جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۴۴ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۲۷۶۱
اخبار کنکور و آزمون ها

فرزندانی که رؤیاهای دانشگاهی والدین را زندگی می‌کنند

یا مرگ یا پزشکی

رویاهای دانشگاهی والدین,نهاد های آموزشی,اخبار آزمون ها و کنکور,خبرهای آزمون ها و کنکور

قبل از اینکه دفتر حضور و غیاب را آماده کنم و اسم بچه‌ها را بخوانم، می‌خواستم طبق معمول احوالپرسی کنم که یکی از بچه‌ها پرسید: «آقا، ریاضی بهتره یا تجربی؟»

همین سؤال او کافی بود تا دفتر حضور و غیاب را کنار بگذارم و اسم غایب‌ها را روی برگه‌ مخصوص بنویسم و بعد تلاش کنم بفهمم ماجرا از چه قرار است؟ یکی گفت: «مامانم می‌گوید ریاضی بروی بهتر است چون مهندس می‌شوی.» یکی دیگر از آن طرف کلاس مخالفت کرد: «نخیر، مامان من می‌گوید تجربی بهتر است چون دکتر و پولدار می‌شوی.» همان حرف‌های تکراری که خدای ناکرده یک وقت نروی انسانی و از تاریخ و فلسفه و ادبیات چیزی درنمی‌آید و اگر مغزت نکشید و رفتی انسانی باز روانشناسی بخوانی و مطب بزنی یا وکیل دادگستری شوی یک چیزی وگرنه... کمی گپ زدیم و نمی‌دانم چقدر توانستم با حرف‌هایم اثر بگذارم و بگویم آنچه در نهایت مهم است، نظر خودشان، علاقه خودشان و تصمیم‌شان برای آینده خودشان است.

نخ تسبیح همه‌ این بحث‌ها و کشمکش‌ها هم البته یک کلمه بود؛ کنکور. همان اتفاقی که ما در دوران دبیرستان، آن را نوعی سد می‌دانستیم، سدی که تقریباً بخش زیادی از سلامت روانی و وضعیت شغلی و حرفه‌ای و آینده‌ ما را تحت تأثیر خودش قرار داد.

موضوع را با دکتر مقصود فراستخواه، استاد مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی درمیان گذاشتم. فراستخواه معتقد است: «سیاست‌های آموزشی ما مثل کنکور، سهمیه‌‌‌بندی‌ها، منطقه‌بندی، مدارس تیزهوشان و... مصادیق بارزی از خشونت نمادین هستند. در خشونت نمادین فرد یا گروهی که مورد خشونت قرار می‌گیرد، آن را می‌پذیرند و اگر هم بخواهند در مقابلش بایستند، پاداش نمی‌گیرند بلکه مذمت می‌شوند. بازتولید نابرابری‌ها در سیستم آموزشی از نظر «بوردیو» جزئی از خشونت نمادین است. به‌نظر می‌رسد در جامعه‌ ما، به طرز مرموزی با  وجود شعارهای عدالت توزیعی، شکل پیچیده و پنهانی از نابرابری‌ها بواسطه سیاست‌های‌ ما بازتولید شده است. ضریب نفوذ کنکور در ایران ۵۰ درصد است که فی نفسه ایرادی ندارد، اما ایراد اینجاست که این ضریب در تهران، بالای نود درصد است.»

 این اختلاف در ضریب نفوذ کنکور، نشانه‌ ناخوشایندی است. یعنی به همان اندازه که در شهرهای محروم و دور از پایتخت، دسترسی به منابع کنکوری و کلاس‌های متفاوت، سخت‌تر است، در پایتخت، تمام امکانات فراهم است و در ادامه‌ بزرگنمایی سد کنکور و تقلای خانواده‌ها برای گنجاندن فرزندان در قالب‌های ذهنی‌ از پیش تعیین شده، اضطراب کنکور نه تنها دبیرستانی ها را دربرمی گیرد، بلکه حتی به کودکان دبستانی هم می‌‌رسد و شب و روز به این فکر می‌کنند که حق با کیست؟ با مادری که می‌گوید ریاضی بخوان، یا پدری که می‌گوید تجربی بهتر است؟

 فراستخواه می‌گوید: «به طرز مرموزی در جامعه‌ای که شبانه‌روز و به شکل مبتذلی از برابری و عدالت حرف می‌زند، یک نابرابری جدی وجود دارد. طبق یافته‌های تحقیق آقای تهمتن برومند، یکی از دانشجویان خوب علوم اجتماعی ما که اخیراً از تحقیقش دفاع کرد، در ۱۰ سال اخیر، به طور ثابت، بالاترین سهم قبولی در دانشگاه‌ها، تنها مربوط به هشت استان تهران، اصفهان، خراسان رضوی، فارس، خوزستان، مازندران، آذربایجان شرقی و کرمان بوده است و به‌طور ثابت همین هشت استان، بالاترین سرانه‌ بودجه‌ سالانه را در ۱۰ سال اخیر داشته‌اند. وقتی در ۱۰ سال این اتفاق تکرار می‌شود یعنی تصادفی نیست و ما یک نابرابری گسترده و عظیمی ایجاد کرده‌ایم.

