روزنامه توسعه ایرانی نوشت: ماشین «حمایت و پشتیبانی از جریانهای اصیل و معتقد انقلابی» که دولت سیزدهم پشت فرمان آن نشسته است، این روزها بدون ترمز پیش میرود و مشغول حذف تمام جریانهای فکری غیرهمسو در کشور است.
دیروز معاون علمی و فناوری دولت رئیسی در حالی با تاکید بر همین موضوعِ پشتیبانی از جریانهای انقلابی از «حل اساسی معضل ناهنجاریهای فرهنگی شرکتهای استارتاپی» سخن گفت، که بسیاری معتقدند شبیخون یکدستسازی و تصفیه به شکلی ضربتی در اغلب مجموعههای کشور در جریان است و در خط مقدم آن دانشگاهها قرار گرفتهاند. دانشگاههایی که مدتهاست بدنه آن در معرض مصوبهها، ابلاغیهها، انفصالها، بازنشستگیها، اخراجها، تعلیقها، سهمیهها و ... و به اعتقاد بسیاری در مسیری فاجعهبار تنزل علمی حرکت میکند.
دیروز نامهای از رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد به وزیر بهداشت منتشر شد که در آن از احتمال «بروز فاجعه تربیت نامناسب شاغلین حرفه پزشکی» سخن به میان آمده بود. هشدار او هرچند به افزایش افسارگسیخته ظرفیت پذیرش در این رشته برمیگشت، اما به اعتقاد فعالان دانشگاهی «فاجعه» جاری در آموزش عالی کشور تنها به این دلیل نیست؛ از اخراج و تعلیق و دانشجویان و تصفیه اساتید که بگذریم، افزایش چشمگیر ورود دانشجویان سهمیهای و جذب این گروه در هیات علمی دانشگاهها، این مکان علمی را با سرعت فراوانی به سمت سقوط هل دهد.
اخراج معترضان و ورود سهمیهایها
بنابر گزارشهای متعدد از دانشگاههای باهنر کرمان، شهید بهشتی و تهران، تعدادی از اساتید در همین روزهای اخیر حکم انفصال و اخراج دریافت کردهاند. همچنین اخیرا محسن رنانی، عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان در یادداشتی با عنوان «شام غریبان دانشگاه» در کانال تلگرامی خود از تعلیق دو استاد دانشکده الهیات دانشگاه اصفهان خبر داد. اساتیدی که رنانی از آنها با صفات «عالم و آزاده» یاد کرده است.
موارد تنها به اینها خلاصه نمیشود و اخراج اساتید در برخی دیگر از دانشگاههای کشور نیز به اشکالی کمتر رسانهای شده در جریان است. مواردی که بسیاری دلیل آن را حمایت این اساتید از دانشجویان معترض میدانند اما وزارت علوم آن را به فرآیند بروکراتیک خود حواله میدهد و از پاسخ به کُنه ماجرا طفره میرود.
در سوی دیگر، تعلیق و اخراج و توبیخ دانشجویان هم رویهای مشابه دارد که این بار به وضوح مشمول دانشجویان معترض میشود. وزارت علوم هرچند قادر نیست به سیاسی بودن دلیل اخراج اساتید اعتراف کند، اما اخراج و تعلیق دانشجویان را با اشاره به اساسنامههای تازه ابلاغ شده، همین اعتراضات میداند.
باز شدن درهای خروجی و بیرون راندن نیروهای دانشگاهی غیر خودی، در آن سوی ماجرا سبب شده تا درهای ورودی دانشگاه هم گشادتر از همیشه شود و با افزایش ظرفیتها، عرصه برای ورود باز شود؛ البته نه با تکیه بر توان علمی داوطلبان، بلکه با تکیه بر همان شعار همیشگی این روزها؛ «حمایت و پشتیبانی از جریانهای اصیل و معتقد انقلابی» ؛ به طوری که گفته میشود، تنها در آخرین دوره ورودی آزمون دستیاری پزشکی ۶۲درصد قبولشدگان تخصص قلب کشور، از پزشکان سهمیهای بودهاند!- که در خصوص پذیرش هیات علمی دانشگاهها هم صدق میکند. یعنی اولویت با آنهایی است که از سهمیهها و رانتهایی برخوردار باشند، نه آنها که توان علمی مناسبی در رشته تخصصی خود دارند و قادرند سطح علمی دانشگاه را در منطقه و جهان با مقالات و دانش و دستاوردهایشان ارتقا دهند.
خبرهای پرتکرار از تعلیق دانشجویان و اخراج اساتید
حذف برخی اساتید رویه جدیدی در دانشگاهها نیست. سالهاست که با روی کار آمدن جریانهای تندرو در وزارت علوم، شماری از اساتید مشمول همین موضوع میشوند. هر چند این حذفها هیچگاه به عنوان اخراج از سوی مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم مورد پذیرش نبوده است، اما این قانون نانوشته در ماههای اخیر و در پی حمایت برخی اساتید از اعتراضات و دانشجویان معترض با شدتی بیش از گذشته تکرار میشود. نگاهی به ابلاغ شیوهنامه جدید انضباطی به دانشگاهها که در آن جرایم سنگینتر از گذشته شده است، احتمالا موید این ادعاست.
