در روزهاي گذشته شهروند در حاشيه نمايشگاه مطبوعات با معاون امور برق و انرژي وزارت نيرو گفتوگويي را ترتيب ميدهد و در ابتدا از علت سه برابر بودن مصرف برق در ايران در مقايسه با استانداردهاي جهاني سوال ميكند و عقيده بسياري از كارشناسان را درباره علت اين امر كه مربوط به غيرواقعي بودن قيمتها ميشود، بيان ميكند و اينكه برنامه وزارت نيرو براي حل اين مسأله چيست؟
آقاي معاون پاسخ ميدهد: «در حال حاضر برقی که در اختیار مشتری قرار میدهیم، ارزانترین نوع برق در دنیاست. شاید بتوان گفت که در ٢٠٠ کشور دنیا برقی ارزانتر از برق ایران وجود ندارد. درحال حاضر، قیمت تمامشده برق بدون احتساب هزینه تولید و توزیع هر کیلووات برق حدود ١٠٠ تومان است، درحالیکه متوسط قیمت فروش برق کمتر از ٧٠ تومان است؛ به عبارت دیگر حدود ٣٠ تومان در هر کیلووات ساعت ضرر میکنیم. متاسفانه تعرفه برق، آب و انرژی در ایران بسیار پایین است و هیچ محرکی در جامعه برای صرفهجویی و مدیریت مصرف وجود ندارد.»
ظاهرا قضيه را كه نگاه ميكنيم، به نظر ميرسد كه پاسخ مزبور درست و مطابق واقع است. در همين جهت و زمينه نيز تاكنون گزارشها و يادداشتهاي گوناگوني در «شهروند» نوشته شده است، ولي با كمي دقت متوجه ميشويم كه اين نحوه استدلال براي اصلاح سياستهاي مصرف انرژي قانعكننده نيست، زيرا مردم در همه حال دوست دارند كه كالا و خدمات ازجمله برق، آب و گاز به قيمت ارزانتري به دست آنان برسد. كيست كه مخالف خريد ارزان باشد؟ از كالاهاي خوراكي گرفته تا ارتباطات، حملونقل، آموزش، بهداشت، مسكن و... هرچه ارزانتر باشد برای مصرفکننده بهتر است. پس دولتي كه جنس ارزان در اختيار مردمش قرار ميدهد، بايد مطلوب مردم باشد، مثل مغازهداري كه كالاهاي خود را ارزانتر ميفروشد و مورد استقبال بيشتري از جانب مردم قرار میگیرد.
ولي اين نگرش بايد به كلي تغيير كند، زيرا مثال مغازهدار و دولت باطل است. مغازهدار اگر سود كمتري بگيرد از جيب خودش كم كرده و اين به نفع مصرفكننده است، ولي دولت اگر جنسي را ارزانتر بدهد يا حتي به ضرر بفروشد، اين به نفع مردم نيست، چون جيب دولت همان جيب مردم است، در حالي كه جيب يك مغازهدار و فروشنده با جيب خريدار فرق دارد. بايد كلمات ارزان و گران را تغيير داد،چون در اقتصاد چيزي به نام گراني و ارزاني نداريم.
آنچه مهم است اين است كه قيمتها بايد بهگونهاي باشد كه بيشترين مطلوبيت و بهرهوري حاصل شود. قيمت، يك علامت است، ولي هنگامي كه در سطح ملي نگاه كنيم، بهطور قطع ارزاني و گراني معاني متفاوتي پيدا خواهند كرد. بهعبارت ديگر، ميتوان با قاطعيت گفت كه مردم ايران گرانترين برق را در جهان مصرف ميكنند. البته بخش كوچكي از اين قيمت گران را بهصورت مستقيم و از جيب خود پرداخت ميكنند، ولي بخش بزرگ آن بهصورت غيرمستقيم و از جيب مشترك همه ملت پرداخت ميشود.
مسأله اين است كه مردم را بايد به اهميت اين جيب مشترك واقف كرد. بهرهاي كه ما از ٣ كيلووات برق ميبريم، به اندازه بهرهاي است كه مردم يك جامعه پيشرفته و عادي از يك كيلووات برق ميبرند. هزينههاي مستقيم و غيرمستقيمي كه ما بابت توليد اين ٣ كيلووات برق ميدهيم شايد ٤ يا ٥ برابر هزينهاي باشد كه آنها بابت توليد يك كيلووات برق ميدهند. بنابراين مسأله برق در درجه نخست، نه مسأله وزارت نيرو است و نه سازمان برق منطقهاي و نه نيروگاهها؛ بلکه مسأله سرمايه ملي كشور است كه دارد دود ميشود و همه نيز از جيب ملت است، ولي اين جيبي است كه درك روشني از آن وجود ندارد و با اين ادبيات كه برق ارزانتر ميدهيم، اين جيب را براي مردم غيرملموستر هم ميكنيم.
تغيير نگاه بايد معطوف به ملموس كردن جيب ملت باشد. اينكه اگر منابع آن حفظ شود چه منافعي براي كل كشور وجود دارد؟ مديران دولتي نبايد از ضماير ما در برابر مردم استفاده كنند. آنان هم مزدبگير اين جيب هستند. بايد بهگونهاي سخن بگويند كه مردم حس كنند با اين قيمتها و نحوه مصرف، سر خودشان را كلاه ميگذارند، والا مديران برق كه حقوقشان را ميگيرند و پس از مدتي بركنار يا بازنشسته ميشوند. آنچه در اين ميان پايمال ميشود، انرژي كشور و مصرف غيرعقلايي برق و آلودگي ناشي از آن است.
اينكه بگوييم ما اينقدر طلبكار هستيم و اينقدر بدهكار هستيم و برق ارزان است و ضرر ميدهيم و... همه و همه ذهنيت نادرست تمايز ميان مردم و دولت و در اينجا توليد و عرضهكننده برق را تداعي ميكند. بايد گفت حتي ميتوانيم برق را با قيمت صفر به مردم بدهيم، ولي در اينصورت هزينهاي كه از جيب مردم و بهصورت ناديده برداشته ميشود، چند برابر خواهد شد.
در چنين وضعی، پيشرفت فني در بهرهوري وسايل برقی متوقف خواهد شد. در اينصورت سرمايهگذاريهاي كشور حتي كفاف توليد برق را نخواهد كرد. در اينصورت آلودگي هوا بيشتر و بيشتر ميشود. فروش با قيمت صفر يا قيمت فعلي مشكل دولت نيست، بلكه مشكل ملت و كشور است و اگر هم مشكل دولت باشد به اين دليل كه مشكل ملت است، مشكل دولت است، والا دولتها مدتي را در مصدر كار هستند و سپس ميروند پي كار و استراحت خودشان همچنان که دولت سابق رفته پی کارش و مردم ماندهاند و عوارض سیاستهای آن دولت.
بايد توضيح داد كه چگونه گرگهاي سياسي در لباس ميشهاي خيرخواه مردم، از ارزاني برق، آب و گاز دفاع ميكنند و چند برابر آن را در پشت صحنه از بودجه حكومت صرف تأمين اين كالاها ميكنند. ريشهيابي اين معضل يكي از مسائل مهم كشور است.
- 9
- 6