پروفسور مجتبی صدریا- « امنیت مالی برای چین بخش جداناپذیر از امنیت ملی چین است.» در این جمله به ظاهر ساده رییسجمهور چین، ماجرای پیچیدهای پنهان است. شتاب بالای سرمایهگذاری چهار هلدینگ عظیم چینی در جهان و رشد سریع آنها تنها یک اقدام مالی ساده نیست.
رای مثال هلدینگ Anbang در سال ۲۰۰۴ با ۶۰ میلیون دلار سرمایه تاسیس و در کمتر از ۱۰ سال خود را در ششمین مقام شرکتهای چینی که خارج از چین سرمایهگذاری میکنند، قرار داد و این به روشنی نشان میدهد که هلدینگ با جریانات سیاسی مخالف با رییسجمهور در ارتباط است. در نتیجه تفکیک کردن منافع سیاسی و اقتصادی در این میان بسیار مشکل و البته مهم است.
به بیان سادهتر اگر شرکتهای هلدینگ پرتوان چین که در صحنه جهانی وارد معاملات چندین میلیارد میشوند، با گرایش سیاسی حکومت چین اختلاف داشته باشند، میتوانند به راحتی به منافع ملی تعریفشده دولت چین لطمه بزنند.
با در نظر گرفتن رشد سرمایهگذاری ۳۵ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۰ به ۲۲۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶، بیراه نیست که کمیسیون ساماندهی بانکی چین، بررسی جدی چگونگی تامین مالی خریدها و سرمایهگذاری بینالمللی را آغاز کرده است.
اما آیا در واقع این گسترش جهانی ابزاری برای وارد کردن فشار به داخل چین است؟
با این مقدمه، سوال دیگری در ذهن من نقش میبندد که احتمالا شما هم مانند من از آن بیاطلاع هستید و آن، اینکه چین در ایران چه میکند؟
با اینکه در سراسر بازار ایران و اغلب کشورها، اجناس چینی به چشم میخورند و کشورهای زیادی به حضور چین در مناسبات تجاری خود کاملا اذعان دارند، به نظر نمیرسد که هدف چین تنها تولید و ارسال کالاهای مصرفی به سایر کشورها باشد.
خرید ۳۰ هزار دام و ۸۰ هزار کیلومتر مربع از سرزمین استرالیا، همچنین پروژه احداث جاده ابریشم با بودجه هزار میلیارد دلاری، رویکرد این امپراتوری به نفوذ بیشتر و کسب جایگاه برتر قدرت را کاملا نمایان میکند.
برنامهریزی اقتصادی میانمدت و بلندمدت چینیها ویژگی خاصی دارد که در آن تغییر شخصت رهبران نوسانات کمی در سیاستهای کلی آنها ایجاد میکند.
در کنار این سیاستها و رفتارهای پیچیده اقتصادی و همزمان با برگزاری نمایشگاه تجاری چین در تهران، این سوال که آنها واقعا در کشور ما دنبال چه چیزی هستند، پررنگتر میشود و درک بازی سیاست و قدرت آنها پیچیدهتر.
- 10
- 3