حسین سلاحورزی در روزنامه جهان صنعت نوشت: اجرای قانون عفاف و حجاب و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران، بهویژه در شرایطی که اقتصاد کشور با چالشهای عمدهای مانند تحریمهای بینالمللی، کاهش ارزش پول ملی و ضعف ساختارهای مدیریتی مواجه است، موضوعی است که باید با دقت علمی و اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد. این قانون به دلیل محدودیتهای گستردهای که بر کسبوکارها، صنایع و فضای اجتماعی و اقتصادی کشور تحمیل میکند، میتواند تاثیرات عمیق و منفی بر رشد اقتصادی، اشتغال، سرمایهگذاری و رقابتپذیری کشور داشته باشد. با استفاده از دادههای موجود و تحلیل تجربیات مشابه در سایر کشورها، در ادامه به بررسی ابعاد مختلف این اثرات میپردازیم.
کاهش تولید و اختلال در صنایع کلیدی
اجرای این قانون تاثیر مستقیم بر صنایعی خواهد داشت که در حوزههای مد، پوشاک، لوازم آرایشی و صنایع خلاق فعال هستند. صنعت مد و پوشاک یکی از بزرگترین کارفرمایان در اقتصاد ایران است که بیش از ۳۰۰هزار شغل مستقیم ایجاد کرده و سهم قابلتوجهی از GDP غیرنفتی کشور را به خود اختصاص داده است. با اعمال محدودیتهای شدید در طراحی، تولید و فروش محصولات، این صنعت با کاهش تقاضا، افزایش هزینههای تولید و از دست رفتن بازارهای داخلی و خارجی مواجه خواهد شد.
بهعنوان مثال، الزام به رعایت استانداردهای سختگیرانه در طراحی پوشاک و ممنوعیت بسیاری از محصولات مرسوم، منجر به افزایش هزینههای تولید و کاهش رقابتپذیری تولیدکنندگان ایرانی در بازارهای بینالمللی خواهد شد. این در حالی است که کشورهای همسایه مانند ترکیه و امارات، با بهرهگیری از قوانین باز و سیاستهای تسهیلکننده، موفق به جذب سرمایهگذاریهای عظیم در صنعت مد شدهاند. ترکیه با صادرات بیش از ۱۷میلیارد دلار پوشاک در سال۲۰۲۲، یکی از بزرگترین صادرکنندگان جهان در این حوزه بوده در حالی که سهم ایران از این بازار تقریبا ناچیز است.
علاوه بر این، صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی که تقاضای زیادی در میان مصرفکنندگان ایرانی دارد، بهواسطه اجرای این قانون با افت شدید مواجه خواهد شد. براساس گزارشها محدودیتهای قانونی میتواند باعث خروج این بازار به سمت واردات غیررسمی و کاهش تولید داخلی شود.
کاهش سرمایهگذاری و فرار سرمایه
اجرای این قانون نهتنها بر بخشهای تولیدی تاثیر منفی خواهد گذاشت بلکه فضای کلی سرمایهگذاری در ایران را تحتتاثیر قرار میدهد. سرمایهگذاران، بهویژه در صنایع خلاق و فناوریمحور، به دنبال بازارهایی هستند که فضای قانونی و اجتماعی در آنها پایدار و پیشبینیپذیر باشد. ذخایر و فعالیتهای انرژی و پتروشیمی، بهعنوان ستونهای اصلی صادرات ایران، در این تحلیل برجسته بودهاند. در عین حال، نویسنده با نگاه انتقادی به چالشهایی نظیر تاثیر تحریمهای اقتصادی، ناکارآمدی در سیاستگذاریها و ضعف زیرساختهای لجستیکی و فناوری پرداخته است. این فصل بهطور خاص به فرصتهایی که ایران میتواند با بهبود تخصصگرایی و استفاده بهینه از منابع خود به دست آورد، گاها تاکید دارد. جداول و مدلهای تحلیلی ارائهشده در این بخش، اطلاعات جامعی از اقتصاد ایران در شبکه جهانی را در اختیار پژوهشگران و سیاستگذاران قرار میدهد.
فصل سوم کتاب، بر تحلیل ارزشافزوده ناخالص در صادرات ایران متمرکز است. نویسنده با استفاده از روشهای پیشرفته و به روز جهانی مانند مدل بورین و مانچینی (۲۰۲۳)، جریانهای ارزشافزوده صادرات ناخالص را تجزیه و تحلیل میکند. این فصل به تشریح میزان مشارکت تولید داخلی و وارداتی در کالاها و خدمات صادراتی ایران میپردازد و نشان میدهد که چگونه کالاهای واسطهای وارداتی میتوانند نقش ایران در ارزشافزوده صادرات ناخالص مهم جلوه دهند. تحلیلهای ارائهشده در این فصل، ابزارهایی قدرتمند برای شناسایی نقاط ضعف و قوت در زنجیره ارزش جهانی ایران ارائه میدهد. بهعنوان مثال، نویسنده تاکید میکند که بسیاری از فعالیتهای ایرانی میتوانند با بهینهسازی فرآیندهای تولید و تحول در نگاه به موضوع واردات، سهم بیشتری از ارزشافزوده را به خود اختصاص دهند. این بخش، دیدگاه جدیدی در مورد اثرگذاری سیاستهای تجاری و تولیدی ایران ارائه و نشان میدهد که چگونه تصمیمگیریهای صحیح میتوانند مسیر توسعه اقتصادی کشور را تغییر دهند.
فصل چهارم، با نگاهی آیندهنگر در انتهای فصل، به ارائه راهکارهایی برای ارتقای جایگاه ایران در زنجیره ارزش جهانی اختصاص دارد اما نویسنده در ابتدای این فصل، با تحلیل وضعیت فعلی ایران و مقایسه آن با کشورهای موفق در زنجیرههای ارزش جهانی، نقش ایران را در مشارکت و موقعیت زنجیرههای ارزش جهانی ارائه میدهد. در نهایت راهکارهایی برای بهبود موقعیت اقتصاد ایران در زنجیره ارزش جهانی ارائه می دهد. ازجمله این راهکارها میتوان به اصلاح زیرساختهای داخلی، سرمایهگذاری در فناوریهای نوین و دیجیتالی، توسعه تعاملات بینالمللی و تسهیل فرآیند جذب سرمایهگذاری خارجی اشاره کرد. نویسنده بر این باور است که ایران برای بهرهبرداری از فرصتهای زنجیره ارزش جهانی، نیازمند سیاستگذاریهای بلندمدت و هماهنگ است. در این فصل همچنین به اهمیت آموزش نیروی انسانی و تقویت توانمندیهای فنی و مدیریتی در فعالیتهای مختلف اشاره شده است. نویسنده با ارائه توصیههای عملی، سیاستگذاران را به اتخاذ رویکردی جامعتر برای مواجهه با چالشهای پیشرو دعوت و تاکید میکند که ایران برای رقابت در اقتصاد جهانی، نیازمند رویکردهای اصلاحی و چندبعدی و جامع است.
کتاب «اقتصاد ایران در زنجیره ارزش جهانی» با زبانی علمی و روان و متکی بر انبوه دادههای جهانی و داخلی، مخاطبان خود را به درکی عمیقتر از مفاهیم و مسائل مرتبط با زنجیرههای ارزش جهانی و جایگاه ایران در این ساختار میرساند. نویسنده با تکیه بر تحلیلهای دقیق و دادههای جامع، یک نقشه راه روشن برای توسعه اقتصادی کشور ارائه میدهد. این اثر، علاوه بر ارزش علمی، یک منبع الهامبخش برای سیاستگذاران، پژوهشگران و فعالان اقتصادی است که به دنبال دستیابی به فرصتهای جدید در محیط اقتصادی جهانی هستند. با مطالعه این کتاب، میتوان به وضوح دریافت که چگونه اصلاحات نگرشی و ساختاری و سرمایهگذاریهای هدفمند میتوانند اقتصاد ایران را به سطح جدیدی از پویایی و رقابتپذیری برسانند. این کتاب نهتنها یک تحلیل انتقادی از وضعیت موجود ارائه میدهد بلکه آیندهای امیدوارکننده را با اصلاح سیاستها ترسیم میکند که در آن ایران میتواند نقش پررنگتری در اقتصاد جهانی ایفا کند.
- 19
- 3