گرچه ۹ماه به انتخابات حساس و سرنوشتساز مجلس یازدهم در اسفندماه سال جاری زمان باقی است، اما جریانات سیاسی از ماهها پیش درصدد برنامهریزی برای حضور هر چه بهتر در صحنه بودهاند. در این راستا اصلاحطلبان که همواره در اکثر نبردهای انتخاباتی با جریان رقیب با تکیه بر سرمایه اجتماعی خود و مشارکت بالای مردم پیروز انتخابات بودند این بار نیز درصددند که هر طور شده کرسیهای بهارستان را از آن خود کنند. این در حالی است که آنها با دو مشکل اساسی و مهم روبهرو هستند.
نخست، مسائل مربوط به نظارتها که اصلاحطلبان را بر سر دوراهی حضور مستقل یا ائتلاف با دولتیها و اعتدالیون قرار داده و دومین رویکرد نیز شرایط اقتصادی و معیشتی جامعه است که مردم به نوعی اصلاحطلبان را در بهوجود آمدن این شرایط دخیل دانسته و با دیدگاهی خالی از امید و اعتماد به آنها مینگرند. لذا بهنظر میرسد که اصلاحطلبان بیش از مشکل نخست باید به مشکل دوم خود فکر کنند و درصدد رفع مشکلات سرمایه اجتماعی خود بر آیند. چرا که به فرض عدم رد صلاحیت اصلاحطلبان شاخص در انتخابات نیز اگر مردم پای صندوقهای رأی نیایند اوضاع اصلاحطلبان دگرگون خواهد شد و حضور آنها در بهارستان را با اما و اگر روبهرو خواهد ساخت. لذا باید در این ۹ ماه باقی مانده با کمک به دولت تحولات اقتصادی مثبتی در جامعه رقم بزنند تا با ایجاد میزانی از رضایتمندی در جامعه به مشارکت مردم دل خوش باشند. برای بررسی شرایط جامعه، نحوه حضور اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو، ائتلاف یا حضور مستقل «آرمان» با کمالالدین پیرمؤذن نماینده سابق مجلس و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
طی چند روز گذشته جزئیات اجرای قانون رسیدگی به اموال مقامات و مسئولان از سوی قوه قضائیه ابلاغ شده است، از نظر شما این مساله چقدر میتواند در راستای شفافیت و مبارزه با فساد در افکار عمومی موثر واقع شود؟
فساد، تبعیض و افزایش فاصله طبقاتی بنیان انقلاب و نظام را با خطر مواجه کرده است. از این رو هر شخص و قوهای در این خصوص با عموم مظاهر فساد برخورد کند حتما مورد استقبال افکار عمومی قرار خواهد گرفت و امید میرود که خارج از شعار با همه زمینههای فساد، اختلاسگران، مفسده جویان و... برخورد شود.
من خودم در هیات مدیره صندوق بازنشستگی کشوری بودم و دیدم که چگونه آقازادهها در شرکتهای مختلف زیرمجموعه از ویژهخواریهای نجومی برخوردار بودند. گرچه اکنون دیگر افکار عمومی به این مسائل اشراف لازم را دارند. امیدوارم این رویکرد مثبت رئیس قوه قضائیه با قاطعیت در مبارزه با اختلاسگران و مفاسد اقتصادی باعث جمع کردن بساط مفسده جویی و تبعیض از سوی همه ارکان قوای مختلف شود. فقط هم یک قوه نیست و در همه ۳ قوه باید با این مفسده جویی اقتصادی و تبعیض برخورد شود و مبارزه با آن پل مهمی است برای افزایش سرمایه اجتماعی وگرنه هر چقدر فاصله دولت و حاکمیت با مردم بیشتر شود آن چیزی که آسیب بیشتری خواد دید منافع نظام و کشور است. امید میرود با بها دادن به برخورد قاطع با مفسدان اقتصادی و ویژه خواران این سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کند و در نگرش و رویکرد مردم برای مشارکت حداکثری در انتخابات پیش رو نیز موثر باشد، چرا که هر چقدر مشارکت مردم در انتخابات بیشتر شود قدرت چانهزنی نظام، افزایش مقبولیت و مشروعیت نظام و رسیدن به منافع ملک و ملت بیشتر شده و به نفع منافع کشور و ملت خواهد بود.
تاکنون بارها صحبت از بازگشت به قانون اساسی یا اصلاح و بازنگری در این قانون به میان آمده، اما شاهد عمل قاطع نبودهایم، این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
اولا اینکه آقای رئیسجمهور بایستی پیش از طرح این موضوعات در تریبونهای عمومی مشکل اساسی این کشور را در قالب جلسات خصوصی و حاکمیتی حل کند تا زمانی که این مسائل در تریبونها و رسانهها مطرح شد شفافتر و اجراییتر در کشور مورد عمل قرار بگیرد. وگرنه این بحثها در انتخابات نیز مطرح شد، اما حتی شاهد عملی از ناحیه آقای رئیسجمهور نیز نبودیم. ما بهعنوان حامی این دولت در انتخابات بیش از آن مسائلی که آقایان مطرح کرده بودند به مردم نگفتیم چراکه خودشان بیشتر از ما قول و وعدههایی را به مردم دادند. لذا در اینگونه مسائل بیشتر انتظار این است که در جلسات محرمانه حاکمیتی با صاحب منصبان رده بالای نظام حل شود. اما در خصوص اینکه طی ۴۰ سال گذشته از برخی از اصول قانون اساسی این میثاق ملی و وصیت امام(ره) غفلت کردیم درست است و کم نیست. ما در بسیاری از مواد قانون اساسی از جمله اصل ۱۹، اصل۴۸، اصل ۱۵ و... متاسفانه کوتاهیهایی کردهایم که امیدوارم با برگشت به اصول قانون اساسی گرههای حاد سیاسی و اقتصادی این کشور با تعامل حل و فصل شود.
رئیسجمهور باید در جلسات سران مراتب چگونگی بازگشت به قانون اساسی و استفاده از تمام ظرفیتهای آن را با تفاسیر، بیان واقعیتها و پرهیز خودمحوریها بیان کند تردیدی نیست که هر آنچه برای افزایش سرمایه اجتماعی نظام و کشور وجود دارد حتما مورد موافقت تمامی صاحب منصبان نیز قرار خواهد گرفت. گرچه من طی این چند سال متوجه شدم که برخی به نحوه طرح این موضوع حساسیت دارند. لذا نحوه طرح باید در راستای منافع ملی و پرهیز از هر گونه شعارزدگی و شعارگرایی باشد.
با وجود اینکه قانون منع بهکارگیری بازنشستگان از سوی مجلس برای اجرا ارئه شده، اما کمتر شاهد حضور نیروهای جوان با تجربه در بخشهای مختلف مدیریتی هستیم، به لحاظ آسیب شناسانه این مساله را ناشی از چه میدانید؟
من معتقدم اینکه باید جوانان که سرمایههای اصلی جامعه هستند را بهکار بگیرند، امری واجب و ضروری است. حضور جوانان در کنار افراد باتجربهای که سابقه مفیدی دارند دو بازو و بال توسعه این کشور هستند و این امر بر کسی پوشیده نیست. متاسفانه جریانات سیاسی به حدی بهدنبال بحثهای حاشیهای و حذفی بودند که وقتی برای کادرسازی نگذاشتهاند و جوانان تحصیلکرده و نخبه بعضا مورد بیمهری قرار گرفتهاند. تخلفات حادی نیز که در برخی از دستگاهها بهوقوع پیوسته نیز ناشی از این است که انسانهای سالخورده آن قاطعیت لازم را برای برخورد با متخلفین ندارند. از این ناحیه است که شاهد افزایش تبعیض و ویژه خواریها بودیم. همه جریانات فکری باید به انذارهای
مقام معظم رهبری بها داده و استفاده از جوانان را در سر لوحه سیاستگذاریهای خود قرار دهند و بیش از گذشته جوانان را در امور اجرایی بهکار بگیرند. استنباط من این است که دنیاطلبی، پست دوستی و ریاستطلبی در این مساله بسیار تاثیرگذار و مباحث حزبی و جناحی نیز در این خصوص بیتاثیر نبوده است. امیدوارم بازنشستگان، پستهای اجرایی را که میتواند به حل مشکلات جامعه و اقشار مختلف مردم منجر شود، به جوانان با تجربه دهند که آنها با انرژی و پتانسیل بیشتر کارساز و تاثیرگذار ظاهر شوند. بهنظر من پرهیز از قدرتطلبی دو جناح حداقل در مسائل اجرایی و مدیریتی میتواند شاه کلید ارجاع پستها به جوانان شایسته باشد. علت عدم کادرسازی پرداختن به حواشی و متاسفانه شعارهای غیراولویتدار از دوجناح بوده است.
اخیرا سخنگوی شورای نگهبان از برگزاری جلساتی با برخی اصلاحطلبان خبر داده، از منظر شما با توجه به شرایط کشور مسائل نظارتی نسبت به اصلاحطلبان چگونه خواهد بود؟
من در همین دوره رد صلاحیت قرار گرفتم. البته غیر از آنکه بهدلیل مسائلی با بیمهری غیرمسئولانه و نفسانی از ناحیه رقبا که در منطقه وزنی ندارند مواجه شدم، خیلی شورای نگهبان را در جریانات تایید صلاحیتها منهای برخی مقاطع مقصر نمیشناسم. ما در فصل رد صلاحیتها بیشتر شاهد طومار و پروندههای قطوری هستیم که از ناحیه رقبا و جریان رقیب که به شورای نگهبان منعکس میشود. اما من تردید ندارم که حداقل این بار با توجه به سوابق مشهود امر شورای نگهبان با دقت بیشتر صلاحیتها را مدنظر قرار خواهد داد و این پروندهسازیهای اشخاص حقیقی و حقوقی خاص بها نخواهد داد. امیدوارم با شناختی که از شخص آقای کدخدایی دارم و اظهاراتی که وی اخیرا در ارتباط با جلسه با برخی اصلاحطلبان در راستای انتخابات داشتند ما استقبال گرمی از ناحیه شورای نگهبان برای حساسیتهای مطلوب در تایید صلاحیت انسانها داشته باشیم. مقام معظم رهبری نیز فرمودند که «یکی از مصادیق حقالناس صلاحیت اشخاص است»، لذا من معتقدم شورای نگهبان حق همه آحاد ملت و جریانهای فکری را هم پاس خواهد داشت.
اصلاحطلبان جدای از مشکل فیلترهای نظارتی شورای نگهبان در شرایط فعلی با عدم اقبال مردم نسبت به مقوله انتخابات و این جریان مواجهند، اساسا اصلاحطلبان باید چه رویکردهایی اتخاذ کنند تا مجددا سرمایه اجتماعی خود را بازیابی کرده و به مشارکت درآورند؟
آنچه در این مقطع در افکار عمومی تاثیرگذار است پاکدست بودن، مردمیبودن و آزاداندیشی انسانهاست که پیش مردم وزنی دارد و مورد استقبال قرار میگیرد. هر چقدر کاندیداهای اصلاحطلبان انسانهای پاکدست و با کفایت مردمی باشند و افراطیگری را مدنظر قرار ندهند پیش مردم از مقبولیت و استقبال برخوردار خواهند شد. چرا که با توجه به اشتباهاتی که هر دوجناح در این چهل سال داشتهاند نمیتوان فقط با تکیه بر اینکه شخصی صرفا مبانی فکری اصلاحطلبانه یا اصولگرایانه دارد وی را به مردم عرضه کرد. لذا استنباط من این است که متاسفانه با این عدم تاثیرگذاری فراکسیون امید و مسائلی که در افکار عمومی مطرح است اصلاحطلبان نباید با دولت زاویه داشته باشند، چراکه اهداف، برنامههای اصلاحطلبان و دولت درهم تنیده و گره خورده است.
مردم نیز به خاطر دارند که این دولت با حمایت کدام جریان سیاسی روی کار آمد و به قدرت رسیده است پس این رویکرد درست و مطلوبی نیست که در این شرایط اصلاحطلبان بخواهند از دولت جدا شوند و به حضور مستقل در انتخابات بیندیشند. بایستی با کیاست و ظرافت و با فاصلهگیری از مفسدهها، تبعیضها، کوتاهیها و بیکفایتیها اصلاحطلبان ائتلاف خود را با اعتدالیون و دولتیها ادامه دهند و وجهه مردمیبودن و پاکدست و سادهبودن افراد مدنظر جریانات اصلاحطلبی برای طرح در انتخابات مبنای گزینش قرار گیرد. اگر نه آنقدر با تکیه بر فرد اصلاحطلب تاثیرگذار نمیتوان فرد یا گروهی را به مردم معرفی کرد. مردم اکنون از اشخاصی که از ناحیه لیست امید راهی مجلس شدند بیشتر آنهایی را میپسندند که آزاده، پاکدست و بهدنبال مطالباتشان باشند و از جهت دیگر آنهایی را زیر سوال میبرند که دنبال منافع شخصی، باندی و جناحی خود هستند. لذا اصلاحطلبان بیشتر باید با دولت در اکثر مسائل نقاط اشتراک خود را تقویت کنند که در این صورت بیتردید مورد استقبال مردم نیز قرار خواهند گرفت.
بسیار مطرح میشود که اگر اصلاحطلبان میخواهند مثل انتخابات گذشته موفق باشند باید تحول عظیمی در کشور بهوجود آید تا مردم نیز به میزانی از رضایتمندی برسند، از دید شما چه تغییراتی باید شکل بگیرد تا رضایت مردم حاصل شود؟
من معتقدم که دولت باید با شجاعت و جذب همه عالمان اقتصادی از همه گرایشهای فکری با تلاش شبانهروزی و پرهیز از خود محوری و خود حق پنداری بیش از پیش در تلاش برای جراحی اقتصاد کشور به سوی اشتغالزایی و اقتصاد مولد حرکت کند. اصلاحطلبان نیز خارج از شعار باید در این خصوص دولت را یاری کنند نه اینکه با برخی انتقادات اسباب بار خاطر دولت را فراهم آورند. البته رئیس دولت اصلاحات نیز همواره با افکارسنجی، شرایط جامعه را رصد میکند و اگر مطرح کرده که باید شرایط تغییر کند، بیشتر ناظر بر تاثیرگذاری دولت و اصلاحطلبان در حل مشکلات اساسی ملت است.
با توجه به آنچه که تاکنون نیز رخ داده دولت و اصلاحطلبان باید با شفافیت و مبارزه عملی با فساد نشان دهند که انسانهای پاکدستی هستند و منافع ملت را بر منافع شخصی و جناحی ترجیح میدهند. آنچه که در ذهن مردم بهعنوان نقاط بسیار منفی و تاثیرگذار مطرح است افزایش فاصله طبقاتی بین اشخاصی است که برخی جریانات مطرح میکنند، اما پس از اینکه به قدرت رسیدند آن فردی نیستند که در زمان مبارزات انتخاباتی نشان میدادند. لذا در این چند ماه هر چقدر آدمهای پاکدست و انسانهای شایسته و شجاع با هدف توسعه کشور و تعالی عموم انسانها حضور داشته باشند طبیعتا سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان افزایش خواهد یافت، اما به هر میزان که این جریان مخصوصا آنهایی که در مجلسند از حیث مالی و قدرت با ملت فاصله بگیرند با بیمهری مردم مواجه خواهند شد. لذا مردمی بودن، پاکدستی، آزاداندیشی شجاعانه و پرهیز از نفسانیت و دنیاطلبی این جریان و افرادش در افزایش آرای مردم به نفع آنها تاثیرگذار خواهد بود وگرنه تردید نکنند که مردم از صندوقهای رای فاصله گرفته و قهر انتخاباتی خود را به اصلاحطلبان نشان خواهند داد.
عملکرد ۳ساله فراکسیون امید را چگونه ارزیابی میکنید و در زمان باقی مانده باید چه رویکردهایی اتخاذ شود که ناکامیها تا حدی جبران و رضایت خاطر مردم حاصل شود؟
بهنظر من در شاکله فراکسیون امید برخی به عهد خود وفا نکردند، چراکه میتوانستند در ۳ سال اخیر با انسجام بیشتر و تعامل با سایر فراکسیونها عملکرد بهتری در مقاطع مختلف از خود برجای بگذارند. متاسفانه خمیر مایه ذهنی اعضای فراکسیون امید یکسان نبود و از همین جهت شاهد برخی ریزشها و مشکلات از ناحیه برخی افراد بودیم که به سیاق و تعهد خود پایبند نماندند. این افراد گرچه در یک قالبی به نام فراکسیون امید جمع شدند اما خیلی کار فراکسیونی نکردند و در هیچ زمینهای کار فراکسیونی تاثیرگذار از اینها ندیدیم.
گرچه در اثنای انتخابات ۹۴ براین افراد هزینه کمی هم صورت نگرفت. من امیدوارم که در این فرصت موجود اعضای فراکسیون امید با نزدیکی بیشتر و طرح مشکلات اساسی مردم بتوانند گامی در راستای عملکرد بهتر در مجلس بردارند. البته این خطر نیز وجود دارد که در این چند ماه باقی مانده با برخی خودمحوریها مواجه باشیم و به جای اینکه افراد در قالب فراکسیون به حل مشکلات جامعه بپردازند شاید برای مطرح کردن خود در انتخابات پیش رو بیشتر تلاش کنند. باید همه نمایندگان با همدلی و انسجام بیشتر مشکلات آحاد جامعه، اقتصاد، اشتغال و مقابله با تورم لجام گسیخته را با همکاری بیشتر با دولت و مجلس و برخورد با مفسدان اقتصادی و دفاع از حقوق ملت کمک حال مردم باشند و در این چند ماه باقی مانده با بها دادن به خواستهها و مطالبات مردم یار راستین مردم باشند.
از ماههای گذشته همواره مطرح شده که اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو با دو رویکرد کلی مواجهند، ادامه ائتلاف سالهای ۹۲ تا ۹۶ با دولت و اعتدالیون و حضور مستقل در انتخابات، با وجود عملکرد نا موفق فراکسیون امید کدام رویکرد را به صلاح اصلاحطلبان میدانید؟
در منظر افکار عمومی توفیقات و عدم توفیقات دولت و اصلاحطلبان در تمام حوزههای سیاسی و اقتصادی با هم گره خورده و افکار عمومی به سبب فاصلهگیری اصلاحطلبان از دولت گول نمیخورند چرا که خوب یا بد اصلاحطلبان باید پاسخگوی عملکرد دولت مورد حمایت خود باشند. لذا با فاصلهگیری از دولت و حضور مستقل چیزی عاید اصلاحطلبان نخواهد شد. اصلاحطلبان باید به دولت کمک کنند که این مشکلات عدیده موجود رفع شود. اصلاحطلبان باید بدانند آنچه که مد نظر مردم است نه فقط جریان فکری بلکه در وهله اول حل مشکلات اقتصادی و معیشتی ملت است که اصلاحطلبان باید در این خصوص کمک حال دولت باشند و گرنه مردم دیگر با شعار گول نمیخورند. لذا بهنظر من باید با همبودن و ائتلاف مد نظر قرار گیرد، چراکه اولا نمیدانیم در مسائل نظارتی چه رویکردی در خصوص اصلاحطلبان پیاده خواهد شد، ثانیا ائتلاف در مقاطع قبلی هم پاسخ داده و موفقیت حاصل کرده است. بنابر این وقتی میتوانیم با ائتلاف به موفقیت بیشتری برسیم نباید آن را با حضور مستقل به موفقیت احتمالی کوچکتری تبدیل کنیم.
حمید شجاعی
- 9
- 3