دوازهم تیر ماه سال گذشته روز بزرگی برای صنعت نفت وگاز بود. ایران که به عنوان کشوری با منابع غنی و ارزان انرژی در همه جای دنیا معروف است، با قرارگیری در فضای پسابرجام راه را برای ورود غولهای نفتی غربی هموار کرده بود تا توتال سالها بعد از ترک پارس جنوبی، دوباره در اندیشه سرمایهگذاری در این طرح باشد.
آنروزها اما بیشتر از همیشه، نام میدان گازی پارس جنوبی بر سر زبانها افتاد تا میزان سودآوری از این پروژه برای همه آنهایی که اخبار اقتصادی را دنبال میکنند، جالبتر باشد. این غول فرانسوی که پیش از این در اجرای فازهای ۲ و ۳ این طرح، خاطرات خوبی را برای ایرانیها رقم زده بود، برای دومین بار وارد یکی از بزرگترین مخازن گاز طبیعی در جهان شده بود تا با یک میلیارد دلار سرمایهگذاری، به قول خود این شرکت ارزش خطر کردن را داشته باشد. پارس جنوبی با مساحت ۹۷۰۰ کیلومتری و سهم ۳۷۰۰ کیلومتری ایران از این میدان مشترک با قطر، در اولین ماههای لغو تحریمها روزهای شیرینی را برای اقتصاد ایران و غربیها میخواست رقم بزند.
آنقدر شیرین که حتی پاتریک پویانه، مدیر عامل شرکت توتال به رویترز گفته بود: «با توجه به بازار بزرگ ایران، یک میلیارد دلار ارزش خطر کردن را دارد. ما از بعضی خطرهای احتمالی آگاهی کامل داریم.» وزیر نفت هم در واکنش به این قرارداد گفته بود: «ما هیچگاه پیشتاز بودن توتال را در صنعت نفت ایران فراموش نمیکنیم. همچنین از CNPCI به عنوان شریک توتال تشکر میکنیم. ما دوستان خود را در روزهای سخت فراموش نخواهیم کرد و از این شریکان راهبردی همچنان استفاده میکنیم.»
هر چه که بود در فضای بعد از تحریمها قراردادی با حضور کنسرسیومی به رهبری توتال در پایتخت به امضا رسیده بود؛ قراردادی با ارزش ۵ میلیارد دلاری که سهم توتال در آن ۵۰.۱ درصد بود؛ البته در این قرارداد در کنار این غول نفتی فرانسوی دو شرکت دیگر بودند؛ یکی شرکت نفتی سیانپیسی چین با ۳۰ درصد سهم و دیگری پتروپارس ایران با نزدیک به ۲۰ درصد عضو دیگر این کنسرسیوم بود.
روزها گذشت، اما همه چیز آنطور که پیشبینی میشد پیش نرفت، با خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای یکجانبه از سوی ترامپ علیه ایران، کمپانی نفتی توتال که ۹۰ درصد تبادلات بانکی خود را از طریق بانکهای آمریکایی انجام میدهد و بیش از ۳۰ درصد سهامدارانش را آمریکاییها تشکیل میدهند ترک ایران را به عنوان بهترین گزینه انتخاب کرد تا از آسیبهای تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا علیه ایران در امان بماند.
پارس جنوبی به دست چینیها افتاد
حالا از زمانی که توتال ایران را ترک کرده است، سرنوشت پروژه پارس جنوبی برای رسانههای داخلی و خارجی سوژه داغی شده است. تا جاییکه دیروز بلومبرگ در تارنمای خود سرنوشت این پروژه را تحلیل کرد و خروج شرکت فرانسوی از این پروژه را فرصتی تازه برای استفاده چینیها از این موقعیت خطاب کرد. بر اساس این گزارش، خروج توتال از بزرگترین میدان گازی جهان، یعنی پارس جنوبی، فرصت خوبی را به دست چینیها داده است تا با سرمایهگذاری در این پروژه، سود خوبی را عاید خود کنند.
اگرچه به باور برخی از نمایندگان مجلس نیز واگذاری این پروژه به دست چینیها اتفاق بدی نیست، تا جاییکه چندی پیش اسداله قرهخانی، سخنگوی کمیسیون انرژی،گفته بود: «بعد از خروج این شرکت به دلیل تحریمهای آمریکا گفت که شرکت پتروپارس به همراه سیانپیسی فعالیت را در این میدان ادامه خواهند داد، به این ترتیب که شرکت چینی سهام توتال را گرفته و مشترکا از طریق تامین منابع فاینانسی پروژه را با شرکت پترو پارس جلو میبرد.» او در ادامه اینطور گفته بود: «با خروج توتال، شرایط همچون پیش از برجام نخواهد شد، اما ایران بعد از این خروج «ضرر مالی آنچنانی نخواهد داشت.»
همه این تحلیلها به کنار، حالا که با خروج توتال از پارس جنوبی قرار شده است تا سهم شرکت چینی در توسعه این پروژه به ۸۰ درصد برسد، سوال مهمی به ذهن میرسد که هنوز پاسخی از سوی دستاندرکاران نفتی به آن داده نشده است. آنطورکه تحلیل گزارشهای منتشر شده در رسانههای خارجی نشان میدهد، با خروج توتال از ایران موقعیت خوبی برای ورود چینیها فراهم شده است تا از منابع نفتی و گازی ارزان قیمت ایران حداکثر استفاده را ببرند.
