به گزارش صدا و سیما،با توجه به رشد ابزارها و نیاز بیش از پیش اقتصادهای نوظهور به تامین مالی، در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی نیز یک پروژه برای افزایش تامین مالی از طریق بازار سرمایه تعریف شده تا هم بازار پول از فشار موجود خارج شود و هم بازار سرمایه به جایگاه و سهم واقعی خود از اقتصاد دست پیدا کند.
ماموریت این پروژه به سازمان بورس واگذار شده تا به عنوان نهاد ناظر بازار سرمایه بسترهای لازم را ایجاد کند.
دکتر شاپور محمدی، رئیس این سازمان و معاون وزیر اقتصاد در گفت وگویی جزئیات بیشتری در باره برنامه های انجام شده برای تعمیق بازار مالی ارائه کرده است.
محمدی تصریح کرد : تعمیق بازار سرمایه در سطوح سیاستگذاری و چه در سطوح مدیریت کلان و در سیاستهای کلی نظام پرسیده میشود و به این موضوع توصیه میشود که بتوانیم از بانکمحوری به سمت محوریت یافتن بازار سرمایه حرکت کنیم.
وی افزود : به این مسئله که محوریت داشتن بازار سرمایه بهتر است یا بازار پول در تئوریهای فاینانس پاسخهایی داده شده و یک جایزه نوبل هم برده است
محمدی گفت : یک پاسخ این است که هر کدام از این بازارها که تامین مالی را برای سرمایهگذاران ارزانتر انجام دهد به عنوان راه موقت انتخاب شود اما در بلند مدت این موضوع میتواند یک مسئله باشد که باید به پاسخ آن فکر کرد. یکی از اقدامات و به نظر من مهمترین اقدامی که برای حرکت به سمت محوریت یافتن بازار سرمایه باید انجام داد فرهنگسازی در باره بازار سرمایه است. مردم ما آگاهی کمی دربارهی بازار سرمایه دارند وبیشتر انهااز جزئیات آن مثلا در مورد سود نقدی و... اطلاع ندارند.
رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار اظهار داشت : آموزشهای مستقیم زیادی به صورت برگزاری کلاسهای آموزشی در سازمان بورس و سایر ارکان بازار داشتیم ولی دامنه آموزش باید به آموزشهای رسمی مثل آموزش عالی و آموزش و پرورش برسد. همچنین مهم تر از آموزش به شیوهی کلاسیک، فرهنگسازی است که یک شیوهی غیر مستقیم آموزش است. مخاطب عام آمادگی یادگیری از شیوهی کلاسیک را ندارد و باید غیر مستقیم مسائل را به او آموخت ولی ما تا به حال چند فیلم یا سریال در موضوعات سهام و بازار سرمایه ساخته ایم.
محمدی تاکید کرد : پس یک مسئله فرهنگسازی و آشنا کردن مردم با بازار سرمایه است که باید پیگیری شود.
بحث دیگری که باید به آن پرداخته شود مدیریت ریسکهای بازار سرمایه است. سرمایهگذار باید از بازدهی حداقل معقولی مطمئن باشد که برای تحقق این امر شفافیت و نقدشوندگی لازم است. اولا افراد باید مطمئن باشند که نرخهای بازار به صورت دستوری تعیین نمیشوند و ثانیا باید اطلاعاتی وجود داشته باشد که با استفاده از آنها بتوان تا حدودی نرخهای بازده را پیشبینی کرد. برای یک سرمایهگذار این مهمترین مسئله است که بداند قاعدهی حرکت در مورد این بازار چیست.
وی کفت : اینکه هر بار با پیاده شدن یک سیاست جدید تمام چارچوبهای بازار سرمایه تغییر پیدا کند، قابل قبول نیست. یکی از بحثهایی که در اقتصاد مقاومتی در مورد سیاست ها باید مورد توجه باشد این است که یک سیاست تا چه حد ثباتبخش است و یا تا چه اندازه روی ثبات بازار تاثیر منفی دارد.
