هادی مومنی- مسعود کرباسیان، وزیر اقتصاد پیشنهادی حسن روحانی برای کابینه دولت دوازدهم در اولین برنامه کاری خود پنج هدف را به عنوان سیاستهای استراتژیک خود به منظور تحول در بازار سرمایه اعلام کرده است.
انتخاب مسعود کرباسیان بهعنوان وزیر اقتصاد و جایگزین شدن وی به جای علی طیبنیا طبیعتا با نگاه و روشهای متفاوتی همراه خواهد شد که این اتفاق میتواند زمینهساز تغییرات یا اجرای سیاستهای تازهای در بازار سرمایه و بورس شود. مسعود کرباسیان سابقه تحصیلی و فعالیت در عرصه بازرگانی و تجارت دارد و یک مدیر اجرایی باسابقه است که حالا در قامت مسوولی سیاستگذار به عنوان وزیر اقتصاد دولت دوازدهم پیشنهاد شده است.
این مقام در اولین برنامههای خود برای بازار سرمایه پنج هدف بزرگ را برای این بازار اعلام کرد. براساس برنامه وی، «توسعه کمی و کیفی ابزارها و نهادهای مالی در کنار بهبود نقش ارکان بازار سرمایه، بهبود نقدشوندگی در بازار سرمایه، ارتقای اثربخشی و کارایی نظام نظارتی سازمان، بینالمللی شدن بازار سرمایه و حضور در بازارهای بینالمللی و توسعه آموزش و فرهنگ سرمایهگذاری و بهبود نظام اطلاعرسانی در بازار سرمایه بزرگترین اهداف وی است.
کرباسیان فعلا در ابتدای راه قرار دارد و فعلا جزییات بیشتری درباره این اهداف را بیان نکرده و از سویی دیگر باید صبر کرد و منتظر ماند تا ببینیم که آیا وی میتواند رای اعتماد نمایندگان مجلس را کسب کند یا از راهیابی به دولت دوازدهم بازمیماند که البته با توجه به سابقههای زیاد و عملکرد وی در سالهای اخیر، خیلی بعید است کرباسیان از فیلتر مجلس عبور نکند. در ادامه این گزارش پنج هدف وی درباره بازار سرمایه را به تفکیک بررسی میکنیم.
توسعه کمی و کیفی ابزارها
کرباسیان یکی از اهداف خود برای بازار سرمایه را توسعه ابزارهای مالی اعلام کرده که نهتنها سیاست تازهای نیست بلکه ادامهدهنده یکی از اهداف مهم قبلی است که طی چند سال اخیر و حتی از زمان دولت نهم اجرای آن آغاز شده و با شدت بیشتری در حال اجراست اما به هر حال تایید این توسعه و باور اینکه باید ابزارهای مالی تازه در بازار سرمایه ایجاد شود بهخوبی مشخص میکند که وزیر اقتصاد احتمالی دولت حسن روحانی به خوبی آگاه است که باید اهداف توسعهای خارج از بازار سهام هم در بازار سرمایه دنبال شود و این نکته مهمی است.
بهبود نقدشوندگی در بازار سرمایه
همیشه یکی از نقاط مبهم و چالشبرانگیز بازار سرمایه و بهخصوص در بخش سهام «نقدشوندگی» است که کرباسیان به درستی دست روی اصلاح و بهبود آن بهعنوان یکی از پنج برنامه اصلی خود گذاشته است. بهبود نقدشوندگی در بازار سرمایه اگر در حقیقت با تحول قابل توجهی مواجه شود همه سرمایهگذاران فعلی و آینده این بازار میتوانند با آسودگی روانی بیشتری به فعالیتهای خود ادامه دهند. این امر وابسته به حذف یا دستکم کاهش رانت در بازار سرمایه است. باید منتظر ماند و دید که آیای مرد باتجربه در بدنه اقتصاد ایران که تجربه و شناخت خوبی هم از سیستمها و روابط میان قدرتهای آشکار و پنهان دارد، میتواند بازار سرمایه را در مسیر حداکثر شفافیت و رونق قرار دهد یا تمایل دارد شبها بیدردسر به منزل خویش برگردد!
