روزنامه آرمان ملی نوشت: مرکز آمار ايران اخيرا درگزارشي در خصوص ميانگين درآمد خانوارهاي شهري و روستايي در سال گذشته اين رقم را براي شهر نشينان بالغ بر ۱۱۲ ميليون تومان و براي روستاييان حدود ۶۴ ميليون تومان براورد کرده است، در واقع اين ميزان درامد که به استناد گزارش مرکز آمار نسبت به سال ۹۹ رشد ۵۱ درصدي را براي خانوارهاي شهري و همچنين افزايش ۵۲.۴ درصدي را براي خانوارهاي روستايي به همراه داشته از آن جهت حائز اهميت است که با وجود اين ميزان رشد بازهم نتوانسته رفاه نسبي را براي هيچکدام از گروه ها به همراه داشته باشد . در اين رابطه بررسي ها نشان مي دهد علاوه بر اينکه درامد خانوارها نسبت به سال ۹۵ با رشد بيش از ۳.۵ برابري همراه بوده، اما ميانگين رشد هزينه ها نيز رقم ۳.۸ برابري را ثبت کرده که عقب ماندگي درامدها نسبت به رشد تورمي هزينه ها را به نمايش مي گذارد . البته موضوع زماني حائز اهميت مي شود که ميانگين درامد خانوارهاي شهري در سال ۶۱ بالغ بر ۷۱ هزار تومان و براي روستا نشينان تنها ۳۹ هزار تومان بوده، اما ميانگين هزينه هاي سالانه اين خانوارها به مراتب کمتر از درامد آنها به ثبت رسيده است که سطح رفاه را در اين سالها به نمايش مي گذارد، البته بيشترين سطح درآمدي و رفاه نسبي به اواسط دهه ۸۰ و سال هاي ۸۴ و ۸۵ مربوط مي شود به گونه اي که با وجوديکه ميانگين درآمد سالانه يک خانواده شهري که حدود ۱۷ ميليون تومان براورد شده اما ارزش آن يا به عبارتي درامد حقيقي اين خانوده در اين سال در حدود ۹۰ ميليون تومان براورد شده است، اين در حاليست که درامد ۱۱۲ ميليون توماني سال ۱۴۰۰ ارزشي در حدود ۷۰ ميليون تومان را دارد که نشان مي دهد درآمد حقيقي خانوارها در سال ۸۵ بيش از ۲۲ درصد از ارزش بالاتري برخوردار بوده است.
۱۴۰۰ رکوردار بيشترين درآمد
بر اساس گزارش منتشر شده از سوي مرکز آمار ايران در خصوص ميانگين درآمد و هزينه هاي خانوارهاي شهري روستايي در سال ۱۴۰۰ متوسط درآمد اظهار شده سالانه يک خانوار شهري ۱۱۲ ميليون و ۴۲۱ هزار تومان بوده است که نسبت به سال قبل، ۵۱ درصد افزايش داشته است. بر اين اساس در سال ۱۴۰۰ رشد متوسط درآمد سالانه خانوارهاي شهري بيشتر از رشد متوسط هزينه کل سالانه است.
منابع تامين درآمد خانوارهاي شهري نشان ميدهد که ۳۲.۶ درصد درآمد از مشاغل مزد و حقوق بگيري، ۱۶.۵ درصد از مشاغل آزاد کشاورزي و غيرکشاورزي و ۵۰.۹ درصد از محل درآمدهاي متفرقه خانوار تأمين شده است.
همچنين متوسط درآمد اظهار شده سالانه يک خانوار روستايي ۶۳ ميليون و ۷۱۳ هزار تومان بوده است که نسبت به سال قبل ۵۱.۵ درصد افزايش داشته است.منابع تامين درآمد خانوارهاي روستايي نشان ميدهد که ۳۳.۹ درصد از مشاغل مزد و حقوق بگيري، ۳۱.۲ درصد از مشاغل آزاد کشاورزي و غيرکشاورزي و ۳۵.۰درصد از محل درآمدهاي متفرقه خانوار تأمين شده است.
