پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
۰۹:۱۲ - ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ کد خبر: ۱۴۰۳۱۱۰۵۴۶
شبکه نمایش خانگی

فصل چهارم زخم کاری و انبوه‌سازی قتل!

سریال زخم کاری,فصل چهارم زخم کاری

روزنامه فرهیختگان نوشت: شکسپیر از زبان هملت می‌گوید: «دلتان می‌خواهد از من نغمه بیرون بکشید. می‌خواهید کنه راز مرا به چنگ بیارید؛ می‌خواهید بم‌ترین و زیرترین نوا‌های مرا در طنین بیفکنید؛ و این ساز کوچک که نغمه‌های فراوان و آوای بس دل‌انگیز در خود نهفته دارد، شما نمی‌توانید آن را به سخن درآرید. راستی آیا گمان می‌برید به سخن درآوردن من از یک نی هم آسان‌تر باشد؟» درمقابل این پرسش می‌شود مهدویان را قرار داد و یا تمام کسانی که با عنوان‌های «با نگاهی به»، «برگرفته از»، «برداشتی آزاد از» و سایر کلماتِ اینچنینی خودشان را به شکسپیر و آثارش مرتبط می‌کنند و منتقدان را به بررسی تطبیقی و تأویلی اثرشان با حاصل قلم شکسپیر وا می‌دارند. بالاخره این هم کار جالبی است!

مهدویان با همین فرمول موی «زخم ‌کاری» را هر طوری که ممکن بوده به شکسپیر پیوند ‌زده و از نظرش چنان اثر عمیقی خلق کرده که ظرفیت چند فصل دیگر، اسپین‌آف‌های متعدد و حتی تبدیل شدن به فیلم سینمایی هم دارد. ما قرار نیست درباره این عمق صحبت کنیم یا مانند دوستان رسانه‌ای به بررسی تطبیقی «زخم کاری»، مکبث، اتللو و هملت بپردازیم. ما حتی قرار نیست درباره تغییر در آثار مهدویان سخن بگوییم و اینکه در ابتدای فیلمسازی‌اش با چه نیاتی وارد شده و حالا چه نیاتی دارد. همانطور که ویلیام شکسپیر می‌گوید: «نیت در آدمی بنده حافظه است؛ در شور و التهاب می‌زاید، اما تاب زندگی کمتری دارد.»

ما قرار است درباره خودمان حرف بزنیم. مایی که مخاطب «زخم کاری» هستیم و به نظر مهدویان حتی اگر چند فصل دیگر و چند اسپین‌آف دیگر از «زخم کاری» هم ساخته شود، دنبال دیدن ادامه این داستان می‌رویم. قصه اینجاست که مخاطب برای دیدن مرگ‌ها و بازگشت‌های از مرگ، زنده و مرده شدن‌های معجزه‌گونه در فضایی رئال، عشق‌های نافرجام، عشق‌های بیمارگونه و انواع و اقسام عشق‌هایی که رنگ می‌گیرد و رنگ می‌بازد. مهدویان مخاطب را هنوز پای اثرش می‌بیند و با استفاده از همین کش و قوس‌ها می‌تواند وضعیت را کنترل کند. مهدویان راست می‌گوید، با همین فرمول می‌شود تا قیامت هم «زخم ‌کاری» ساخت. دلیلش هم واضح است، مهدویان خوب شروع می‌کند، همان‌طور که فصل اول «زخم ‌کاری» را هم خوب شروع کرد، چند کاراکتر ساخت که ضمن ضعف‌هایشان در روزگار ضعف آثار سینمایی غنیمت هستند. بالاخره او مهدویان است و قصه گفتن را بلد است.

واقعیت این است که سریال مهدویان حاصل امروز است و حاصل انسان امروز. همین هم باعث می‌شود سکانس به سکانس آن در شبکه‌های اجتماعی وایرال شود. همین هم می‌شود که حرکات و واکنش‌های بازیگران (اکت‌ها) تبدیل به میم می‌شود و به وایرال‌سازی سریال کمک می‌کند. ما حتی هیچ اشکالی هم در این وایرال‌سازی‌ها نمی‌بینیم. بالاخره این هم مسیری است که می‌توان از آن کسب درآمد کرد و چه چیزی بهتر از رزق حلال! اما مسئله این است که استفاده از یک‌سری مؤلفه‌های مشترک که پیش از این جواب داده منجر به پدیده‌ای می‌شود که نام آن را می‌شود گذاشت (سندرم ۱۵ ثانیه جلوتر). خلاصه این سندرم که در سریال‌های نمایش خانگی در حال باب شدن است را می‌توان این‌طور شرح داد: «فرض کنید شما یک سریال را مقابلتان می‌بینید که محصول یکی از این پلتفرم‌هاست. اگر خیلی معرفت به خرج دهید و برای سازنده‌اش احترام قائل باشید، به سراغ اپلیکیشنِ پلتفرم‌ها می‌روید و به جای ماهواره و دانلود غیرقانونی، اشتراک می‌خرید. قسمت اول سریال را می‌بینید و چندان دستتان سمت گزینه ۱۵ ثانیه جلوتر زدن نمی‌رود، اما ماجرا از فصل دوم، سوم و چهارم متفاوت می‌شود از میان دکمه‌های زیر تصویر ۱۵ ثانیه جلوتر می‌شود پر‌تکرار‌ترین گزینه‌ای که مخاطب از آن استفاده می‌کند. مجموع ۱۵ ثانیه‌ها را اگر کنار هم بگذاریم، مخاطب در مجموع ۱۵ دقیقه از هر قسمت را هم به‌زور می‌بیند و این یعنی مفید یک اثر همین ۱۵ دقیقه است و نه بیشتر.

 البته این عدد می‌تواند متفاوت باشد اما در نتیجه چندان تفاوتی ایجاد نمی‌شود. نتیجه این است که مخاطب ناچار می‌شود به این ۱۵ ثانیه جلو زدن‌ها عادت کند. مخاطب به ۱۵ دقیقه دیدن یک سریال عادت می‌کند و همین عادت‌ها سلیقه می‌سازد. سلیقه حاصل از سندرم ۱۵ ثانیه‌ای، بعد‌ها دستاویزی می‌شود تا کارگردان‌ها در دفاع از آثارشان بگویند: «سلیقه مخاطب می‌خواهد ما یک فصل دیگر هم بسازیم.» این چرخه باطل ادامه دارد و تنها شمار فصل‌ها را بالا می‌برد. فصل‌هایی که یکی پس از دیگری می‌آید و زمان مفید هر فصل دائماً در حال نزول است. حاصل این وضعیت باعث می‌شود فیلمسازان صاحب سبکی چون مهدویان، پس از چند فصل دیگر اثری از فیلمساز دیده نمی‌شود، دیگر مهدویانی وجود ندارد که بخواهیم درباره اثرش حرف بزنیم و جای نام مهدویان به عنوان صاحب اثر می‌توانیم هر اسم دیگری را بگذاریم و این یعنی خداحافظ مؤلف دوست‌داشتی ماجرای نیمروز! غم‌انگیز است اما مهدویان با هر اثر به این لحظه خداحافظی نزدیک‌تر می‌شود.

محمدحسین سلطانی

  • 18
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش