به گزارش دنیایاقتصاد، واسطههای ملکی امیدی به خروج بازار مسکن از رکود معاملاتی ندارند و با گلایهمندی از اینکه تنور معاملات همچنان سرد است، بعضا عنوان میکنند که در یک هفته گذشته حتی تعداد تماسهای تلفنی با آنها بابت اطلاع از کم و کیف آگهیهای ملکی کاهش یافته است. حتی در مناطق جنوبی تهران که در تابستان تا حدودی نبض بازار مسکن تندتر از سایر مناطق بود نیز، این وضعیت رکودی متاثر از رفتار متقاضیان خرید حاکم شده است. به این ترتیب روزهای اولین ماه پاییز در حالی سپری میشود که خبری از گرم شدن تنور معاملات مسکن نیست.
در بازاری که تا این اندازه دچار رخوت معاملاتی است، تنها امید فروشندهها این است که قیمتهای مناسب اعلامی از سوی آنها انگیزهای برای خرید ملک در متقاضیان مسکن ایجاد کند. مادامی که این قیمتها در سطح نزدیک به ایدهآل خریداران نباشد، آنها برای معامله پا پیش نمیگذارند. در این بین اما عرضهکنندگان واحدهای نوساز با در نظر گرفتن نامشخص بودن آینده بازار مصالح ساختمانی و عدماطمینان به برقراری ثبات پایدار این بازار، همچنان تلاش میکنند قیمتهای اعلامی بالاتر از حدود مورد انتظار بازار را اعلام کنند.
هرچند این تلاش الزاما به معامله ختم نمیشود؛ اما با این حال فروشندگان نوساز تمایل کمتری به پیوستن به جریان کاهش قیمتهای پیشنهادی دارند. در مقابل این مالکان واحدهای سالخورده هستند که پیشتازان کاهش قیمت پیشنهادی در بازار مسکن شهر تهران محسوب میشوند و تا حد ممکن تلاش میکنند قیمت اعلامی خود را به بودجه متقاضیان مسکن نزدیک کنند.
***
تشدید ناترازی میان دستمزدها و قیمت خانه/ حداقل ۵۵ درصد درآمد کارگران در شهرستانها پای اجارهخانه میرود
روزنامه جهان صنعت نوشت: شرایط اقتصادی کشور به نوعی رقم خورده که بیشتر دهکهای جامعه از پس هزینههای مسکن برنمیآیند. در این خصوص اقشار کارگر از جمله گروههایی هستند که بیشترین آسیب را متحمل میشوند. تورم بخش مسکن در پنج سال اخیر کمرشکن بوده است و رویکردهای به ظاهر اصلاحی دولتها، نتوانسته بار سنگین هزینههای مسکن را برای فرودستان سبک کند؛ امروز اجارهخانه مهمترین دغدغه دهکهای کمدرآمد فاقد خانه ملکی است، در واقع چیزی بیش از ۶۰ درصد مزدبگیران شاغل و بازنشسته سراسر کشور از این مساله رنج میبرند.
این دغدغه سال به سال پررنگتر شده تا جاییکه دیگر سقوط بینمحلهای یا کوچ اجباری به حاشیهها نمیتواند چارهساز حل این دغدغه بزرگ باشد. حداقل دستمزد کارگر متاهل با تمام مزایا کمی بیشتر از ۹ میلیون تومان است و اگر در نظر بگیریم که کمترین نرخ سبد خوراکیها برای یک خانوار متوسط ۳/۳ نفره، حداقل ۷ تا ۸ میلیون تومان در هر ماه است، اوضاع بغرنجتر میشود: با یک یا دو میلیون باقیمانده، هیچ کجا نمیتوان یک آپارتمان کوچک اجاره کرد.
