
با توجه به گذشت چند ساعت و بی خبری از مهدی، خانواده اش با حضور در اداره پلیس آگاهی تهران از ناپدید شدن پدرشان خبر دادند.
بدین ترتیب، تیمی از کارآگاهان برای پیدا کردن سرنخی از مرد ناپدید شده وارد عمل شدند و در گام نخست تحقیقات شماره پلاک خودروی مهدی در سامانه سراسری پلیس ثبت شد.
نخستین سرنخ
تجسس های پلیسی ادامه داشت تا این که پس از چند ماه خودروی مهدی در استان کردستان پیدا شد و مرد جوانی که پشت فرمان خودرو قرار داشت توسط ماموران دستگیر شد.
این مرد که معمار ساختمان است پس از دستگیری به ماموران گفت: من خودرو را از یکی از کارگران ساختمانم که بنیامین نام دارد خریداری کردم و از ماجرای مهدی و خودرویش بی اطلاع هستم. همین سرنخ کافی بود تا تیمی از ماموران برای دستگیری بنیامین وارد عمل شوند اما وقتی ماموران به ساختمانی که این مرد در آن کار می کرد رفتند با خبر شدند که او چند روز قبل از ایران خارج شده و به کشور عراق سفر کرده است.
سرنخ سوخته
تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا این که کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که بنیامین به ایران بازگشته و در منطقه رباط کریم زندگی می کند. خیلی زود ماموران برای دستگیری بنیامین دست به کار شدند اما وقتی به خانه وی رسیدند با خبر شدند که وی سکته کرده و به بیمارستان منتقل شده است.
تیم پلیسی با حضور در بیمارستان متوجه شد که تنها سرنخ ماجرای ناپدید شدن مهدی روی تخت بیمارستان به کام مرگ فرو رفته است و پرونده در این مرحله به درهای بسته رسید.
بنا بر این گزارش، بازپرس غلامی از شعبه ۳ دادسرای امور جنایی تهران در این مرحله دستور داد تا پرونده معمایی مهدی که فرضیه قتل در آن پررنگ شده برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.
- 16
- 6