در ۱۰ سال اخیر، اختلاف فاحشی در تراز نمره‌های زیرگروه‌های مناطق سه‌گانه وجود داشته که این اختلاف هم ثابت بوده است. یعنی آموزشی که در مناطق مختلف کشور داده شده است، به نحو عادلانه‌ای با کنکور تناسب ندارد و این یعنی دسترسی نابرابر آموزش مناسب برای کنکور. ابتدا خودمان کنکور را پی‌ریزی کردیم بعد آن را به‌صورت تصنعی سخت کردیم که این هم از خشونت‌های نمادین است و هم از نظر علمی هیچ مبنایی ندارد بعد هم این امر دشوار را طوری پیش بردیم که استان‌های سه منطقه، به‌طور نابرابری می‌توانند از عهده‌ این سازوکار پیچیده و شگردهای تست‌زنی بربیایند. بنابراین کیفیت نرمالی در میان تراز نمره‌های کنکور در مناطق کشور دیده نمی‌شود. کنکور، سازوکار پیچیده تصنعی برای بازتولید نابرابری است.»

این نابرابری‌ها آنقدر گسترده‌ می‌شوند که عملاً هیچ شخص و سازمانی نمی‌تواند آن را برچیند یا حداقل تغییر مثبتی در آن ایجاد کند. کما اینکه می‌بینیم مسأله‌ کنکور آنقدر بغرنج شده است که نه تنها عده‌ای از فارغ‌التحصیلان مهندسی، تصمیم می‌گیرند دوباره کنکور بدهند و در زیرگروه تجربی درس بخوانند تا بتوانند در رشته‌های پزشکی، به اهداف و خواسته‌های اقتصادی‌شان برسند؛ که کودکان دبستانی هم درگیر این ماجرا می‌شوند و نمی‌دانند بین رشته‌های ریاضی و تجربی برای آینده کدام بهتر است و اصلاً فرق ریاضی و تجربی چیست، اگر مهندس شوند، باید چه کار کنند و اگر پزشک شوند، چه؟ اصلاً مهندسی چه رشته‌هایی دارد و پزشکی، چه آینده‌ای؟ چرا کسانی برای رشته‌های علوم انسانی تبلیغ نمی‌کنند؟ چرا کسی به بچه‌ها نمی‌گوید کار و دانش هم راهی است برای انسانی توانا و متخصص شدن؟ چرا اسم رمز تحصیل از اول ابتدایی تا دیپلم کنکور است و جان مایه کنکور آقای مهندس و خانم دکتر شدن؟

آنطور که فراستخواه می‌گوید: «برپایه همان تحقیقی که گفتم، سیاست‌ها و ساختارها طوری طراحی شده‌ که در ۱۰ سال اخیر، از هر سه داوطلب، دو نفر به انتخاب زیرگروه‌های تجربی و ریاضی تمایل داشته‌اند. نیمی از اعضای هیأت دولت، دیپلم ریاضی و فارغ‌التحصیلان مهندسی هستند و ۸۵ درصد کارکنان کسب‌وکارهای اینترنتی پررونق در رشته‌های فنی و مهندسی تحصیل کرده‌اند. این یعنی ما یک نابرابری گسترده ایجاد کرده‌ایم و آن را به مدارس، معلم‌ها، بازار کتاب و عرصه‌های دیگر کشانده‌ایم.

در ۱۰ سال گذشته، درصد قبولی در زیرگروه‌های تجربی و ریاضی ۶۷ درصد و در زیرگروه‌های انسانی و هنر ۳۲ درصد بوده، میزان قبولی دیپلم‌های تجربی و ریاضی در زیرگروه‌های غیرتخصصی‌شان، ۶.۲ برابر همین شاخص در دیپلم‌های انسانی و هنر در زیرگروه‌های غیرتخصصی بوده است.