در تهران حداقل ۱۰۰ درصد دستمزد پای اجاره خانه میرود، در رشت ۶۶ تا ۷۰ درصد و در شهری مانند زاهدان حداقل ۵۵ تا ۶۰ درصد؛ این به شرطی است که حداقل ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان پول برای رهن یا همان ودیعه تهیه کرده باشید.
دادههای رسمی این ناترازی را نشان میدهند. شانزدهم مهرماه، بابک نگاهداری رییس مرکز پژوهشهای مجلس، از دادههای تجمیعی تورم بخش مسکن در پنج سال گذشته رونمایی کرد. او با یادآوری اینکه قیمت مسکن و اجارهبها در بازه زمانی ۵ ساله یعنی از سال ۹۷ تا سال جاری، ۱۰ برابر شده اظهار کرد: در سبد خانوارهای ایرانی، اصلیترین هزینه مسکن است و اگر نتوانیم تورم مسکن را کنترل کنیم، تلاشهای دولت برای مهار تورم در سایر حوزهها خیلی در زندگی مردم ملموس نخواهد بود.
در عرض ۵ سال، هزینههای بخش مسکن حداقل ۱۰ برابر شده است. هزینههای خرید مسکن را کنار میگذاریم. اگر سال ۹۷، اجاره یک آپارتمان کوچک مثلا یک میلیون تومان بوده، امروز برای اجاره همان خانه که به نسبت پنج سال قبل مستهلکتر و قاعدتا بیارزشتر شده، یک خانواده باید لااقل ماهی ۱۰ میلیون تومان در هر ماه به صاحبخانه بپردازد. هزینههای مسکن در طول ۵ سال ده برابر شده، اما این تناسب در مورد دستمزد برقرار نیست.
در سال ۹۷، حداقل دستمزد با مزایا برای یک کارگر متاهل و دارای دو فرزند، حدود
۱ میلیون و ۴۸۰ هزار تومان بوده است. اگر قرار بر این بود که افزایش دستمزد همپای تورم -لااقل تورم بخش مسکن- حرکت کند، در سال ۱۴۰۲ حداقل دستمزد و مزایا برای کارگر متاهل باید به ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان میرسید؛ در حالی که امروز حداقل دستمزد و مزایای ماهانه کارگر حداقلبگیر به زحمت کمی بیشتر از ۹ میلیون تومان است.
وقتی در طول پنج سال، هزینههای مسکن ۱۰ برابر شده و این اعتراف رسمی رییس مرکز پژوهشهای مجلس است، حداقل دستمزد کارگران شاغل و بازنشسته در همین مدت، فقط ۶ برابر افزایش یافته است! یعنی نهتنها دستمزد نسبت به تورم تجمیعی سبد هزینههای زندگی که امروز در کمترین حالت ۲۲ میلیون تومان است عقبمانده، بلکه از تورم ساده و یکبعُدی مسکن نیز جا مانده است. اگر کارگری در سال ۹۷ با هزار سختی میتوانست اجاره خانه بدهد، حالا با عقبافتادگی دستمزد از تورم بخش مسکن، پرداخت اجاره خانه برایش مقدور نیست.
به گفته پرویز زعیمی فعال صنفی کارگران رشت، جلو افتادن کرایه خانه از دستمزد کارگران فقط محدود به تهران نیست، در همه شهرهای کشور، با حقوق کارگری نمیشود اجاره خانه کرد.
او تاکید میکند: البته این دشواری فقط برای کارگران حداقلبگیر نیست، متوسطبگیران هم امروز در هزینههای اجاره خانه درماندهاند؛ فرض بگیرید شما ماهی ۱۵ میلیون حقوق میگیرید، وقتی ۸ تا ده میلیون تومان از این حقوق را «ناچارید» پای اجاره خانه بپردازید، چطور با ۵ تا ۷ میلیون کل هزینههای زندگی را تامین کنید؟
اثبات این ادعا که در هیچکدام از شهرها، کرایه یک آپارتمان کوچک مناسب برای یک خانواده متوسط با حقوق کارگری ممکن نیست، کار سادهای است.
