به گزارش تسنیم، در روزهای اخیر «پاتریک پویان» مدیرعامل توتال گفته است که « ما در قطر، قطری؛ در امارات، اماراتی و در ایران، ایرانی هستیم یعنی ما در هر کشوری بر اساس منافع خود عمل می کنیم چراکه ما در درجه اول شرکتی تجاری هستیم.»
این گفته مدیرعامل توتال بدین معنی است که این شرکت به تنها نکتهای که در برداشت از میدان گازی پارس جنوبی توجه دارد، منافع خود است. بسیار بدیهی است که شرکت توتال به عنوان پیمانکار برداشت گاز از میدان مشترک ایران و قطر در هردو طرف، سیاستی را اتخاذ کند تا بدون توجه به منفعت هر یک از طرفین، بیشترین سود نصیب این شرکت گردد. این سخن زمانی قوت بیشتری میگیرد که توتال هنوز سند محرمانگی را به امضا نرسانده و تعهدی در مورد حفظ اطلاعات مخزن پارس جنوبی در کشور ایران نداده است.
علاوه بر این، سابقه خیانت توتال در استخراج از میدان مستقل به جای میدان مشترک و همچنین فازبندی اشتباه به عنوان مشاور ایران اما به زیان کشورمان، که در اظهارات برخی کارشناسان مطرح انرژی کشور عنوان شده و هیچ گاه از سوی مدیران و مسئولان وقت وزارت نفت رسما مورد تأیید و یا تکذیب قرار نگرفته و منجر به عقب افتادن ایران در برداشت از این میدان مشترک گازی شده، توجیه روی آوردن دوباره وزارت نفت به شرکت توتال را بی معنی کرده است.
سوال اساسی دراین رابطه این است که "علت اصرار وزارت نفت برای حضور توتال در ایران چیست و آیا شرکتی داخلی توانایی و تجربه توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی را ندارد؟"
پیش از این شرکت های ایرانی پروژه بزرگ فاز ۱۲ پارس جنوبی را با تکیه بر توان داخلی به سرانجام رسانده اند. فاز ۱۲ میدان گازی پارس جنوبی که از نظر حجم عملیات و میزان سرمایهگذاری، عظیمترین طرح تاریخ صنعت نفت ایران و یکی از بزرگترین طرحهای تولید گاز جهان است و به گفته «بیژن زنگنه» وزیر نفت "فاز ۱۲ میدان گازی پارس جنوبی ایرانیترین فاز این میدان مشترک گازی است؛ زیرا طراحی، مهندسی، تامین کالا، ساخت و راه اندازی آن به طور کامل از سوی متخصصان ایرانی انجام شده است" نمونه بارز توانمندی شرکت های ایرانی در مدیریت پروژه های بزرگ گازی است.
اهمیت توسعه این فاز به قدری بالا است که «استفان میشل» مدیر بخش خاورمیانه و آفریقای توتال عنوان کرده است که «کارشناسان و مدیران شرکت توتال از عملکرد ایران در دوران عدم حضور در پارس جنوبی کاملا غافلگیر شدند و عملکرد ایرانی ها به ویژه در فاز ۱۲ بسیار ستودنی بود.»
در مقایسه فاز ۱۲ پارس جنوبی با فاز ۱۱ این میدان، تکیه وزارت نفت بر لزوم تجهیز این پروژه به تأسیسات فشار افزایی است به طوری که وزیر نفت سال گذشته در این خصوص به تسنیم گفته بود :"توتال مسئولیت این را می پذیرد که با نصب تأسیسات فشار افزایی، نزدیک به ۱۵ تا ۲۰ سال تولید از فاز ۱۱ را حدود ۲ میلیارد فوت مکعب در روز نگه دارد."
با این وجود، امکان مدیریت شرکت های ایرانی در پروژه فاز ۱۱ پارس جنوبی وجود دارد. شرکت هایی چون پتروپارس، گروه مپنا، توسعه پترو ایران، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص) و ... که پیش از این توانمندی خود را در مدیریت پروژه های پارس جنوبی به اثبات رسانده اند می توانند این پروژه را نیز در اختیار بگیرند و برای بخش هایی که نیازمند تکنولوژی جدید است از شرکت های ارائه دهنده خدمات فنی نفت و گاز استفاده کنند.
اقدامی که شرکت هایی چون توتال فرانسه نیز برای پیشبرد پروژه های خود انجام می دهند، استفاده از همین شرکت های ارائه دهنده خدمات فنی نفت و گاز است.
پیش از این در طی سالهای اخیر بارها طرح های توسعه ای از سوی شرکت های ایرانی بابت توسعه بخشی یا تمامی پروژه فاز ۱۱ پارس جنوبی به شرکت ملی نفت ایران ارائه شده است، اما این طرح ها به عناوین مختلف مورد بی مهری واقع شده اند.
مسئولین وزارت نفت همچنان بدون در نظر گرفتن توانایی و تجربه شرکتهای داخلی اصرار به حضور شرکت توتال در ایران دارند. شرکتی که به صراحت اعلام کرده که « توتال به قانونهای بین المللی احترام می گذارد و اگر تغییری در قراردادی که امضا کردیم به وجود بیاید، ما مجبور به اطاعت هستیم». به عبارت دیگر در صورتی که مجلس سنای آمریکا طرح جامع تحریم جدید ایران را به تصویب برساند همکاری توتال با ایران در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
بنابر این با توجه به تجربه موفق توسعه فاز ۱۲ پارس جنوبی توسط متخصصین داخلی از یک سو و ریسک هایی که پذیرش همکاری مجدد با توتال فرانسه در قالب قراردادی بلندمدت به دنبال دارد، بهتر است وزارت نفت حمایت از توان داخل در توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی را در دستور کار خود قرار دهد تا علاوه بر قطع منتهای توتال برای فعالیت در این فاز، زمینه رشد بیشتر شرکتهای داخلی در حوزه نفت و گاز فراهم گردد.
- 17
- 3