خبرهایی که در روزهای اخیر منتشر شده حکایت از آن دارند که در چهار سال گذشته صادرات سنگآهن با کاهش قابل ملاحظهای روبهرو شده است بهطوریکه به گفته رئیس انجمن سنگآهن ایران میزان صادرات این محصول که در سال ۹۲ نزدیک به ۲۴ میلیون تن بود در سال گذشته به ۶ میلیون تن رسیده است. این آمار موید این موضوع است که ۱۸ میلیون تن از صادرات این محصول در این بازه زمانی کاسته شده، اما علت این امر چیست؟ در بیان دلیل این موضوع باید گفت رشد راهاندازی کارخانههای تولید کنسانتره در کشور در سالهای اخیر باعث جذب این میزان از «سنگآهن دانهبندی» شده که خود این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است.
این در حالی است که تولید سنگآهن در سالهای ۹۳ و ۹۴ افت داشته است، به این دلیل که مصرف داخلی در این دوره کشش نداشته و از طرفی هم با توجه به کاهش قیمت سنگآهن ایرانی در بازارهای جهانی، صادرات سنگآهن با استقبال بسیار کمی مواجه شده که در نهایت این موضوعات موجب افت تولید شده است. این وضعیت در سال ۹۵ البته بهتر شد و گزارشها از سال ۹۶ نشان از بهبود آمارها در این زمینه نسبت به سال گذشته میدهد.
در این باره مهرداد اکبریان، رئیس انجمن سنگآهن ایران به «دنیای اقتصاد» گفت: تولید سنگآهن در حال بازگشت به شرایط عادی است و میزان عمده این کسری به این بازمیگردد که بازار مصرف داخل این میزان را جذب کرده است. از طرفی به گفته وی سنگآهن ایرانی به جای اینکه صادر بشود در زنجیره تولید داخلی جذب شده است. اکبریان در پاسخ به این سوال که آیا این روند در سالهای آینده نیز ادامه پیدا میکند، گفت: قطعا این مسیر دنبالهدار خواهد بود، پیشبینی من این است که ظرف ۲ سال آینده سنگآهن دانهبندی برای صادرات نداشته باشیم.
اکبریان در پاسخ به سوال دیگری که این اتفاق چه تاثیری روی صادرات کنسانتره میگذارد، گفت: هدفگذاری همه ما «معدنیها»، همه آنهایی که در «صنایع معدنی» و همه آنهایی که در «فولادسازی» کار میکنند، بر اساس خط مشی و نقشه راهبردی است کهدولت در این رابطه تعیین کرده است. این نقشه راه تاکید بر دستیابی به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در سال ۱۴۰۴ است، در این باره همه ما وظیفه داریم نسبت به جایی که ایستادهایم، نقشمان را در این نقشه راهبردی ایفا کنیم.
برای دستیابی به ۵۵ میلیون تن فولاد در سال ۱۴۰۴ حدود نسبت سه به یک سنگآهن نیاز داریم، یعنی سه برابر میزان ۵۵ میلیون تن که عدد ۱۶۵ میلیون تن میشود باید سنگآهن تولید کنیم که به میزان بالای ۱۰۰ میلیون تن کسری داریم. اکبریان با اشاره به این موضوع که تولید سنگآهن و کسری که در رابطه با دستیابی به ۵۵ میلیون تن فولاد تا ۱۴۰۴ وجود دارد را از سه منظر میتوان بررسی کرد، گفت: اولین موضوع این است که اکتشافات باید ادامه یابد؛ به این معنا که ذخایر جدیدی را باید اکتشاف کنیم که پشتوانه تولید سالانه ۱۶۵ میلیون تن سنگآهن باشد، این موضوع تمام شرکتها و معدنهای بزرگ و حتی معادن کوچک را موظف میکند که روی اکتشافات عمیقتر، دقیقتر و حتی اکتشافات مجدد روی اکتشافات قبلی کار و ذخایر جدید اعلام کنند.
