حال اقتصاد خوب نیست، کمتر سرمایهگذاری حاضر است در بخشهای مختلف اقتصادی بخصوص تولید سرمایهگذاری کند، چرا که ثبات در اقتصاد وجود ندارد. بیثباتی در کلان اقتصادی کشور تاثیر خود را در اقتصاد خانوارها نیز گذاشته است، بهطوریکه کمتر فردی به پسانداز دارایی و برنامهریزی منسجم اقتصادی میاندیشد و ترجیح عموم به مصرفگرایی است. جعفر خیرخواه، اقتصاددان درباره چرایی این موضوع معتقد است که مردم دیگر تمایلی به برنامهریزی اقتصادی ندارند و به مصرفگرایی روی آوردند زیرا میدانند به دلیل نرخ تورم، ارزش پساندازشان هر سال کمتر میشوند از این رو اجراییکردن طرحهای اقتصادی غیرممکن میشود. توضیحات مفصل او درباره این موضوع را در گفتوگوی آسمان آبی با این اقتصاددان بخوانید.
برنامههای اقتصادی در سطوح اقتصادی در کشور سرانجام مطلوب را ندارد. این مسئله در اقتصاد کلان وجود دارد و در اقتصاد خانوارها نیز خودنمایی میکند. علت عدم توفیق مردم در محققشدن برنامههای اقتصادی از نظر شما چیست؟
کشورهای غربی دارای اقتصاد باثبات و قابل پیشبینی هستند، اما بااینحال غربیها یک جمله معروف در اینباره دارند و میگویند: «هیچچیز مطمئن نیست و قطعیت ندارد الا مرگ و مالیات». این جمله دارای بار معنایی خاصی است، به دلیل اینکه انتظار داشته باشیم تمامی برنامههای اقتصادی افراد به سرانجام برسد، قدری دور از انتظار است زیرا همواره عوامل متعددی در به سرانجام نرسیدن برنامههای اقتصادی دخیل هستند و مانع میشوند. حتی در پیشرفتهترین کشورها نیز برنامهریزیهای اقتصادی افراد خروجی مدنظر را در برنامههای اقتصادیشان ندارند با اینحال از آنجا که اقتصاد در سطح کلان ثبات دارد افراد برنامهریزی میکنند و در بدترین شرایط در صورت ورشکستگی حمایتهای دولت و ارائه خدمات رایگان وجود دارد، اما در کشور ما به دلیل نبود ثبات اقتصادی، شرایط پیچیدهتر است و رشد نرخ تورم موجب ناامنی سرمایهگذاریها شده است.
این رویه در بخشهای محتلف اقتصادی بهخوبی نمایان است. در بخش تولید به دلیل غلبه این ناامنی، کمتر سرمایهگذاری میشود و در اقتصاد خانوار نیز برنامهریزیهای اقتصادی کمترین خروجی را دارد زیرا یکباره به دلیل رشد تورم، افراد نمیتواند برنامههای اقتصادی خود را نهایی کنند. تصور کنید فردی که پساندازی را برای خرید خودرو دارد، اما یکباره به دلیل برخی از عوامل تمام برنامهریزی هایش به باد میرود و فرد دیگر قادر نمیشود که خودرو بخرد. با این وضعیت مردم هراس از پسانداز دارند و میدانند که ارزش داراییهایشان در سال بعد کاسته میشود.
یعنی عدم برنامهریزی و حتی موفقنشدن مردم به دلیل مشخصنبودن نرخ تورم و نبود ثبات اقتصادی است؟
در کشورهایی که اقتصاد موفقی دارند تلاش بر این است که نرخ تورم همواره ۲ تا ۳ درصد باشد، اما در کشور ما این نرخ در دولت گذشته دو رقمی بود و رشد بالایی داشت. در فضایی که نرخ تورم نهتنها پایین نیست بلکه همواره رشد بالایی دارد برنامهریزی اقتصادی با اما و اگر همراه است. خوشبختانه دولت روحانی تلاش کرد نرخ تورم را کنترل کند و حتی آن را تکرقمی کرد، اما با توجه به اتفاقات اخیر پیشبینی میشود که دوباره نرخ تورم در سال آینده رشد کند و دو رقمی شود. بههمریختگی اقتصادی و رشد تورم در برنامهریزی اقتصادی افراد نقش مهمی دارند. در اقتصادی که متزلزل است و موسسات بانکی با مشکل مواجه هستند و فساد وجود دارد، پیشبینی اقتصادی و برنامهریزی ممکن نیست.