البته در اين ميان مرکز آمار ميزان هزينه هاي يک خانواده شهري را ۹۲ ميليون و ۵۰۱ هزار تومان ومتوسط هزينه کل خالص سالانه يک خانوار روستايي را ۵۱ ميليون و ۹۱۱ هزار تومان برآورد کرده و معتقد است با وجود رشد هزينه ها نسبت به سال قبل اما هزينه ها از ميانگين درامدها کمتر بوده که معناي سطح رفاه در جامعه شهري است. البته اين استناد در حالي صورت مي گيرد که در اين گزارش که در رسانه دولت منتشر شده ميانگين درآمد حقيقي خانوارها منتشر نشده تا ارزش واقعي درآمد و هزينه ها مشخص شوند.
افت محسوس درآمد حقيقي خانوارها
در اين رابطه نگاهي به رشد درآمد ساليانه خانوارهاي کشور نشان مي دهد که در سال ۱۴۰۰، بالاترين ميزان رشد سالانه درآمد خانوارهاي کشور حداقل طي چهار دهه گذشته ثبت شده است؛ به گونه اي که ميانگين درآمد سالانه خانوار شهري کشور سال گذشته به حدود ۱۱۲ ميليون و ۴۲۴ هزار تومان رسيد که نسبت به سال ۱۳۹۹ افزايش بيش از ۵۰ درصدي را نشان ميدهد؛ سال ۱۳۹۹ ميانگين درآمد سالانه خانوار شهري کشور حدود ۷۴ ميليون و ۶۷۶ هزار تومان بوده است ، همچنين ميانگين درآمد خانورهاي روستايي نيز با رشد ۵۱.۵ درصدي نسبت به سال ۱۳۹۹ به ۶۳ ميليون و ۷۱۳ هزار تومان در سال گذشته افزايش پيدا کرده است . نکته حائز اهميت در بررسي ميانگين درآمد خانوارها در ۴ دهه گذشته حاکي از آن است که ميانگين درمد در سال ۶۱ براي شهر نشينان حدود ۷۱ هزار تومان و براي روستاييان بالغ بر ۳۹ هزار تومان ثبت شده که بر اساس نمودارها اين رقم تا سال ۶۹ تغييرات بسيار ناچيزي داشته و عملا ثابت بوده و رشد خود را از ابتداي دهه ۷۰ آغاز کرده است . از سوي ديگر بر اساس اطلاعات به دست آمده بيشترين رشد درآمدي در خلال اين سال ها به سال هاي ۸۴ و ۸۵ بر مي گردد و جوامع روستايي و شهري از بيشترين سطح رفاه برخوردار بوده اند. به گونه اي که نگاهي به آمار مربوط به درآمد حقيقي خانوارها يا ارزش واقعي درآمد نشان مي دهد در اين بازه زماني درامد حقيقي خانوراهاي شهري بالغ بر ۹۰ ميليون تومان برآورد شده و براي خانوارهاي روستايي اين رقم ۴۳ ميليون تومان براورد شده است؛ در حالي است که در آمد حقيقي اين خانوراها در سال ۱۴۰۰ براي شهر نشينان حدود ۷۰ و براي روستاييان حدود ۶۵ ميليون تومان برآورد شده که کاهش قدرت خريد را به نمايش مي گذارد. به عبارتي درآمد حقيقي شهر نشينان در سال گذشته نسبت به سال ۸۵ افت ۲۲ درصدي و براي روستاييان کاهش ۳۱ درصدي داشته است. از سوي ديگر از سال ۱۳۹۵ ميانگين درآمد خانوارهاي شهري بيش از ۳.۵ برابر شده است اما در همين بازه زماني ميانگين قيمت همه کالاها و خدمات رشد بيش از ۳.۸ برابري را تجربه کرده است هر. چند درآمد حقيقي خانوارهاي شهري نسبت به سه سال گذشته بهبود يافته است اما در مقايسه با سال ۱۳۹۶ کاهش بيش ۲۵ درصدي را نشان مي دهد. در حقيقت از سال ۱۳۹۷ و با بازگشت تحريم هاي اقتصادي و شوک کرونا،درآمد خانوارهاي شهري به شدت کاهش پيدا کرد؛ به گونه اي که سال ۱۳۹۹ ميانگين درآمد حقيقي خانوارهاي شهري نسبت به سال ۱۳۹۶ کاهش بيش از ۳۵ درصدي را تجربه کرده است.
***
هزینه زندگی کارگران و بازنشستگان ماهی چند؟
ایلنا نوشت: «ساده زندگی میکنیم، در همین رشت شهریهی یک ترم مدرسه غیرانتفاعی، نوزده میلیون تومان است اما ما که بچههایمان را نمیتوانیم به این مدارس بفرستیم. اگر خرید کنیم فقط از ترهبار؛ ترهبار هر کیلو میوه زیر ۲۵ هزار تومان نیست، بازار آزاد کیلویی حداقل ۳۰ یا ۴۰ هزار تومان، یک کارگر چطور هر هفته چند کیلو میوه بخرد و خانه ببرد؟» اینها بخشی از حرفها و درددلهای یک کارگر است. کارگران در شهرها و استانهای مختلف، همگی با یک غول مشترک در حال جدالاند: غول گرانی و تورم.
شکاف دستمزد- معیشت
نمایندگان دولت و کارفرمایان نه امسال و نه سال گذشته، در تعیین حداقل دستمزد حاضر به پذیرش بند دوم ماده ۴۱ قانون کار یا همان سبد معیشت حداقلی نشدند؛ سال قبل سبد معیشت حدود ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان بود اما حداقل دستمزد حدود ۴ میلیون تومان تعیین شد؛ سبد معیشت ۱۴۰۱ هشت میلیون و ۹۷۹ هزار تومان نرخگذاری شد اما بازهم دستمزد با تمام ملحقات و اضافات، حداکثر روی عدد ۶ میلیون و ۵۰۰ هزارتومان ایستاد. بدون تردید در ماههای اخیر بعد از حذف ارز ترجیحی، فاصله و شکاف دستمزد- معیشت افزایش یافته است؛ دستمزد ثابت مانده است اما سبد معیشت دیگر ۸ میلیون و ۹۷۹ هزار تومان نیست.در روزهای پایانی اردیبهشت، محاسبات مستقل کمیته دستمزد کانون عالی شوراها نشان داد که سبد خوراکیها و آشامیدنیهای خانوارهای کارگری به تنهایی به اندازهی حداقل دستمزد و مزایای مزدی است؛ رسیدن سبد خوراکیها به ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان در اردیبهشت ماه، یک اخطار جدیست؛ بدون تردید در ماههای بعد از اردیبهشت، زنجیرهی تاثیرگذاری تورم، نرخ سبد خوراکیهای خانوار متوسط ۳.۳ نفره را به ۷ میلیون تومان یا بیشتر رسانده است.
فقط محاسبات مستقل سبد معیشت نیست که نشان میدهد دستمزد به شدت ناکافیست بلکه گزارشات رسمی مرکز آمار نیز این ادعا را ثابت میکند؛ «چکیده نتایج طرح آمارگیری درآمد- هزینه خانوار شهری و روستایی سال ۱۴۰۰» که بیست و پنجم مرداد منتشر شده، نشان میدهد که هم دستمزد ۱۴۰۰ بسیار ناکافی بوده و هم سبد معیشت محاسبه شده در شورایعالی کار، بسیار محافظهکارانه و حداقلیست. سبد معیشت ۱۴۰۰، حدود ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان بود اما این گزارش نشان میدهد که متوسط هزینهی خانوارها در سال گذشته حداقل در شهرها خیلی بیشتر از این رقم بوده است حداقل دو میلیون تومان بیشتر، یعنی خانوارهای شهری ایران در سال ۱۴۰۰ «مجبور شدهاند» حداقل دو میلیون تومان بیشتر از نرخ سبد معیشت برای گذران امور هزینه کنند و این در حالیست که حتی همان رقم بسیار حداقلی سبد معیشت نیز توسط شورایعالی کار برای تعیین حداقل دستمزد کارگران پذیرفته نشد!