توزیع رتبه‌های کنکور با توزیع میانگین معدل کتبی داوطلبان دیپلمه، اصلاً متناسب نیست؛ تا رتبه‌ ۵ هزار، میانگین معدل کتبی داوطلبان، بالای ۱۹ است و از رتبه‌ ۵ هزار به بعد، میانگین معدل کتبی ۱۳.۵ می‌شود. به‌عبارت دیگر کنکور سازوکار پیچیده و فوق‌العاده تصنعی برای تولید یک نابرابری است که تنها با ترفندهای تست‌زنی، آموزشگاه‌ها، کتاب‌ها و پول‌های خاص عمل می‌کند و جالب آنکه دو دستگاه خاص، وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم نیز در این زمینه با یکدیگر همکاری می‌کنند.»

عادل برکم، معلم هنرستان است و این نگاه تبعیض‌‌آمیز را بیشتر احساس و لمس کرده است. او در هنرستان‌ها با دانش‌آموزانی سر و کار دارد که به اجبار معدل به هنرستان فرستاده شده‌اند. اما آنهایی که خودشان تصمیم گرفته‌اند در یکی از این رشته‌ها درس بخوانند و کار کنند با مخالفت شدید خانواده روبه رو بوده‌اند: «پدر و مادر یکی از شاگردانم پزشک هستند و با انتخاب بچه‌شان برای درس خواندن در هنرستان مشکل دارند. این دسته از پدر و مادرها ذره‌ای به خواست و علاقه فرزندان‌شان توجه نمی‌کنند و مدام در قید و بند همان ساختارهای اجتماعی کهنه و خودساخته‌ای هستند که‌ شأن اجتماعی و جایگاه و منزلت را منحصر به بعضی شغل‌ها و حرفه‌ها می‌داند. طبیعتاً آن نوجوان هنرستانی علاوه بر بحران‌های شخصی و سایر مسائلی که دارد، این مشکل را هم باید به مجموعه‌ مشکلاتش اضافه کند؛ یعنی خانواده‌ای که تمام قد مقابلش ایستاده و هیچ‌گونه حمایتی از او نمی‌کند.»

جلسه‌ بحث سر کنکور و انتخاب رشته و تحصیل در دانشگاه گذشت اما بچه‌ها همچنان درگیر این موضوع بودند. آن هم بچه‌های کلاس ششم که هنوز فاصله زیادی با کنکور و دانشگاه دارند. بعضی‌های‌شان می‌دانستند که نمی‌توانند در مقابل خواست خانواده‌شان مخالفت کنند، بعضی‌ها بحث کرده بودند و حرف‌های مرا به گوش خانواده رسانده بودند، بعضی‌ها هم هنوز تصمیمی نگرفته بودند.

اما هنوز یاد آن شاگردم می‌افتم که بعد از مدت‌ها حرف زدن و توضیح ‌دادن همان‌طور که با اضطراب انگشتانش را در هم قلاب می‌کرد، پرسید: «آقا، اگر مامانم نگذارد بروم موسیقی بخونم، چی؟» همکلاسی‌اش جواب داد: «هیچی، دکتر می‌شوی و کلی پول درمی‌آوری.»

مجید احمدی‌نیا

iran-newspaper.com
  • 233
  • 9
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۱۹
غیر قابل انتشار: ۲۰
جدیدترین
قدیمی ترین
راستش من الان دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تهرانم پارسال کنکور دادم و سهمیه هم نداشتم. این طوری هم نیست که کلاس همشون سهمیه داشته باشن ولی خوب تعدادشون کم هم نیست مثلا حدود ۲۰ نفر تو یه کلاس ۱۰۰ نفره... مشکل بزرگی که کنکور داره اینه که بچه ها رو خییلی خسته میکنه کلافه میکنه حتی اگه بعد از کنکور اون رشته ای که میخوان قبول شن هم خیلیاشون دیگه درس نمی خونن درواقع انگار به یه حالت پوچی خاصی میرسن. خوب حالا من قبول شدم، که چی؟ حالا چیکار کنم؟ من عاشق درس خوندن بودم کتاب خوندن و همه این چیزا الان خیییلی دوست دارم بخونم ولی... انگار هدفی ندارم دیگه گرچه هیچ وقت تو سال دوازدهم به این فکر نکردم که برم دکتر شم پولدار شم و این حرفا درس میخوندم چون درس خوندنو دوس داشتم اما انگار وقتی پاتو میزاری تو دانشگاه دیگه نمی کشی خصوصا وقتی فضای دانشگاهو می بینی قیف وارونه واقعا مثال خوبیه سیستم رتبه بندی و نمره گرفتن شب امتحانی و کلن نمره محور بودن توی دانشگاه چند برابر مدرسس طوری که حتی وقتی از استادا میخوای یه جیزی رو برات بهتر توضیح بدن و قضیه رو یکم بیشتر باز کنن میگن شما احتیاج ندارین به این چیزا... همین که گفتم کافیه یاد بگیرین نمرتونو میگیرین :/ یکی نیس بگه بابااااا من سوال میکنم چون میخوام بدونم اخه چرااااا... خلاصه که حتی رشته های به قول دوستان تاپ و دانشگاه های خوب هم چیز خاصی نیستن. اینجا هم همه دنبال گرفتن ۲۰ و معدل الف شدنن حتی به این قیمت که بیسواد باشن
راستش من الان دانشجو...
شما اگه لیست قبولیهای پزشکی دانشگاه تهران رو نگاه کنین اکثرشون سهمیه ۲۵ درصد دارن البته درتمام دانشکاه های پزشکی هستن ولی تهران بیشترن .شما هم الان داری میگی که رسیدی به خواسته خودت و اینده ت تضمینه ولی هیچ وقت هم سختی ها واسترسهایی که به خاطر کنکور به خودت و خانواده ت تحمیل شده را فراموش نمیکنی .پس چرا با این شرتیط سخت عده ای مفت و مسلم وبا فاصله درصدی زیاد اما با سهمیه جای حوانهای زرنگ و باهوش و درسخون رو بگیرن ؟
من الان دانش آموز دوازدهم تجربی هستم و امسال کنکور دارم...وقتی کلاس نهم میخاستم انتخاب رشته کنم ی مقدار تو بحث معدل مشکل داشتم..درسای علوم و ریاضی و ادبیاتم بیست بود ولی چون ب حفظیات علاقه نداشتم و معدل درسای مطالعات اجتماعی و تفکر و آمادگی دفاعیم کم بود معدل کلم پایین آورده بود و خانواده و مشاور بهم میگفتن تجربی نرو... من علاقه شدیدی به علوم و ریاضی و مطالب علمی و پزشکی داشتم کلاس دوم ک بودم وقتی میبردنمون کتابخونه برخلاف دوستام که کتاب داستان برمیداشتن فقط سراغ کتابای علمی میرفتم و تا دبیرستان اونقد کتاب غیر درسی خونده بودم بیشتر از دبیرام درباره موضوعات علمی میدونستم با هر اصرار و پافشاری ک بود وارد تجربی شدم ولی کنکور پشت گوش انداختم تا امسال امسال فشار زیادی رومه خانواده زیاد ازم انتظار ندارن امسال قبول شم ولی دیگه بهم ایمان دارن که میتونم چه امسال چه سال بعد من بالاخره به آرزوم میرسم اگ آدم به چیزی علاقه داشته باشه با دل و جون براش مایه میزاره برا همینم هست که همه دکترا رو آدمایی پول پرست و بداخلاق میشناسن و تو بقیه کار و حرفه ها هم آدم دلسوز که کارش دلی باشه خیلی خیلی کم پیدا میشه ثمره کاری که با علاقه انجام نشه چیزی جز تلخی و عذاب برای خود اون آدم و ارباب رجوعاش نیست دوتا از دوستای دوران راهنمایی من رفتن تو رشته طراحی دوخت و از الان کارشون حسابی گرفته و تو اینستاگرام شاپ زدن و خیلیم موفقن یکی از آشناهامون الان تربیت معلم میخونه و از الان حقوق و مزایای فوق العاده ای داره و خیلیم راضیه دوست خاهرم طراحی خونده و هر ماه نمایشگاه میزنن و خیلیم وضع مالیش توپ شده حالا پزشکی چی؟! یه مدرک عمومی باهزار جون کندن و و خر خونی کردن تو دهه سوم زندگیت بهت میرسه خیلی از آدمایی ک وارد این رشته شدن بخاطر هموفوبیا یا روحیه ضعیف نتونستن ادامه بدن یا اگرم ادامه دادن افسرده شدن میزان افسردگی بین دانشجوهای پیرا پزشکی بیشتر از بقیست... و واقعا تحمل این همه سختی بدون داشتن علاقه و انگیزه بالا غیر ممکنه خونواده ها نباید آینده شغلی بچشونو فقط تو پول ببینن اینکه ازکاری که داری میکنی لذت ببری مهمترین چیزه