در این فضا آیا داشتن دانش اقتصادی افراد میتواند، میزان موفقیت اقتصادی افراد را افزایش دهد؟
سواد مالی و دانش اقتصادی در سطح افراد اندک است و مردم بهخوبی نمیدانند که چه نوع برنامهریزی اقتصادی میتواند دارایی آنها را دوچندان کند. وقتی سود بانکی کاهش مییابد افراد دارایی خود را به بازار ارز و دلار و سکه آوردند که ماحصل آن فضای کنونی اقتصادی است. مردم باید دانش اقتصادی خود را افزایش دهند تا کمتر دچار اشتباه شوند. در این میان موضوع مهمتری وجود دارد؛ اینکه عادت به پسانداز در مردم به دلیل کاهش نرخ تورم کاهش یافته و جامعه به سمت مصرفگرایی روی آورده است زیرا ارزش پول در کشور کاهش مییابد. البته آحاد مردم به دلیل بیاطلاعی با خطر کلاهبرداری مواجه هستند و در این میان نقش دستگاههای قضا نیز کمرنگ است.
البته در عدم موفقیت برنامهریزیهای اقتصادی خانوار و افراد، نباید نقش محیط موجود اقتصاد کشور را نادیده گرفت. به دلیل نامشخصبودن وضعیت اقتصادی، جامعه ترجیح میدهد که مصرفکننده باشد و با خوشگذرانی سرمایه خود را هزینه کند. پسانداز همانند یک نهال است که میتواند به یک درخت تنومند تبدیل شود، اما در وضعیت اقتصاد کنونی این امر شدنی نیست. زمانی زمین ارزش داست، زمانی سکه و... در مجموع امروز بهخوبی مشخص نیست که سرمایهگذاری در چه حوزهای خروجی خواهد داشت. ناامنی در فضای اقتصادی مسئله مهمی است که کمتر به آن توجه میشود.
در فضای کنونی، جامعه برای کسب تجربههای اقتصادی میل ندارند و همواره به سمت سرمایهگذاریهای مشخص میروند که در گذشته جواب داده است؛ برای نمونه دلار و خرید سکه.
متاسفانه مردم تجربه کافی در سرمایهگذاری اقتصادی ندارند و در فضای مبهم و آلوده به فساد و رانت، امکان کسب تجربه اقتصادی وجود نداد زیرا در صورتیکه ثبات در ساختار اقتصادی وجود داشت حتما افراد تلاش میکردند یاد بگیرند و تجربه کسب کنند، اما در فضای کنونی آن چیزی مورد ملاک عمل افراد است که در گذشته خروجی داشته حتی اگر این خروجی دائمی نباشد.
در چند سال گذشته شاهد برگزاری دورههای آموزشی برای موفقیتهای اقتصادی هستیم. چرا با وجود اینکه آموزشهای لازم برای کسب درآمدهای نوین وجود دارد، در بخش اقتصادهای نوین خروجی موردنظر ایجاد نشد؟
این دورهها برای کسب تجربه افراد میتواند موثر باشد، اما یادمان باشد که خروجی این دورههای آموزشی تنها برای برگزارکننده است، نه کسی که آموزش میبیند بااینحال دانستن و کسب دانش اقتصادی میتواند در بهبود اقتصاد افراد و خانوارها موثر باشد. بااینحال اینکه جامعهای که اقتصاد بداند بهتر از جامعهای است که اقتصاد و دانش نداشته باشد. اطلاع و داشتن دانش اقتصادی میتواند به مردم این شناخت را بدهند که در زمان انتخابات کاندیدای مناسبتری را انتخاب کنند که بتوانند اقتصاد را به مسیر درستی هدایت کنند. معتقدم باید در مقطع دبیرستان کتاب مخصوصی برای دانش عمومی اقتصاد طراحی شود.
با توجه به مواردی که اعلام شد امیدواری برای برنامهریزی در بخش اقتصاد خرد قدری دور از انتظار است؟
نمیتوان با این بدبینی به اقتصاد نگاه کرد باید تلاش کرد که ساختار اقتصادی اصلاح شود اگر این ساختار اصلاح شود مردم نسبت به اقتصاد امیدوار شوند، نرخ تورم مهار شود پسانداز کردن دوباره مورد توجه مردم قرار میگیرد و میتوان به سرمایهگذاری بلندمدت مردم امیدوار بود. باید محیط اقتصادی به محیط باثبات تبدیل شود در غیر اینصورت دانش اقتصادی به تنهایی نمیتواند خروجی داشته باشد. مصرفگرایی آفت کنونی جامعه شده و به سمت دلالی رفته است.
الهه ابراهیمی
- 17
- 1