پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۶:۳۲ - ۰۵ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۱۱۱
فیلم و سینمای ایران

«سارا و آیدا» چگونه بر سر تماشاگر کلاه می‌گذارند؟

فیلم سارا و آیدا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
فیلمساز روشنفکر وطنی ما تحت تاثیر فضای حاکم فراموش می‌کند که سینما کلاس درس اخلاق نیست، سینما محفلی برای سرگرمی است و مخاطب ضمن تماشای لحظات هیجان‌آور سینمایی باید اخلاق‌گرایی را تجربه کنند.

درباره «پیام اخلاقی» مبتنی بر پذیرفتن مسئولیت اجتماعی، صدها اثر سینمایی در طول تاریخ صنعت فیلمسازی، بی‌شمار فیلم‌های متفاوت ساخته شده و تاکید بر اخلاقی‌گرایی، وجه مشترک اغلب آثار سینمایی با تعاریف مختلفی عرفی یا مذهبی است. این مفهوم آنقدر دست‌آویز روایت‌های سینمای مختلف قرار گرفته است که تکرار آن در قالب درام سینمایی باید پرداخت سینمایی اعجاب آوری داشته باشد تا مخاطب را سرگرم کند.

 

فیلمساز روشنفکر وطنی ما تحت تاثیر فضای حاکم فراموش می‌کند که سینما کلاس درس اخلاق نیست، سینما محفلی برای سرگرمی است و مخاطب ضمن تماشای لحظات هیجان‌آور سینمایی باید اخلاق‌گرایی را تجربه کنند. فیلم «سارا و آیدا» از آن دست فیلم‌هایی است که یک کلاس اخلاق فوق العاده باکلاس است، اما از زاویه پرداخت سینمایی و دراماتیک فیلم ‌بسیار بی‌کلاسی است.

 

فیلمساز دقیقا مثل فیلم «سعادت آباد» هیچکدام از اعضای طبقه متوسط را بی‌نصیب از عیوب اجتماعی و اخلاقی نمی‌گذارد و پرسوناژهای اصلی و حتی غایب فیلم به یک اخلاق گریزی جمعی دچارند. میثاق برادر سارا، مقدار زیادی از اطرافیانش کلاهبرداری کرده است و پس از آنکه کلی بدهی و مقروض شدن به افراد مختلف، از کشور گریخته است.

 

سارا برای بازپرداخت بدهی برادرش، برای اینکه مادرش در زندان نماند، در هم‌آوایی اجباری یا اختیاری تصمیم می‌گیرد که دست به سرقت اسناد مناقصه شرکت بزند. علیرضا نامزد سارا از او می‌خواهد در آخرین بازجویی دروغ بگوید و آیدا(پگاه آهنگرانی) دختری است که برای لذت‌جویی فردی روابط متعددی را تجربه می‌کند.

 

فیلم سارا و آیدا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

*فقط به مرده‌ها راست بگو!

هر کدام از شخصیت‌های فیلم با یک عمل غیر اخلاقی دست به گریبانند و در شرایطی که سارا آنقدر شجاعت گفتن حقیقت را با شریک زندگی‌اش را ندارد، ناگهان در بازجویی پایانی پس از دو مرحله بازجویی و دوبار دروغ گفتن، استحاله ناگهانی دراماتیک از راه می‌رسد و سارا که در سراسر فیلم یک روده راست در شکمش را نتوانسته حفظ کند، ناگهان هوس راست گفتن می‌کند تا نام دوست مرده‌اش لکه دارد نشود.

 

کاراکتری که در سراسر فیلم به تمام افراد زنده فیلم از جمله نامزدش که ارتقاء شغلی‌اش را به مدیون اوست، دروغ می‌گوید، ناگهان به خاطر آبروی دوست مرده‌اش راستگو می‌شود. این مسئله نشان می‌دهد که فیلمساز و فیلم‌نامه نویس اخلاق را به شکل زیگراگی و سینوسی می‌شناسند و با همین پارامتر فیلمنامه را روی مرداب ناآگاهی بنا کرده‌اند.

 

فیلم سارا و آیدا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

این مدل استحاله به خاطر یک رفاقت زنانه، بر اساس خواندن یک موزیک مشترک و ساختن یک دابسمش ساده، بدون عمیق نشان دادن این رابطه، پایان‌بندی نه چندان معقولانه‌ای را برای فیلم «سارا و آیدا» رقم می‌زند.

