مرگ مشکوک مجرم فراری و دفاعیات مامور بدرقه!

مرگ مشکوک مجرم فراری

اوایل دی ماه سال ۹۷، مرد ۵۰ ساله ای به نام احسان که به جرم کلاهبرداری در زندان فشافویه بود در راه انتقال از دادسرا به زندان شهرری گریخت و تعقیب و فرار شروع شد. دقایقی بعد او از طرف سه سرباز و یک مامور بدرقه بازداشت شد و هدف ضرب و جرح قرار گرفت.وی که به بهداری زندان منتقل شده بود به علت شدت جراحات و ضربه مغزی جان سپرد و پرونده قتل عمدی به جریان افتاد.

به این ترتیب چهار متهم دستگیر شدند و به کتک زدن او اعتراف کردند. سه سرباز گفتند که پس از اینکه احسان فرار کرد او را گرفتیم و به دستور مامور بدرقه که مافوق ما بود او را کتک زدیم. سه سرباز به اتهام همکاری در قتل عمد و کارمند زندان به اتهام معاونت در قتل در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند و گفتند به فرمان مامور بدرقه به نام سعید او را کتک زده اند و احسان موقع فرار از بلندی به پایین سقوط کرده و کشته شده است. وکیل سعید هم گفت:دلیل تامه مرگ به روشنی مشخص نیست و به همین علت تقاضا دارم تا بار دیگر علت تامه مرگ بررسی شود.

نظر کارشناسان پزشکی قانونی

زمانی که کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی علت تامه مرگ را پارگی طحال اعلام کردند سه سرباز و مامور بدرقه از اتهام قتل عمدی تبرئه و دیروز به اتهام قتل شبه عمد پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه متهمان یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند و به تشریح جزئیات ماجرا پرداختند.

انگشت اتهام به سمت مامور بدرقه

اولین متهم علی بود که وقتی در جایگاه ویژه ایستاد، گفت:احسان به جرم کلاهبرداری در زندان فشافویه به سر می برد .او متهم بود با ارسال پیامک، مال باخته ها را مقابل دستگاه عابر بانک می کشاند و از این طریق از آن ها کلاهبرداری می کرد. آن روز قرار بود از احسان تحقیق شود. او افزود :به همین دلیل من به همراه دو سرباز دیگر و سعید که کارمند زندان بود او و چند متهم دیگر را به دادسرای شهرری منتقل کردیم.در راه برگشت قرار بود زندانیان سوار ماشین شوند. برای اینکه راحت تر بتوانند سوار شوند پابند آن ها را باز کردیم .هنگام سوار شدن متهمان به خودرو، یک باره احسان فرار کرد و ما همگی به دنبال او دویدیم .

او مسافت زیادی دور شد تا اینکه به داخل ساختمان شهرداری رفت .ما او را تعقیب کردیم و پس از این که از بلندی به پایین سقوط کرد او را گرفتیم و او با ما درگیر شد. او ادامه داد :احسان تقلا می کرد تا از دست ما فرار کند. همان موقع مامور بدرقه دستور داد تا او را تنبیه کنیم. شرح وظایف ما مشخص و معلوم نبود و ما نمی دانستیم باید چه مقدار از مافوق مان تبعیت کنیم. سعید از ما خواست تا او را تنبیه کنیم و به همین دلیل هم ما احسان را کتک زدیم. دو همدست او هم اتهام قتل شبه عمد را منکر شدند و گفتند:سعید از آن ها خواسته بود تا مرد کلاهبردار را کتک بزنند.

وقتی سعید در جایگاه ویژه ایستاد، گفت:احسان هنگام انتقال به زندان پا به فرار گذاشت و ما مجبور شدیم او را دستگیر کنیم. وقتی او را گرفتیم داخل ماشین شروع به خودزنی کرد. اگر او را کتک نمی زدیم ممکن بود خودکشی کند .او شروع به فحاشی کرد و به سر سه سرباز لگد زد .سه سرباز او را گرفتند و روی سینه اش نشستند و چند ضربه به سرش زدند. اما طحال احسان به دلیل سقوط از بلندی پاره شده بود و سربازها ضربه ای به طحال او نزده بودند. با پایان دفاعیات متهمان، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.