اما از نظر کارشناسان نفتی ایران، شرکتهای چینی هیچ گاه سابقه خوبی از فعالیت در پروژه های نفتی از خود برجای نگذاشتهاند و در اصل واگذاری این پروژه به دست چینیها از همان اول درست به نظر نمیرسد.
سعید ساویز، یکی از کارشناسان نفتی، در گفتوگو با «همدلی»، آینده خوبی را برای بهرهبرداری از فاز ۱۱ پارس جنوبی پیشبینی نمیکند. او اینطور توضیح میدهد: «چینیها در گذشته نیز در فاز ۱۱ پارس جنوبی کار کردند، در آزادگان نیز همینطور، اما هیچ کدام از این پروژهها به خوبی توسط این شرکتها کار نشده است و در کل شرکتهای چینی به هیچ وجه قابل استناد نیستند و نباید به آنها وابسته شد.»
بخش خصوصی چطور؟
آنطور که از صحبتهای کارشناسان نفتی برمیآید، شرکتهای چینی به دلیل سابقه بدی که از کار کردن در پروژههای نفت و گاز ایران از خود برجای گذاشتهاند، قابل اعتماد نیستند و نباید سرنوشت این پروژهها به دست این شرکتها داده شود. این یعنی نباید ایران در این موقعیت حساس اقتصادی یک اشتباه را دوباره تکرار کند و به چینیها در واگذاری پروژههای نفتی و گازی اعتماد کند. در این میان بهنظر میرسد که بهترین کار سپردن سرنوشت این پروژهها به دست متخصصان داخلی و بخش خصوصی است.
اما باید گفت که بسیاری از کارشناسان برای اجرای این کار نیز نظر مساعدی را ندارند و معتقد هستند که هنوز دانش کار بر روی میادین نفت و گاز در میان ایرانیها وجود ندارد. چرا؟ ساویز چند وقت پیش بود که با گلایه از وابستگی شدید ایران به درآمدهای نفتی، گفته بود: «هزینه هر وزاتخانه و نهادی در ایران با استفاده از درآمدهای نفتی است، این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته مثل آمریکا این درآمدها برای مطالعه و توسعه دانش نفت و گاز است.»
به باور این کارشناس نفتی، در ایران اصلا بخش خصوصی وجود ندارد و دانش استفاده از میادین گازی و نفتی به دلیل عدم سرمایهگذاری در کارهای تحقیقی و مطالعاتی در بخش نفت و گاز صورت نگرفته است، این باعث شده تا هر کاری که تابحال به دست متخصصان داخلی انجام شده همگی تقلیدی از غربیها باشد و کارشناسان ایرانی هیچ نوآوری از خود در این زمینه نداشته باشند.
راهکار چیست؟
در اینصورت هم چینیها از نگاه کارشناسان خارجی جایگزین مناسبی برای توتال در توسعه فازهای پارس جنوبی نیستند و هم دانش این کار در نزد ایرانیها و بخش خصوصی وجود ندارد. به باور ساویز: «بهترین کار برای بهرهبرداری از پارس جنوبی این نیست که بر توان و سرمایه داخلی تکیه کنیم، زیرا تقریبا هیچ سرمایهای برای انجام کارهای مطالعاتی صرف نکردهایم و دانش این صنعت در دست ما نیست. باید به جای تکیه بر توان داخلی، درآمدهای نفتی را بیشتر به سمت کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی حرکت دهیم تا دانش این کار را داشته باشیم.»
ساویز افزود: «باید در ابتدا از خود بپرسیم که آیا اصلا نیازی بود تا برخی از فازهای پارس جنوبی توسعه یابد. اصلا چه نیازی بود تا در این وضعیت فازهای ۱۱، ۱۳ و ۱۴ پارس جنوبی توسعه یابند؟ ما با توسعه این فازها در واقع افت فشار مخزن را افزایش دادیم و گازرسانیهای زیاده از حد به همه مناطق کشور داشتیم این یعنی در اصل ما با توسعه این فازها مصرف گاز و انرژی را در کشور بالاتر بردیم.» او ادامه داد: «این در حالی است که باید تنها فازهای موجود در مرز را توسعه میدادیم، یعنی کاری که قطر انجام داد و باعث شد تا در مخازن خود افت فشار گاز نداشته باشد.»
به باور بسیاری از کارشناسان نفتی، طرح فازهای مختلف پارس جنوبی در مجموع دارای اشکالاتی است که اگر به آنها توجه نشود، سرمایههای طبیعی کشور هدر میرود. به گفته کارشناسان باید از توسعه فازهای جدیدتر در پارس جنوبی اجتناب کرد و با استفاده از درآمدهای نفتی برای مطالعات تحقیقاتی، سعی کرد تا حداکثر استفاده را از فازهای قبلی برد تا در مخازن از افت فشار گاز جلوگیری کرد. زیرا آنطور که از گفتههای کارشناسان برمیآید، باید به جای استفاده از شرکتهای چینی که سابقه خوبی را در فعالیت بر روی پروژههای نفت و گاز نداشتهاند، در روشهای توسعه میدان گازی پارس جنوبی بازنگری کرد. از طرفی نیز باید تنها فازهای مرزی را توسعه داد تا از افت فشار بیشتر گاز در مخازن جلوگیری کرد.
- 16
- 1