بهتر است ابتدا نگاهی به دادههای کلی این گزارش رسمی بیندازیم؛ این گزارش که طی طرح آمارگیری ۱۹ هزار و ۶۱۸ خانوار نمونه در نقاط شهری و ۱۸ هزار و ۳۷۰ نفر در نقاط روستایی به دست آمده است، نشان داد که متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار شهری ۹۲ میلیون و ۵۰۱ هزار ریال بوده که نسبت به رقم مشابه در سال قبل از آن نزدیک به ۵۰درصد افزایش داشته است. از هزینه کل سالانهی خانوار شهری ۲۴ میلیون و ۶۵۳ هزار تومان با سهم ۲۷ درصد مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی و ۶۷ میلیون و ۸۴۸ هزار تومان با سهم ۷۳ درصد مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است. در بین هزینههای خوراکی و دخانی، بیشترین سهم مربوط به هزینه گوشت با سهم ۲۱ درصد و در بین هزینههای غیرخوراکی بیشترین سهم با ۴۹ درصد مربوط به هزینه مسکن، سوخت و روشنایی بوده است.متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار روستایی ۵۱ میلیون و ۹۱۱ هزار تومان بوده است که نسبت به سال قبل ۵۲.۴ درصد افزایش نشان میدهد. از هزینه کل سالانه خانوار روستایی ۲۰ میلیون و ۷۰۳ هزار تومان با سهم ۴۰ درصد مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی ۳۱ میلیون و ۲۰۸ هزار تومان با سهم ۶۰ درصد مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است.
تحلیل دادهها: متوسط هزینهی خانوارها بیشتر از سبد معیشت و بسیار بیشتر از حداقل دستمزد
این دادهها نشان میدهند که هزینه متوسط خانوارهای شهری در سال ۱۴۰۰، نُه میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده است؛ البته این عدد از متوسطگیری وزنیِ هزینه ماهانهی خانوارهای متعلق به دهکهای درآمدی متفاوت به دست آمده است و فقط مختص به کارگران و یا دهکهای کم درآمد نیست؛ در این متوسطگیری، هم خانوادههای ثروتمندتر از کارگران متعلق به دهکهای برخوردارتر گنجانده شدهاند و هم خانوادههای کمدرآمدتر متعلق به پایینترین دهکهای درآمدی. با این حال، متوسط هزینههای خانواده در سال قبل، ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده است در حالیکه سبد معیشت که معیارهای محاسباتی متفاوتی دارد و تنها نشاندهندهی حداقل مورد نیاز برای بقای یک خانوادهی کارگری متوسط ۳.۳ نفره است، حداقل ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان از این رقم کمتر است و دستمزد ۱۴۰۰ که واقعیت دریافتی کارگران حداقلبگیر (بیش از ۶۰ درصد کارگران شاغل) را نشان میدهد، حدود ۵ میلیون تومان با متوسط هزینههای زندگی فاصله دارد.
بنابراین نه تنها شکاف دستمزد- سبد معیشت سنگین است، بلکه فاصلهی حداقل دستمزد کارگران و متوسط هزینهکرد خانوادههای ایرانی نیز فاصلهی زیادی است و دقیقاً به همین دلیل است که در سالهای اخیر – حداقل از ۹۹ تا امروز- شاهد سقوط طبقات کارگر به زیر خط فقر مطلق بودهایم.
کارگران پاسخ دادند: حداقل هزینههای زندگی چقدر است؟
حال سوال این است اگر در سال قبل متوسط هزینههای زندگی ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده، امسال حداقل هزینهی زندگی کارگران چقدر است؛ کارگران ماهی چقدر باید داشته باشند تا بتوانند از پس تمام هزینههای زندگی از جمله اجاره خانه، خوراک، حمل و نقل، آموزش و درمان بربیایند؟برای یافتن پاسخ این سوال به سراغ چند فعال کارگری در استانهای مختلف رفتیم با این سوال که امروز یک خانواده کارگری با یک فرزند، چقدر در ماه هزینه دارد؛ شما فکر میکنید با چند میلیون تومان میتوان یک زندگی بسیار ساده داشت و معاش خانواده را تامین کرد.
