به گزارش روزنامه خراسان، وی بیان کرد:هنگامی که در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم به خاطر رفت وآمدهای فامیلی و طبق افکاری کودکانه به عشق و ابراز علاقه پسر دایی ام جواب مثبت دادم و چنين احساس می کردم که من هم به وی علاقمند شده ام به دلیل آن که در آن سن و سال درگیر ماجراهای خیالی بودم و چنین تصور می کردم که بعد از ازدواج خانه ای بزرگ در زیر یک کوه بلند برای خودمان می سازیم و من هر روز سوار بر اسب به تفریح و خوش گذرانی می پردازم و با« سامان» که مرا دوست دارد به خوشبختی می رسم. وی هم که در آن زمان ۱۷ سال بیشتر نداشت شریک رویاها و آرزوهای من می شد و با حرف هایش برای من قصر طلایی می ساخت به همین علت حدود یک سال به طور پنهانی و به صورت تلفنی با هم ارتباط داشتیم و در این میان با همان افکار کودکانه چند عکس کنار هم گرفتیم تا به قول معروف خاطره ای از دوران عاشقی برایمان باقی بماند.
مدتی بعد سامان مادرش را مجبور کرد از من خواستگاری کند، اما هر دو خانواده به شدت با ازدواج ما مخالفت کردند، زیرا عقیده داشتند من هنوز به سن ازدواج نرسیده ام و علاقه سامان به من فقط یک ماجرای هیجانی است. وی نه تنها شغل و درآمدی نداشت بلکه حتی به خدمت سربازی هم نرفته بود. خلاصه بعد از یک سال تازه متوجه شدم که من در خیالات و رویاهای ساختگی کودکانه به سر می بردم و حقیقت زندگی و ازدواج با آن چه در تصور من بود تفاوتی از زمین تا آسمان داشت. از سوی دیگر رفتار و حرکاتی را از پسر دایی ام دیدم که برایم قابل تحمل نبود. هنگامی که عاقلانه فکر کردم فهمیدم که من و سامان نه تنها به درد هم نمی خوریم و تفاهم اخلاقی نداریم بلکه از برخی خصوصیات اخلاقی و رفتاری وی هم تنفر داشتم.
این گونه بود که از خیالات بیرون آمدم و با یک تصمیم عاقلانه ارتباطم را با سامان قطع کردم و برای رسیدن به سعادت و خوشبختی همه حواسم را بر تحصیل متمرکز کردم و در یکی از رشته های مهندسی وارد دانشگاه شدم، ولی سامان دست بردار نبود و مدام مرا تهدید میکرد که حق ندارم با کس دیگری جز او ازدواج کنم. کار به جایی رسید که سامان خواستگارانم را نیز تهدید میکرد و آنها را فراری می داد. حتی یکی از خواستگارانم را تهدید به قتل کرده بود. او با انتشار تصاویر شخصی من در شبکه های اجتماعی با آبروی من بازی می کند و ادعا دارد که با من رابطه غیراخلاقی دارد.مزاحمت ها و تهدیدهای او به جایی رسید که چند روز قبل وقتی قرار بود مراسم بله برون با یکی از خواستگارانم برگزار شود که همکلاسی ام بود، سامان تصاویری را که در ۱۳ سالگی با هم گرفته بودیم، برای خواستگارم فرستاد و ادعا کرد سال هاست با من رابطه غیراخلاقی دارد و این گونه او را از ازدواج با من منصرف کرد. حالا هم دوباره تهدیدم می کند که اگر جز او با فرد دیگری ازدواج کنم، زندگی ام را با اسیدپاشی نابود می کند.
پرونده شکایت این دختر جوان با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) به کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد تا مورد بررسی های دقیق قضایی و روان شناختی قرار گیرد.
- 13
- 6