استراماچونی بهسبب مشکلاتی که در دریافت حقالزحمه خود پیدا کرده بود از استقلال جدا شد و به ایتالیا رفت و قرارداد خود را فسخ کرد.
این رویداد چند جنبه مهم در ایران دارد که میتوان از زاویهای دیگر به آن نگریست:
اول: بهنظر میرسد تمامی تولیدکنندگان، صادرکنندگان، واردکنندگان و فعالان تجاری نیازمند داشتن یک تیم فوتبال هستند تا با توجه به بذل توجه مسئولان به این مقوله، مشکلات این بخش هم دیده شود و مسئولان در جایگاههای مختلف اداری به آن مسئله ورود پیدا کنند.
ورود این همه فرد برای پرداخت ۱۰۸ هزار یورو از مبلغ قرارداد یک مربی هرچند در تیمی محبوب واقعا جای تعجب داشت. این درحالی است که درحالحاضر بسیاری از تولیدکنندگان و فعالان تجاری به سبب تحریمها با مشکلات بسیاری روبهرو هستند و مفری نمییابند.
دوم: وقتی برای یک نقل و انتقال ۱۰۸ هزار دلاری اینقدر سختی وجود دارد و نیازمند ورود وزیر و وکیل و سفیر است باید دید که یک تولیدکننده و فعال اقتصادی با چه فشارها و مشکلاتی درگیر است؟ آیا مسئولان به این مشکلات واقف هستند؟ آیا نباید و وقت آن نرسیده که به مشکلات تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی توجه بیشتری کرد و با نگاه عملیاتی برای حل مشکل این بخش از جامعه گام برداشت؟
سوم: چرا باید برای امری به این میزان بیاهمیت نسبت به بسیاری از مشکلات کشور اینقدر علاقهمند برای حل مشکل وجود داشته باشد؟ روزهایی که صادرکنندگان در حال سروکله زدن برای دریافت وجوه خود و مشکلات انتقال ارز به داخل کشور هستند، چرا برای این دست از موارد، این همه داوطلب برای حل مشکل وجود ندارد؟
چهارم: واقعیت اقتصاد امروز این است که صادرکنندگان کالا و خدمات برای انتقال ارز حاصل از صادرات به داخل کشور همچنان با مشکل روبهرو هستند.
بهگفته بسیاری از صادرکنندگان، متاسفانه برخی از سازمانهای دولتی همچنان حمایت از صادرات را جدی نمیگیرند، در حالی که دولت باید دیپلماسی اقتصادی را همگام با دیپلماسی سیاسی برای بهبود وضع اقتصاد و تجارت خارجی کشور در نظر بگیرد.
آنچه مسلم است، تضمین هرگونه استراتژی در بخش صنعت و کشاورزی باید با نگاه صادرات محور باشد، این در حالی است که مشکلات زیادی پیش روی صادرکنندگان و بازرگانان ایرانی در حوزه نقل و انتقالات ارز وجود دارد که هزینه صادرات را برای آنها افزایش میدهد.
پنجم: مدتهاست که صادرکنندگان کالا و خدمات برای انتقال ارز حاصل از صادرات به صورت بانکی و بازگشت آن به کشور با مشکل جدی روبهرو هستند. مدتهاست که بسیاری از فعالان اقتصادی و صادرکنندگان در هر جلسه و نشستی از مشکلات نقل و انتقال پول و صدمات این مشکل بر اقتصاد سخن میگویند و هنوز مشکل پابرجاست.
اینجاست که بهنظر میرسد تمامی تولیدکنندگان، صادرکنندگان، واردکنندگان و فعالان تجاری نیازمند داشتن یک تیم فوتبال هستند تا مشکلاتشان دیده شود و مسئولان در رأس به آن مسئله ورود پیدا کنند.
من نام این رویداد را «سندروم استراماچونی» میگذارم؛ رویدادی که در آن برای موضوعاتی که حتی میتواند مهم هم تلقی نشود (به لحاظ اندازه مالی و سلسله مراتب اهمیت) این همه تلاطم و خبر و حضور مسئولان دیده میشود.
آیا این امر طبیعی است؟ تصور کنیم که روزی آنگلا مرکل برای حل مشکلات مربی بایرن مونیخ به قضیه ورود پیدا کند! یا وزیری در ایتالیا برای حل مشکلات باشگاه میلان وارد میدان شود!
در این شرایط بهنظر میرسد سندروم استراماچونی نوعی موجسواری روی اتفاقهای پوپولیستی است. با این نگاه که چگونه میتوانیم از این رویداد برای خود اعتبارکسب کنیم و بیشتر دیده شویم؟
امیدوارم روزی در ایران احتیاجی به ورود این همه افراد برای حل چنین موضوعاتی نباشد؛ شاید این امر در ایران عادی بهنظر برسد اما در جهان مدرن بسیار غیرعادی بهنظر میرسد.
پیمان مولوی ـ دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران
- 9
- 6