بهرام حسنی نژاد (فعال کارگری و دبیر اسبق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملو) در پاسخ میگوید: حداقل درآمد لازم برای یک خانوار در تهران، امروز کمتر از ۱۳ میلیون تومان نیست؛ با کمتر از این مبلغ، یک خانواده نمیتواند زندگی کند، باید تاکید کنم این فقط «هزینهی زیست» است نه هزینهی زندگی.
او ادامه میدهد: اجاره خانه در تهران و کلانشهرها یک معضل است؛ الان در تهران، وقتی مبلغ رهن را در نظر بگیریم، متوسط اجاره خانه ده تا ۱۲ میلیون تومان است؛ هزینههای آموزش و درمان و حمل و نقل هم سرسامآور شده؛ بنابراین من فکر میکنم ۱۳ میلیون تومان درآمد، کمترین رقم برای یک زندگی بسیار ساده است. یک زندگی متوسط بیشتر از اینها میخواهد.....
پرویز زعیمی (عضو انجمن صنفی کارگران ایران پوپلین رشت) در پاسخ به سوال ما میگوید: به نظر من حداقل هزینه زندگی در رشتِ امروز، ده تا دوازده میلیون تومان در ماه است؛ اجاره خانه در بسیاری از نقاط رشت، صد میلیون تومان ودیعه و ماهی ۸۰۰ هزار تومان اجاره میخواهد؛ در جای بهتر ۲۰۰ میلیون تومان رهن و یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره؛ سبد خوراکی خانوار هم حداقل ۵ میلیون تومان در ماه است؛ کارگران هزینه ایاب و ذهاب هم دارند، کارگر میشناسم که روزی ۵۰ هزار تومان کرایه حمل و نقل میدهد یعنی ماهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان.
خسرو زرگریان (بازنشسته و فعال کارگری) در پاسخ به سوال ما، به رقم «۹ میلیون تومان» اشاره میکند و تاکید میکند این رقم برای شهرستانهاست آنهم شهرستانهای کوچک و البته بسیار خوشبینانه.او اضافه میکند: یک خانواده کارگری که خانه ملکی دارد و یک یا دو فرزند محصل، هزینه خورد و خوراک و آموزش فرزندان و حمل نقلش در ماه، حداقل نُه میلیون تومان میشود؛ اگر مستاجر باشد، در هرجای ایران باید دو میلیون تومان به این رقم بیفزایید، یعنی سرراست یازده میلیون تومان!
با این حساب، نظر کارگران در مورد حداقلیترین رقم برای تامین هزینهی ماهانهی زندگی، بین ده تا ۱۳ میلیون تومان است. این در حالیست که سبد معاش خانوار ۱۴۰۱ که بسیار محافظهکارانه ترکیببندی شده بود، رقمی حدود ۹ میلیون تومان داشت اما حتی همان رقم حداقلی را برای حداقل دستمزد نپذیرفتند؛ امروز در حالی که هزینههای زندگی در دورافتادهترین شهرهای کشور حداقل ده میلیون تومان است، حداقل دستمزد و مزایا به ۷ میلیون تومان هم نمیرسد.
سال گذشته بسیاری از مردم به طور متوسط ماهی ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هزینه کردند، باید منتظر بمانیم تا مرکز آمار متوسط هزینه زندگی در سال ۱۴۰۱ را اعلام کند؛ بدون تردید شکاف هزینههای متوسط زندگی و حداقل دستمزد کارگران، عمیقتر از شکاف ۵ میلیون تومانی سال گذشته خواهد بود و بیشک اقلام و خدمات بیشتری از سبد خرید ماهانهی طبقهی کارگر خط خواهد خورد و این یعنی سقوط سنگینتر در نردبان دهکهای درآمدی....
- 15
- 5