اگه دنبال علاقمون نریم موفق نمیشیم،اگرم تجربی نریم پزشک بشیم که بازم موفق نمیشیم،میشه بگین دقیقا چی کار بکنیم؟؟؟؟؟لطفا جواب بدید
الان که این همه زحمت کشیده میشه که اجرای کنکور عادلانه باشه باز حق کشی میشه اگر کنکور وردارند چه میشه اوقت. دیگه بچه های درسخوان و زحمتکش بروند غاز بچرونند. دیگه قبول شدن در رشته های تاپ نصیب فرزندان دریافت کنندگان ارز ۴۲۰۰ تومانی میشه
پدر و مادرهای که اصرار دارند که بچه هامون رو به زور وادار می‌کند که پزشک یا مهندس بشن براساس واقعیت‌های موجود در جامعه این کار رو میکنن ٬ وقتی در جامعه ای به علوم انسانی اهمیت داده نمیشه و اکثر فارغ‌التحصیلان علوم انسانی بیکار هستند و اکثر بیماران کشور فارغ‌التحصیلان علوم انسانی هستند پس پدر و مادر چکار کنند
واقعأ کنکور با این همه تبعیض و سهمیه های بی جا جایی واسه ارزیابی نمیذاره خیلیا به خاطر وضع کنکور وبی کاری تو رشته مورد علاقه شون مجبور میشن رشته ای زو بخونن که دوست ندارن ،حالا اینش به کنار یه عالمه وقت وزمان واسترس صرف میکنی که درصدتا تو ببری بالا تابه حد قبولی میرسی ،توکنکور بایه نظام دیگه مقایسه میشی ورتبت ۲برار میشه ،سال قبلش باین درصدا پزشک میشدی حالا همه زحمتتات به باد میره،ممنون که این مطب نوشتین کاش یکی بهش گوش میداد این روزا خیلیا هستن کنکور چندین ساله به تنش زنگیشون دچار شده
بحث علاقه واقعا مطرح هستش اما فرهنگ جامعه سهم بیشتری داره من شرایط تحصیل در رشته های نظری رو داشتم اما از روی علاقه رشته حسابداری رو انتخاب کردم و در هنرستان تحصیل کردم و جا داره بگم که تو اون دوران با سرکوفت دبیران و کادر اموزشی روبه رو شدم دلیلشم این باور بود "که اینا هیچی بارشون نمیشه معدلشون پایینه خنگن " یا حتی یادمه یکی از دبیران هر جلسه حضورشون در کلاس از فواید این رشته صحبت میکردن اما خودم شاهد دعواشون با دخترشون سر انتخاب رشته بودم مشکل دیگه ای مثل کمبود منابع آموزشی هم ناگفته نماند بعد از اون در مقطع آموزش عالی هم شاهد این سرکوفت ها و طعنه های استادان بودم همچنین مردم جامعه زمانی که میفهمن تو این رشته تحصیل میکنی واکنش مناسبی نشون نمیدن و کسی اهمیتی نمیده که معدلت بالاس یا نه در محل کار هم شاهد این طرز برخورد هستم اما همه چیز تو رشته های فنی خیلی ساده تر هستش از لحاظ سادگی قبول شدن تو کنکور و پاس شدن درسا و نمره دادن استادان اما در حالت کلی انتخاب رشته از روی علاقه کار دستی در جامعه ای که فقط دکتر یا مهندس بودن برای مردم اهمیت دارد نیست
کنکور که هست اینجوریه که صندلی میفروشن، سهمیه میدن، قوانین خاص که به نفع گروهی خاصه تدوین میکنند، طبق شنیده ها برخی پاسخنامه ها دستکاری میشه، جابجایی رشته ها با پارتی باز صورت میگیره و هزار مورد دیگر!!! حالا اگه کنکور نباشه چطوری میشه؟ نظام آموزشیمون در دبیرستان‌ها که چارچوب خوبی نداره نمرات و ارزیابی‌های کیفی هم نه اصول داره نه کنترل و نه به حقه، همه اقشار توانایی شهریه دانشگاه و بخصوص شهریه رشته های خاص را ندارند، میشه لطفا بگید دقیقا برنامتون برای پذیرش دانشجو در رشته های تاپ چیه؟ حتما هیئت علمی و سهمیه و تمکن مالی و ... که نیست پس چیه؟؟؟
کنکور که هست اینجوری...
عالی عالی
عالی بود
خداازتون نگذره با این بی عدالتی و این سهمیه های مزخرف که فقط یه مشت آدم با پشتوانه سهمیه بالا میرن و یه سری بچه درسخون سرخورده میشن
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش