روز بزرگداشت عطار نیشابوری
در نزدیکی شهر نیشابور می توانید از آرامگاه شیخ عطار بازدید کنید. در دوران تیموریان، آرامگاه عطار نیشابوری خراب شد ولی بازسازی آن به دستور وزیر سلطان حسین بایقرا انجام شد. روز ۲۵ فروردین ماه هر سال را روز ملی عطار میگویند که بطور معمول در چنین روزی، به برگزاری مراسم گلباران آرامگاه این شاعر نامی و برنامه های عطار شناسی، شب شعر و نمایشگاه کتاب و خوش نویسی می پردازند. از دیگر برنامه های روز بزرگداشت عطار نیشابوری می توان به اجرای موسیقی سنتی، سخنرانی اساتید برجسته دانشگاه، انتشار بولتن جهت معرفی اثر و شخصیت عطار نیشابوری، برگزاری نمایشگاه کتاب و صنایع دستی اشاره کرد.
زندگینامه عطار نیشابوری
عطار نیشابوری، زاده ی سال ۵۴۰ در روستای« کدکن» یا« شادیاخ» از کناره های نیشابور می باشد. او پدر و مادر صالحی داشت که ارادت مند خواجه کائنات حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بودند. هیچ اطلاعاتی درخصوص دوران کودکی این شاعر وجود ندارد جز این که شغل پدرش در شهر شادیاخ، عطاری بود و فریدالدین بعد از وفات پدرش، شغل پدرش را ادامه داد.
طبابت او تا زمانی بود که انقلاب روحی در او بوجود آمد ولی بعد از متحول شدنش، در سِلک صوفیان و عارفان درآمد. سرانجام این شاعر، پس از سفر های متعدد در زادگاهش فوت کرد. گفته های مختلفی در مورد وفات او نیز بیان شده است ولی براساس اکثر تحقیقات، سال وفات او طبق نظر محققان ۶۲۷ هجری. ق می باشد.
بی شک عطار یکی از شاعران بزرگ متصوفه است که کلام ساده و گیرایش همراه با عشق و شوقی سوزان می باشد. زبان نرم و گفتار دل انگیز او باعث شده تا حقایق عرفانی در دل ها جایگزین شود. مثنوی های متعددی از عطار به غیر از دیوان مفصّلش، برجای مانده است که از آن ها می توان به اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت نامه، خسرونامه و لسان الغیب و... اشاره کرد. منطق الطیر به عنوان معروفترین مثنوی های عطار محسوب میشود و در بیان مقامات عرفا، کتاب تذکرة الاولیاء از آثار مشهور منثور اوست.
دگرگونی درونی عطار
در زمانی که عطار نیشابوری، متحول شد به سیر و سلوک و عرفان روی آورد. همچنین جامی، شاعر قرن نهم در کتاب نَفحات الانس می گوید:
گویند سبب توبه وی آن بود که روزی در دکان عطاری مشغول و مشعوف به معامله بود، درویشی آن جا رسید و چند بار گفت:چیزی در راه خدا به من بده، وی به دوریش اعتنایی نکرد، درویش گفت:تو چگونه خواهی مُرد؟ عطار گفت:چنان که تو خواهی مرد، درویش گفت:تو چون من توانی مرد؟ گفت:بلی، درویش کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و گفت:اللّه، و جان بداد! عطار را حال متغیّر شد و دکان بر هم زد و به این طریقه در آمد.
گردآوری: بخش تونل زمان سرپوش
- 19
- 3