به سراغ سایت دیوار میروم و سه شهر را در سه نقطه جغرافیایی متفاوت به عنوان نمونه انتخاب میکنم؛ تهران، رشت و زاهدان. نگاهی به قیمتها بیندازیم:
تهران
آپارتمان ۷۰ متری در منیریه: ۳۰۰ میلیون ودیعه، ۹ میلیون اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در خیابان بهار: ۲۰۰ میلیون ودیعه، ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در شهرک راهآهن: ۳۰۰ میلیون تومان ودیعه و ۱۵ میلیون تومان اجاره.
بنابراین در پایتخت، یک کارگر برای اجاره یک آپارتمان ۷۰ متری باید ۳۰۰ میلیون تومان پول رهن جور کند و در بهترین حالت، هر ماه کل حقوقش را برای اجاره خانه به صاحبخانه بدهد. این کمترین قیمت در بازار است.
در واقع ۹ میلیون پایینترین اجاره ماهانه در تهران است، به شرطی که ۳۰۰ میلیون تومان پول پیش داشته باشید.
رشت
آپارتمان ۷۰ متری در چهارراه گلسار: ۳۰۰ میلیون تومان ودیعه، ۷ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در انصاری: ۲۰۰ میلیون تومان ودیعه، ۶ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در تختی: ۳۵۰ میلیون تومان ودیعه و ۶ میلیون تومان اجاره. بنابراین در شهر رشت، یک کارگر که ۳۰۰ میلیون تومان پول رهن جور کرده است، میتواند یک آپارتمان ۷۰ متری را با ماهی ۵ تا ۶ میلیون تومان اجاره کند، در نتیجه وقتی اجاره خانه را بدهد، فقط ماهی ۳ تا ۴ میلیون تومان برایش باقی میماند.
زاهدان
آپارتمان ۷۰ متری در بزرگمهر: ۱۵۰ میلیون تومان ودیعه، ۵ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در زیباشهر: ۲۵۰ میلیون تومان ودیعه، ۶ میلیون تومان اجاره.
لاجرم در زاهدان نیز برای اجاره یک آپارتمان ۷۰ متری باید حداقل ۱۵۰ میلیون تومان پول رهن جور کنی و ماهی ۵ میلیون تومان اجاره خانه بدهی. از دستمزد ۹ میلیون تومانی فقط ۴ میلیون تومان برای باقی هزینههای زندگی باقی میماند.
دادههای بالا که از آخرین آگهیهای سایت دیوار تهیه شده، نگرانکننده است. در تهران حداقل ۱۰۰ درصد دستمزد پای اجاره خانه میرود، در رشت ۶۶ تا ۷۰ درصد و در شهری مانند زاهدان حداقل ۵۵ تا ۶۰ درصد و این به شرطی است که حداقل ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان پول برای رهن یا همان ودیعه تهیه کرده باشید.
با این حساب، آنهایی که مدام داد دستمزد منطقهای سر میدهند و مدعی هستند در شهرستانها به خصوص در نقاط دورافتاده، هزینههای زندگی خیلی پایین است، بهتر است به این اطلاعات نگاهی بیندازند.
در دورافتادهترین شهرها با این دستمزد فعلی نمیشود زندگی کرد، چون اگر مستاجر باشید باید لااقل ۶۰ درصد حقوقت را برای اجاره خانه بپردازید.
وقتی دادههای مستدل و بهروز ثابت میکند که در دورافتادهترین شهرها ۵۵ درصد حداقل دستمزد صرف هزینههای مسکن میشود، کارگران چطور باید زندگی کنند؟ چرا دستمزدها به اندازه خط فقر واقعی افزایش نمییابد تا کارگران نه برای مسافرت و تفریح، لااقل برای اجاره خانهای که آخر هر ماه باید به صاحبخانه بدهند، دست و دلشان نلرزد.
- 15
- 4