توجه به این مسئله برای هر بازاری لازم است اما ضرورت آن برای بازار سرمایه بیشتر است چرا که تحولات در بازار سرمایه به صورت لحظهای روی تابلوها نشان داده میشود. هیچ بازار دیگری این خصوصیت را ندارد. بنابراین ما در بازار سرمایه باید اطمینانبخش حرکت کنیم.
وی افزود : این اطمینانبخشی منحصر به وظایف سازمان بورس نیست و دولت، مجلس، و هر نهادی که میتواند در این مسئله اثربخش باشد، باید به تحقق این هدف کمک کند. سومین نکته این است که بازارهای جانشین باید نظام داشته باشند. اگر بازار ارز و بازار سپردهگذاری بانکی نرخهای بسیار بالاتر از تورم به سرمایهگذاران پرداخت کنند طبیعتا ممکن است بازار سرمایه جذابیتاش را در رقابت با آنها برای سرمایهگذار از دست بدهد.
محمدی اظهار داشت : برای کسی که سرمایهگذاری میکند بخش بانکی جذابتر است اما برای تولیدکننده قاعدتا بازار سهام باید جذابتر باشد چرا که با هزینه کمتری تامین مالی را انجام میدهد به این بحث خواهیم رسید. دولت و بخش خصوصی باید اوراق صکوک و اوراق مرابحه را منتشر کنند. این کار به نفع بخش خصوصی است.
وی افزود: اما مردم هم باید این اوراق را خریداری کنند. استفادهکننده از منابع و تأمینکنندهی منابع در مسئلهی تأمین مالی باید با هم به نوعی تفاهم برسند. وقتی بازار پول با دادن نرخهای بالا این قاعده را به هم میزند در کوتاه مدت ممکن است سرمایهگذاران به سمت این بازار بروند اما در نهایت بازار پول نمیتواند این نرخها را تأمین کند و از این جهت ممکن است ریسکهایی متوجه جامعه شود. این مسئله مهمی برای بازار پول و بازار سرمایه است. نکته دیگری که باید به آن پرداخته شود این است که قیمتها در بازار سهام باید منعکسکننده سودآوری شرکت عرضهکننده سهام باشد که این سودآوری به چند عامل بستگی دارد. یکی از آنها توان مدیریتی شرکتهاست.
رئیس سازمان بروس گفت : ممکن است یک شرکت بهرهوری بالایی نداشته باشد اما مدیریت بتواند منابع مالی، فیزیکی، نیروی انسانی و... را به گونهای ترکیب کند که سود خوبی به دست بیاورد. حساسیت مدیران مجموعه به قیمت سهام شرکت هم مقولهی مهمی است و ما باید بدانیم بازار تا چه حد قیمت سهام را متصل به مدیر میداند. ارتباط دوسویه بین مدیر و قیمت سهام شرکتش و مدیر با مردم باید حفظ شود. مردم با انتخاب سهام خوب به مدیر علامت میدهند و مدیر میتواند بفهمد کارآیی او روی قیمت سهام توسط مردم درک شده است. از طرفی مدیر میتواند از طریق قیمت سهام شرکتش متوجه نحوهی عملکرد خود بشود. عامل موثر دیگر در باره سودآوری شرکت ها سیاستگذاریهای دولت و مجلس است.
وی گفت : این مسئله مهم است که این ابرنهادها سیاستهایی اتخاذ کنند که به شرکتهای بورسی کمک کند. به عنوان یک مثال ساده، شرکتهای بورسی باید برای دریافت بدهیهایشان در بودجهی سال ۹۶ در اولویت قرار بگیرند چرا که این شرکتها متعلق به عموم مردماند. ما در حال حاضر ۱۰ میلیون سهامدار در کشور داریم پس درصد بالایی از مردم در بازار سهام دخیل اند و اگر به دنبال مردمی سازی اقتصاد هستیم باید حل مشکلات این شرکتها را در اولویت سیاستگذاریها قرار دهیم.