در حالی که در حدود یک سال اخیر اسامی دانشجویان و اساتید اخراجی و تعلیقی و انفصال از خدمت و بازنشسته اجباری بسیاری منتشر شده اما در همین روزها زمزمه اخراج و قطع همکاری دکتر بهارک اختردانش و محمدمهدی علومی از اساتید گروه دامپزشکی دانشگاه شهید باهنر کرمان به دلیل حمایت از دانشجویان در صفحات مجازی خود، همچنین دکتر رهام افغانی خراسکانی، عضو هیات علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه بهشتی به گوش میرسد. چندی پیش هم دکتر فرهاد شریعتراد از دیگر اساتید این دانشکده همین موضوع را تجربه کرد.
از دانشگاه تهران نیز اخباری در خصوص احتمال قطع همکاری با ناصر مقدمکوهی، استاد گروه ارتباط تصویری منتشر شده است.
سال گذشته هم خبرهای فراوانی در خصوص اخراج برخی از اساتید دانشگاه هنر، تهران، شهید بهشتی، فردوسی مشهد، صنعتی شریف، آزاد اسلامی و ... منتشر شده بود که دلیل اصلی آنها همراهی با دانشجویان معترض اعلام شد.
در همان زمان انتشار نامه ۹ استاد دانشگاه آزاد تهران به رئیس دانشگاه آزاد در خصوص اخراجشان از دانشگاه مهر تاییدی، بر سخنان کسانی بود که مدعی اخراج به دلایل سیاسی بودند. در نامه این ۹ استاد دانشگاه آزاد آمده بود در حالی که سرگرم برگزاری امتحانات بودند دفتر ریاست دانشکده، تلفنی و بدون هیچ مقدمه قبلی از آنها خواست به امور اداری مراجعه و تشریفات بازنشستگی خود را انجام دهند. در حالی که این اساتید بازنشستگی خود را اجباری و معطوف به حذف لایههای دورتر از قدرت میدانستند، محمد قربانی، معاون امور مجلس و سخنگوی دانشگاه آزاد اسلامی اخراج این اساتید در پی اعتراضات اخیر را کاملا رد کرده و گفته بود که مساله کاملاً اداری بوده و براساس مقررات عضو هیأت علمی در مرتبه استادیاری با سن ۶۰ یا ۳۰ سال خدمت، بازنشسته میشوند.
دیروز هم مدیرکل دبیرخانه هیات مرکزی گزینش کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در گفتوگو با ایلنا این ماجرا را عادی تلقی کرد و به امور اداری حواله داد و گفت: «استاد حقالتدریس در واقع چند ساعتی در یک دانشگاه کلاس دارد و پولش را میگیرد تا ترم بعدی شروع شود و برای ترمهای بعدی، دانشگاه ممکن است با آن استاد مجددا قرارداد ببندد یا نبندد، اما در خصوص سایر اساتید، برای اینکه به صورت رسمی با دانشگاهی همکاری داشته باشند، باید در فراخوانهای جذب دانشگاههای گوناگونی که مدنظر دارند، شرکت کنند که این فراخوانها تا رسیدن به جذب روند مشخصی دارد که همیشه طی میشود».
سعید ظروفی، ادامه داد: «صلاحیت این اساتید برای جذب در هیات علمی دانشگاهها به صورت رسمی، باید از مسیرهای مختلف طی شود و صلاحیت علمی، عمومی و حراستی آنها هر کدام جداگانه گذرانده میشود که روندی طولانی هم دارند. همچنین مصاحبههایی در هر دانشگاه به شکلهای متفاوتی گرفته میشود تا مسئولان دانشکدهها، در خصوص اینکه استاد مورد نظر در زمینههای ضروری صلاحیت دارد یا خیر، به قطعیت برسند».
حتی در صورت صحت غیرسیاسی بودن این تصفیهها، بسیاری خبر حذف سال گذشته محسن برهانی، حقوقدان و «دانشآموخته حوزه علمیه قم»، از هیات علمی دانشگاه تهران، را تماما سیاسی میدانند. برهانی صدور و اجرای احکام اعدام برای معترضان را مورد پرسش قرار داده و توییتهایی را درباره تلاشها برای پروندهسازی و اخراجش از دانشگاه منتشر کرده بود.
در حالی این روزها بسیاری نگران تک قطبی شدن، هر چه بیشتر فضاهای آکادمیک هستند که به نظر میرسد، این شیوه برخورد در فضای دانشگاه، حس ناامنی را در بین دانشجویان تقویت و آثار مخرب روانی فراوانی هم به دنبال خواهد داشت.
در این میان یکی از نگرانیهای بزرگ دانشجویان و اساتید در ایران نزول قابل توجه سطح علمی دانشگاههاست. هیچیک از دانشگاههای ایران در میان دو هزار دانشگاه معتبر جهان قرار ندارد و این درحالی است که ایران به گفته استادان و کارشناسان آموزشی کشور دارای ظرفیتی بسیار بالا برای عرضه توان علمی خود در سطح بینالمللی است.
سعیده علیپور
- 17
- 5