اکبریان موضوع دوم را مربوط به استخراج دانست و گفت: موضوع دوم بحث استخراج است، به این معنا که تجهیزات استخراج به اندازه حداقلی باید فراهم باشد. حداقل سه برابر تجهیزات امروز، تجهیزات لازم داریم که به جای ۶۰ میلیون تن، بتوانیم به میزان ۱۶۰ میلیون تن تولید کنیم، همین موضوع یک سرمایهگذاری، تکنولوژی، علم جدید و استفاده از دستگاه و تجهیزات به روز را طلب میکند. در این رابطه دلیلی وجود ندارد با لوازم ۳۰ سال گذشته افزایش تولید دهیم بلکه باید از علم و تکنولوژی روز بتوانیم استفاده کنیم. وی در ادامه با اشاره به بخش سوم گفت: بخش سوم بسیار حائز اهمیت است و جایی است که «خصوصیهای سنگآهن» دربارهاش با دولت اختلاف نظر و عقیده دارند، چرا که در دو مورد اول که پیش از این به آن اشاره شد، بخش خصوصی و بخش دولتی تقریبا همفکر و هممرام هستند؛ ولی در موضوع سوم به نظر میرسد که تفاهم کافی وجود نداشته باشد. در این باره نیاز میبینم که موضوع سوم را با ذکر مثالی توضیح دهم.
وی در ادامه افزود: واحدی تولیدکننده سنگآهن است، در دو شرایط یا با دو عامل این واحد سنگآهنی میتواند مسیر مصرف داخلی را طی کند: اول اینکه تولیدکننده سنگآهن، مصرفکننده سنگآهن هم هست؛ مثل معادن بزرگی که هم کار معدنداری انجام میدهند و هم کنسانترهسازی، گندلهسازی، آهن اسفنجی و حتی بعضی از این واحدها شمش هم تولید میکنند (اکثرا این شمش را خودشان تولید و خودشان مصرف میکنند). قسمت عمده دیگر هم کسانی هستند که تولیدکننده سنگآهن هستند ولی خودشان مصرفکننده آن نیستند، بلکه قرار است این تولید را به شخصی دیگر بدهند که مصرف کند، در این باره درست کردن رابطه صحیح مالی و حقوقی بین این دو مجموعه داخلی،خیلی مهم است؛
به این معنا که این مجموعهها با چه قیمتی با یکدیگر کار کنند، شیوه تعاملشان با یکدیگر چگونه باشد، اگر مشکل نقدینگی داشته باشند چگونه با یکدیگر کار کنند، اگر قیمتهای جهانی دچار افزایش و کاهش شد چه کنند و دولت چگونه بر کارشان نظارت کند که هر دو طرف ضمانت کار آینده خودشان را داشته باشند، به این معنا که معدندار خیالش راحت باشد که همیشه از وی خرید میشود، کارخانه کنسانترهسازی یا فولادسازی هم همیشه خیالش راحت باشد که ماده خامش از سمت معدن و صنایع بالادستی در دسترس قرار میگیرد. در واقع باید گفت این تنظیم رابطه موضوع مهمی است، در این باره دولتمردان بیشتر از هر چیزی باید در فکر این باشند که نرمافزار این موضوع را تهیه کنند. وی در ادامه گفت: گذاشتن مباحثی مثل عوارض صادرات سنگآهن که طی چند روز گذشته بار دیگر مطرح شده عامل مخرب و بازدارندهای است.
به این دلیل که به نظر من و هیاتمدیره سنگآهن، اجزای زنجیره ارزش افزوده در آهن و فولاد که شامل کنسانتره، گندله، آهن اسفنجی، شمش و همه اینها میشود باید هیچ گونه محدودیت و ممنوعیتی برای صادراتشان ایجاد نشود، نه به خاطر اینکه صادرکننده سود بیشتری ببرد، بلکه به این دلیل که عوارض صادراتی روی معاملات داخلی نیز اثر میگذارد. وی در توضیح این مطلب افزود:
فرض کنید که یک تولیدکننده و یک مصرفکننده سنگآهن پای میز مذاکره با یکدیگر نشستهاند، راحتترین کار برای انجام این مذاکره این است که بگویند قیمتهای جهانی چند است. بازار صادرات هم آزاد است و قیمتهایش هم شفاف است، در این باره میتوانند نسبتی از بازار جهانی را با یکدیگر توافق کنند؛ حتی اگر بنا بر تخفیف به بازار داخل باشد، فروشنده میتواند با کمال میل (به این دلیل که از صنعت داخلی حمایت میکند) این کار را انجام دهد. رئیس انجمن سنگآهن ایران ادامه داد: در این باره اما اعمال محدودیت و ممنوعیت، موجب میشود که تولیدکننده سنگآهن در یک شرایط یکطرفه قرار بگیرد که حتما با خریدار توافق کند، این توافق چه سرنوشتی خواهد داشت؟ این توافق، توافق شکنندهای است و حداقل این است که انگیزهای برای فروش و توسعه معدن وجود نخواهد داشت.
- 12
- 4