 

اگر سارا مسئولیت سرقت اسناد را نپذیرفته بود و کارگردان مثلا در نمای پایانی، صحنه مواجه سارا با مزار طاهره نیاکان (نام اصای آیدا) را نشان می‌داد، گاف‌های فیلمنامه از می‌رفت و کلیت اثر از هر حیث مثل فیلم «سعادت آباد» اثر قابل تامل‌تری می‌شد.

 

این پایان به هیچ عنوان شبیه فیلمنامه‌های امیر عربی نیست یا اگر هم هست وفادار و منطبق به نگرش و جهانی بینی فیلمنامه نویس نیست. مضاف بر اینکه در اثری مثل سعادت آباد (از امیر عربی) ما به دنبال دریافتی تازه از سرشت افراد هستیم و چهارچوب‌های روایی عربی در مقام مولف، به گونه‌ای است که سرنوشت افراد در فیلمنامه‌های امیر عربی تاثیری در جهت دهی دراماتیک نخواهد داشت، در فیلمنامه‌های عربی ما می‌خواهیم آزمونی را تجربه کنیم، برای درک سرشت افراد.   

 

*ضریب هوشی مخاطبان بیشتر از کارگردان است؟!

اما مهمترین بخشی از روایت که دچار اشکال است کدگذاری مولفان است در مورد رابطه آیدا و سعید (مصطفی زمانی)، که درام فیلم را قابل حدس و پیش بینی می‌کند.

 

در سکانس داخل خودرو پس از اسباب کشی، آیدا با سعید (مصطفی زمانی)  مشغول گفت‌وگو است و دائما آیدا به او می‌گوید نه. داخل ماشین که سوار می‌شوند آیدا رو به سارا می‌گوید که ماشین دوست پسر جدیدش، سعید است که قرار آنرا بفروشد اما متوجه شده خودروی آیدا داخل تعمیرگاه است، بنابراین  دو سه روزی این خودرو را به او داده است، اما نباید با این خودرو به محل کارش تردد کند.

 

در چند نمای تاکیدی از فیلم، نیز آیدا پاسخ تلفن‌های سعید را  نمی‌دهد. در فرازی که اسناد در اختیار سعید قرار گرفته، سارا به سراغ آیدا می‌رود که اسناد را از سعید پس بگیرد. آیدا به وقایع هفته گذشته اشاره کرده و موضوع قهر خود با سعید را  یادآوری می‌کند و چنین می‌گوید: "یادت هست هفته گذشته حرفمان شده بود، یادت هست گفتم حرف‌های نامربوط می‌زند، فکر می‌کنی سر چی بود؟

 

سر همین بود دیگه! آقا سئوالات عجیب و غریب راجع به گاو صندوق از من می‌پرسید. آیدا در ادامه می‌گوید: دیدم یکدفعه بیخیال قضیه گاو صندوق شد. فکر کردم شوخی بوده، می‌خواست مرا امتحان کند. فکر نمی‌کردم اینقدر بی‌شرف باشد بیاید سراغ تو. اصلا همان موقع که گفت سارا را بیاور کمکش کنم باید می‌فهمیدم. البته فکر نمی‌کردم که دوست صمیمی‌ام چنین چیزی را از من قایم کند.

 

فیلم سارا و آیدا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

آیدا اعتراف می‌کند که در برخورد، مواجه و کمک گرفتن از سعید ابلهانه عمل کرده است، شاید آیدا نفهمیده اما تماشاگر کاملا می‌فهمد کسی که به دنبال اسناد مناقصه است، امکان دارد از طریق دیگری اقدام کند. وقتی شخصیت سعید را بهتر می‌شناسیم درک می‌کنیم که او در رسیدن به هدفش کاملا جدی است، پس کم توانی ذهنی آیدا، دام بزرگی برای به دام افتادن سارا فراهم می‌کند.

 

بازهم به همان تحلیل همیشگی رسیدیم که آیدا یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم ضریب هوشی زیر متوسطی دارد و با اتکا به ضریب هوشی بسیار کم نمی‌تواند، با غفلت انگیزی مصنوعی سر تماشاچی را کلاه گذاشت با این ترفند که آیدا متوجه قصد شوم سعید نشده است.

 

*پگاه آهنگرانی تیپیکال فریب خورده !

اما آنچه میان ما و شخصیت‌های فیلم فاصله می‌اندازد بازیگران اصلی فیلم هستند. پگاه آهنگرانی تیپیکال فریب خورده است.فرقی نمی‌کند از فیلم «دختر با کفش‌های کتانی» (رسول صدر عاملی)، طبقه سوم(بیژن میرباقری)، هفت ماهگی(هاتف علیمردانی)، دربند (پرویز شهبازی) و .... . یعنی هر فیلمی با حضور پگاه آهنگرانی پیش فرض دختر فریب خورده را در ذهن متبادر می‌کند.