ارتقای کارایی نظام نظارتی سازمان
تقریبا همه فعالان بازار سرمایه در «بورس اوراق، فرابورس، بورس کالا، بورس انرژی» و نهادهای مرتبط ارکان بازار سرمایه همیشه انتظار دارند نظارتها در این بازارها به طور ویژه در بازارهای معاملاتی با حداکثر شفافیت و حساسیت و بدون اعمال سلیقه انجام شود. اگر از سهامداران و سرمایهگذاران در بازار سرمایه پرسیده شود که آیا نظارتهای فعلی را مورد قبول و کامل میدانند، قطعا با جوابهای منفی متنوع و گستردهای مواجه خواهیم شد و دقیقا به همین دلیل است که مسعود کرباسیان به روشنی «ارتقای کارایی نظام نظارتی سازمان بورس» را یکی از پازلهای اصلی ایجاد تحول در برنامههای خود اعلام کرده است.
بینالمللی شدن بازار سرمایه
جهانی شدن بازار سرمایه ایران، آرزو و هدفی است که حداقل در ۱۵ سال اخیر از سوی همه مقامات اجرایی این سازمان و وزرای اقتصاد دولتهای نهم، دهم و یازدهم بیان شده و گزینه پیشنهادی حسن روحانی برای دولت دوازدهم به منظور تصدی صندلی وزارت اقتصاد نیز آن را یکی از اهداف استراتژیک خود مطرح کرده است. حداقل برای این هدف باید دقیقا برای مسعود کرباسیان روشن شود که با شعار دادن نمیتواند ذرهای در این بخش اتفاق تازهای را شکل دهد و باید تلاشها و لابیهای زیادی در سطح جوامع بورسی دنیا صورت گیرد تا سازمان بورس ایران را جدی بگیرند و بهعنوان یک بازیگر ارزشمند به اندازه خودش در سطح منطقه در سیاستگذاریها سهم مناسبی را به کشور ما نیز اختصاص دهند.
فرهنگسازی و بهبود نظام اطلاعرسانی
«فرهنگسازی و بهبود نظام اطلاعرسانی» آخرین برنامه اعلامشده کرباسیان برای بازار سرمایه است. اما این دو موضوع از جمله پاشنهآشیلهای همیشگی این بازار در سطح جامعه و رسانههاست. اساسا فرهنگسازی طی سالهای اخیر در بازار سرمایه ایران برای مردم و علاقهمندان به سرمایهگذاری، به ساخت چند تیزر تلویزیونی با هزینههای میلیاردی بدون هدف و سوالبرانگیز، چاپ و انتشار کتب، برگزاری نمایشگاههای متفاوت و بدون انسجام و زمانبندی مدون سالانه و برگزاری معدود همایشهای عمومی که تعدادشان از انگشتان یک دست هم کمتر بوده،
محدود شده است. در بحث اطلاعرسانی نیز با عدم شفافیتهای زیادی در بین بدنه و ارتباط با رسانهها در بازار سرمایه روبهرو هستیم که حتی تغییر روسای سازمان بورس نیز نتوانسته این مسیر اشتباه و پر از ابهام را در بازار سرمایه ایران بهبود بخشد. باید امیدوار بود که کرباسیان و تیم اجرایی وی بتواند درصورت انتخاب شدن به عنوان مرد اول اقتصاد ایران این معضل همیشگی را برطرف کند تا به صورت حقیقی بازار سرمایه ایران در داخل یک گوی شیشهای قرار داشته باشد و هیچ گونه ابهامی در آن نادیده یا پنهان نشود. در آنسو با ارتقای فرهنگسازی، مردم ایران نیز سهم بیشتری در بازار سرمایه داشته باشند تا نقدینگیها در سطح جامعه به سمت بازار سرمایه نیز کشیده شود.
- 14
- 6