محمدی گفت: نکته پنجم این است که سازمان بورس باید تسهیلات و تسریعاتی را برای شرکتهای تولیدی در دستور کار خود قرار دهد و بستر استفاده از ابزارهای مالی را برای این شرکتها فراهم کند. لازم است سهام این شرکتها تحت شرایطی به عنوان وثیقه استفاده شود که این مسئله نرخ تامین مالی را کاهش میدهد. همچنین بانک مرکزی و سازمان بورس باید برای این که نرخهای تامین مالی از حالت دستوری خارج شود تلاش کنند. نکتهی ششم در رابطه با بازار پول است. نظام بانکی باید به تسهیلاتگیرندهها ثابت کند که قدرت بازپسگیری پولی که به آنها داده شده است را دارد و این کار را انجام میدهد.
وی افزود: اگر تسهیلاتگیرندهها تصور کنند که میتوانند پولی را که از نظام بانکی دریافت میکنند بازنگردانند، کمتر به سراغ تامین مالی از بازار سرمایه میآیند. بنابراین ضابطهمندی نظام بانکی به عنوان یک رقیب برای بازار سرمایه در ۸جذب سرمایهگذاران به سمت این بازار تاثیرگذار است.
رئیس سازمان خوشبختانه تعداد کدهای سهامداری بدون احتساب سهام عدالت از ۶میلیون و۵۰۰ هزار در سال ۹۱ به ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار رسیده است. اما این سهام داران باید وارد بازار سرمایه شوند و حضور فعالانه داشته باشند. توصیهی ما این است که عدهای از این سهام داران به جای ورود مستقیم در سهام، به صندوقهای سرمایهگذاری وارد شوند.
وی در باره اینکه در حال حاضر چند درصد تامین مالی در کشور از بازار پول است و چند درصد از بازار سرمایه استهم گفت : میزان تامین مالی از طریق بازار سرمایه از ۱۵ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان در سال ۹۲ به ۱۰۳ هزار میلیارد تومان رسیده است ولی این میزان در بازار پول بیشتر است به این خاطر که تسهیلات بیشتری در نظام بانکی وجود دارد. اما باید به این نکته توجه کرد که چه تعداد از این تسهیلات زنده هستند و چه تعدادی تجدیدشده هستند، یعنی تامین مالی در بازار پول باید واقعیسازی شود. تامین مالی در بازار سرمایه به چند طریق انجام میشود. روش اول افزایش سرمایهی شرکتها از محل آوردهی سهام دارهاست که پول به شرکت وارد میکند و روشی بسیار عالی برای تامین مالی است. دومین روش، تامین مالی از طریق فروش محصولات به صورت سلف موازی و یا پیشفروش آنهاست که روشی کوتاهمدت اما مهم است. این نوع از تامین مالی خوشبختانه در بورس کالا و بورس انرژی انجام می شود.
رئیس سازمان بورس گفت : روش سوم، تامین مالی از طریق صندوقهای پروژه است که با تامین مالی شرکتی متفاوت است. پول سرمایهگذاران در این صندوقها به پروژهها تزریق میشود. ما تا به حال چند صندوق زمین - ساختمان داشته ایم و در حال عملیاتی کردن صندوق پروژه مپنا هستیم.
تامین مالی فقط به افزایش سرمایه شرکتها اطلاق نمیشود، بلکه میتواند در بخش تاسیس شرکتها باشد. مثلا پذیرهنویسی شرکتها در بازار سرمایه یک نوع تامین مالی است.
فقط سی هزار میلیارد تومان از۱۰۰هزار میلیاردی که بازار سرمایه تامین مالی میکند به صورت افزایش سرمایه یا تاسیس شرکت است و عمدهی این پول به صورتهای دیگری است. بخشی به صورت تامین مالی کالایی و بخشی به صورت mutual fund است. وقتی بازار افزایش سرمایه را از محل مطالبات انجام میدهد، پول جدیدی به شرکت وارد نمیشود. همانطور که در مورد بازار پول میگوییم تسهیلاتی که این بازار ارائه میدهد جدید نیست باید در مورد بازار سرمایه هم بگوییم که بخشی از تامین مالی در آن جدید نیست. افزایش سرمایه به این روش تاثیرات مثبتی از طریق اصلاح سرمایه شرکت و بهبود صورتهای مالی دارد اما مسئلهی مهم این است که پولی را به شرکت وارد نمیکند. ما باید با جذاب کردن بازار ثانویه برای سرمایهگذاران باعث شویم که پول بیشتری به شرکت ها وارد شود. به هر حال تامین مالی کوتاهمدت باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
محمدی تصریح کرد : سه بازار مالی بورس و بیمه و بانک را داریم. تصمیمگیریهای هر یک از این سه، میتواند روی دو بازار دیگر تاثیر جدی بگذارد و حتی میتواند برای آنها شوک آور باشد. ما به وجود یک شورای ثبات نیاز داریم. چنین شورایی در همه کشورهای دنیا یا وجود دارد و یا تشکیل آن در حال پیگیری است. البته نکته قابل توجه در مورد این شورا این است که شورای ثبات، هماهنگکننده نرخها نیست بلکه هدف آن مدیریت ریسک فراگیر است. از آن جایی که ریسک و بازدهی دو روی یک سکه اند، اگر ریسکها درست تنظیم شوند، مشروط به وجود رقابت کافی، نرخ بازارها هم خودبهخود تنظیم میشود.
وی افزود : در واقع به بازارهایی با نرخ بالا پول تزریق میشود و اشتهای تقاضاکنندگان پول در آنها کم میشود و در نتیجه نرخها در آن بازار کاهش مییابد. برعکس، پول از بازارهایی با نرخ پایین خارج میشود و در این بازارها افزایش نرخ رخ میدهد. به این ترتیب است که با مدیریت ریسک فراگیر، نرخها به توازن میرسد.
محمدی گفت : در مورد تعمیق بازار سرمایه بحثهای زیادی صورت گرفته است که در واقع منظور از آن افزایش تنوع ابزارهای بازار است. از سمتی ابزارهای بخش واقعی اقتصاد هم چندان متنوع و عمیق نیست. بخش واقعی اقتصاد ما از نظر حجم، به هر حال جزو ۲۰ اقتصاد برتر دنیاست. گفتهی شما را قبول دارم که قدرت اقتصادی ما مبتنی بر روش سنتی و محصولات خام مثل نفت است و در مورد روشهای صنعتی و مدرن کمتر پیشرفت داشتهایم اما بازار سرمایه کشور در میان ۳۰ کشور برتر دنیاست پس حتی به صورت سنتی هم کشور ما جای رشد دارد. ولی در مورد پیشرفت بازار سرمایه به صورت مدرن، باید بگویم که مسیر خوبی در پیش گرفته شده است. تعداد نهادها و تنوع آنها در بازار سرمایه زیاد است. ما باید راهاندازی صندوقهای پروژه را برای پروژههای نفتی و به طور کلی پروژههای مربوط به حوزهی انرژی، جدی بگیریم چرا که نفت و گاز، ثروت اصلی کشور، و یک مزیت انکارناپذیر برای ماست.
رئیس سازمان بورس اظهار داشت : یک زمانی در ایران فقط معاملهی سهام وجود داشت، اما به تدریج معاملات دیگری اضافه شد. قرارداد آتی سهام و تک سهم راهاندازی شدند که البته چندان موفق نبودند اما باید این کارها دنبال شوند. اخیرا از ابزار اختیار معامله (option) هم رونمایی شد که تا به حال خوب عمل کرده است. البته باید استراتژیهای متفاوتی روی آن پیاده کنیم اما به عقیدهی من اگر این ابزار مورد حمایت قرار بگیرد و به سر منزل مقصود برسد در درازمدت اثرات مثبتی روی بازار سرمایه خواهد داشت.
- 19
- 4