 

با این همین پیش فرض، در آثار متعددی دیده‌ایم که او یا دائما در معرض فریب خوردن است یا فریب دادن. عامل این فریب خوردگی هم جهالت است، جاهل فریب خورده؛ تیپیکال پگاه آهنگرانی.

 

در فیلم درخواهیم یافت او از آن  دسته دخترانی است که به جزء شادی و زندگی در لحظه، تعقل در شخصیت و تصمیم گیری منطقی در طراحی شخصیت‌اش جایی ندارد. همیشه نقش کاراکتری را بازی می‌کند که هُرهُری مآبانه زندگی می‌کند. آیدا ( پگاه آهنگرانی) سارا را در هچل بزرگی می‌اندازد و جای هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد که استفاده از این شخصیت چاره‌ای بر ترمیم نقصان‌های بزرگ فیلم است.

 

*مصطفی زمانی فیلم را از نابودی نجات داد ؟!

 تنها کسی که مسلط کارش را پیش می‌برد مصطفی زمانی است. سکانس گفتگوی سعید(مصطفی زمانی) با سارا روی ساختمان نیمه‌کار شاهکار است و اگر مصطفی زمانی نبود، فیلم با سر زمین خورده بود. مصطفی زمانی در سکانسی که او با سارا پس از مرگ آیدا گفتگو می‌کند تا مطمئن شود سارا حقیقت را به پلیس نگفته ، دوبار به صورت اساسی پاساژهای بازی خود را به صورت هولناکی عوض می‌کند. این بخش از بازی مصطفی زمانی شایسته ۵ سیمرغ بلورین است. اگر نبود فاجعه بار بودن بازی پگاه آهنگرانی بیشتر به چشم می‌آمد.  

 

نقصان در بازیگری خلاصه به پگاه آهنگری نمی‌شود، غزل شاکری بازیگری است که در ادای دیالوگ ناتوان است، برخی کلمات را به طرز عجیبی تلفظ می‌کند و بار دراماتیک فیلم را نمی‌تواند به تنهایی به دوش بکشد. به عنوان مثال هانیه توسلی می‌توانست یک تنه این نقش را به دوش بکشد، اما غزل شاکری تیپکال به نقش‌های زنان شوهر مرده که دائما زاری می‌کنند، بیشتر می‌آید و نمی‌تواند دوگانه زیستن و حتی دروغگویی به نامزدش را در فیلم ادا کند.

 

فیلم سارا و آیدا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

*مازیار میری سمبلی از «ادوود»* بودن!

مازیار میری توانایی اداره یک فیلم سینمایی را ندارد. کارگردانی است که بیشتر جنبه عمومی روایت را در سکانس‌های مختلف هدایت می‌کند و توانایی هدایت یک فیلم سینمایی را ندارد. اگر امیر عربی فیلمنامه‌هایی را که می‌نوشت، کارگردانی می‌کرد در مقیاس چند ریشتر ، شناخته‌ شده‌تر از مازیار میری بود. میری حرفه کارگردانی را به صورت تخصصی بلد نیست و اندازه و حد توانایی‌اش به اندازه ساخت و هدایت تله فیلم‌های تلویزیونی است.

 

حتی سریال‌هایی که میری برای تلویزیون ساخته به غیر از گاو صندوق نوعی سری دوزی مرسوم در مدیای ملی بوده و هیچ اثر نمایشی خاطره انگیز یا هیجان آوری برای مخاطب نبوده است. سارا و آیدا فیلمی نیست که مخاطب سینما بتواند با آن ارتباط برقرار کند یا سر ذوق آید. یک فیلم معمولی درجه چندم است که صرفا پیام اخلاقی خوبی را می‌خواهد منتقل کند اما نمی‌تواند.

 

پی نوشت:

ادوود : وود کارگردان سینما  که درسال ۱۹۲۴ در پاکیپسی، نیویورک به دنیا آمده بود، همه عمر خود را در هالیوود زندگی کرد به این امید که اورسن ولز بعدی شود، ولی هرگز حتی قدری هم به او نزدیک نشد. وی توسط عده‌ای از منتقدین به عنوان بدترین کارگردان تاریخ شناخته‌شده. به همین مناسبت جایزه بوقلمون طلایی توسط دو تن از منتقدین دو سال پس از مرگ وی به وی تعلق گرفت که در شهرت او نقش به سزایی ایفا کرد.

 

 

 

tasnimnews.com
  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش