روزنامه هم میهن نوشت: روی دیگر دانشگاه در ایران از پاییز ۱۴۰۱ دیده شد؛ زمانی که تیغ تیز بازداشتها، تعلیقها و اخراجها روی گلوی استادان و دانشجوها نشست و بعد از آن مناسبات فعالیتهای دانشجویی- از سیاسی تا صنفی و فرهنگی ـ تغییر کرد. حالا دو سال از روزهای ملتهب دانشگاه گذشته و قرار است وزیر علوم تازهای کارش را در روزهای رکود فعالیتهای دانشجویی آغاز کند.
دانشجویان میگویند، اولویت بعدی وزیر تازه باید برگرداندن همکلاسیها و استادان تعلیق و اخراجشده به دانشگاه باشد و امیدوارند وضعیت بدتر نشود، چون «در یک سراشیبی قرار گرفتیم که مدام محدودتر میشویم و صدای ما بسته شده است.»
از نگاهشان حالا وقت تغییر در کمیتههای ناظر بر نشریات، کمیتههای انضباطی و توقف شیوهنامه انضباطی که در دوره اخیر به تصویب رسید، بازگرداندن اساتید و دانشجویان تعلیق و اخراجشده به دانشگاه، تغییر برخی از رؤسای دانشگاهها، توقف کالاییسازی آموزش و بازگشایی انجمنهای سیاسی و صنفی است.
«بازگرداندن دانشجویان و استادان تعلیق و اخراج شده»؛ این اولین خواسته فعالان دانشجویی و استادانی است که در دو سال گذشته با دلایل مختلف – چه حضور در اعتراضات، چه احکام انضباطی- از دانشگاه تعلیق یا اخراج شدند یا بهنام بازنشستگی اجباری این فضا را ترک کردند. فعالان دانشجویی میگویند، در سه سال دولت گذشته بهویژه بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ احکام متعددی در کمیتههای انضباطی برای دانشجویان صادر شد. حتی پیش از این اعتراضات هم بسیاری از دانشجویان برای اقداماتی مانند سیگارکشیدن و فعالیت درگروههای مجازی، احکامی از طرف این کمیتهها دریافت کردند و حالا بعضی از آنها در تعلیقاند و دوره تعلیق بعضی دیگر هم به پایان رسیده است.
برخی از این احکام تعلیق آنقدر طولانی است که به اخراج شبیه شده و سنوات دانشجو پر شده است. حالا از خواستههای اصلی آنها برطرفشدن حکم تعلیق دانشجویان، بازگشت همه آنها به دانشگاه و لغو اثر این احکام تعلیق از پرونده آنهاست. شهریورماه سال گذشته روزنامه اعتماد در گزارشی آماری کامل از اساتید اخراجی در دولت سیزدهم منتشر کرد. در این گزارش نام و محل تدریس ۱۱۰ استادی که با حکم موقت یا دائم از حضور در دانشگاه و بدنه آموزشی حذف شدهاند، منتشر شده بود.
به استناد همین آمار، بررسی «اعتماد» بر فراوانی دانشگاههایی که بیشترین تعداد استادان حذفشده را داشتند، نشان داد که در دانشگاههای آزاد، تهران، علوم پزشکی تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی، بیشترین احکام تعلیق، انفصال موقت از تدریس، ممنوعالورودی، قطع حقوق استاد، پایان همکاری و بازنشستگی اجباری صادر شده است. دانشگاه آزاد با ۲۹ مورد، دانشگاه تهران با ۲۷ مورد، دانشگاه علوم پزشکی تهران با ۱۱ مورد، دانشگاه علامه طباطبایی با ۸ مورد، دانشگاه شهید بهشتی با ۷ مورد، دانشگاه علوم پزشکی ایران با ۵ مورد و دانشگاههای فردوسی مشهد و شهید باهنر کرمان هرکدام با ۳ مورد، بیشترین فراوانی حذف استادان را در این بازه زمانی داشتند. دانشگاه علم و صنعت هم در طول دوسال گذشته از تیغ اخراج و تعلیق در امان نماند و فعالان این دانشگاه میگویند، وزارت علوم بعدی باید اولویت خود را برطرفکردن حکم تعلیق دانشجویان و بازگشت آنها به دانشگاه قرار دهد. مسئله دوم این است کسانی که حکم تعلیق داشتند، در پرونده آنها ثبت شده و باید لغو اثر شود.
یکی از فعالان این دانشگاه که حالا در مقطع ارشد علوم اجتماعی دانشگاه تهران درس میخواند، اما تمایلی ندارد که نامش نوشته شود، به هممیهن توضیح میگوید: «در این دوره بسیاری از انجمنها یا نتوانستند انتخاباتشان را برگزار کنند یا حکم تعلیق گرفتند یا بسته شدند. به همین دلیل این انجمنها باید بازگشایی شوند و حکم تعلیقشان برداشته و انتخاباتشان برگزار شود.»
او از استادانی میگوید که در سالهای اخیر یا با بازنشستگی اجباری روبهرو شدند یا اخراج و از دانشگاه حذف شدهاند: «برخی اساتید یا بهصورت اجباری بازنشسته شدهاند، مانند دکتر امامی در دانشکده معماری علم و صنعت یا مانند دکتر شکرچی در دانشگاه شهید بهشتی اخراج شدهاند. همه این اساتید باید برگردند و در این فضا فعالیت کنند. برخی اساتید هم رسمی نبودند و اخراج شدند؛ مانند امیدی و ذاکری.»
اشاره او به کمیتهای است که قوانینی درباره مسئله ارتقای اساتید وضع میکند که کار را برای ماندن و جذب استادان دانشگاهها سخت میکند: «نمونه آن مواردی است که جذب و ارتقاء را به نداشتن حکم انضباطی و... یا تایید از سوی نهادهای امنیتی مشروط میکند. همه این احکام باید لغو شود و ریاست این کمیتهها دست فردی باشد که نگاهی باز به دانشگاه داشته باشد. این روند جذب، رسمیکردن و ارتقای اساتید باید اصلاح شود.»
دانشجویان از مهاجرت استادان هم میگویند و تاکید میکنند که شرایط باید برای حضور آنها در دانشگاههای ایران فراهم شود. اشاره آنها به موج گسترده مهاجرت چهرههای دانشگاهی در سالهای اخیر است که به اعتقاد خودشان باعث ناامیدی آنها میشود. این روایت را عرفان قوامی، فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل تعریف میکند؛ از شرایطی که مهاجرت و خروج استادان دانشگاهها از ایران باعث ناامیدی دانشجویان شده و حالا تغییر شرایط برای ماندن آنها باید در اولویت وزارت علوم آینده باشد: «حجم مهاجرت اساتید از دانشگاه بهشدت افزایش یافته است. اینکه دانشگاه نمیتواند خدمات موردنیاز را برای آنها فراهم کند که داخل کشور بمانند، برای ما به چالش تبدیل شده است. اولین خواسته ما این است که شرایط را بهصورتی رقم بزنند و حقوق و مزایایی برایشان قائل شوند که این حجم از مهاجرت وجود نداشته باشد.»
خارج کردن دانشگاهها از فضای امنیتی
غلامحیدر ابراهیمبایسلامی، استاد دانشگاه و دانشآموخته جامعهشناسی و از اساتید اخراجی دانشگاه تهران در بهمنماه سال ۱۴۰۱ است. او در دورههای پنجم و ششم نماینده مردم در مجلس بود و به هممیهن درباره شرایط فعلی مسلط بر فضای دانشگاههای کشور توضیح میدهد: «دانشگاهها در ایران مظلوم واقع شدهاند؛ به همین دلیل در چند سال گذشته اقدامات وسیعی برای تضعیف دانشگاهها، اخراج اساتید، محدودیت برای دانشجویان و حتی اخراج آنها انجام شد. متاسفانه فضای دانشگاهها امنیتی و غیرعلمی شده و به پایگاهی نامتناسب با رویکردهای علمی و نوآوریها تبدیل شده است. دانشگاه، نهاد پایه و سنگر اصلی است که باید برای پیشرفت و توسعه جامعه به خلق گفتمانهای علمی کمک کند، اما حالا شرایط نامساعدی دارد. دخالت نیروهای غیردانشگاهی تا جایی است که برخی تلاش میکنند حوزههای علمیه و نظام قدیم دانش بر وزارت علوم و دانشگاهها مسلط باشد. کارکرد اصلی دانشگاه به محاق رفته و دانشگاهها به دبیرستانهای خاصی تبدیل شده که اهل قدرت توقع دارند دانشجویان و اساتید گوش به فرمان آنها باشند.»
او انتظار جامعه دانشگاهی از دولت پزشکیان و وزارت علوم بعدی را بازگرداندن دانشگاه به مرجعیت علمی و رویکرد اصلی آن یعنی خلق علم میداند و تاکید میکند که دانشگاه باید دارای رویکرد تخصصی و کارآفرینی مبتنی برنوآوری باشد؛ به همین دلیل انتظار میرود دولت با انتخاب وزیر علوم شایسته، فضای دانشگاهها را از شرایط امنیتی به فضای باز علمی و مبتنی بر حل مشکلات مردم و ترویج روحیه نوآوری و کارآفرینی تغییر دهد.»
به گفته او، جامعه دانشگاهی انتظار زیادی برای ایجاد تحول از دولت دارند تا این نهاد علمی از مرداب خلاص شود و به وظیفه اصلی خودش بپردازد: «نمونه رکود نهاد علم در کشور کاهش فعالیتهای انجمنهای علمی استادان و پژوهشگران و انجمنهای علمی دانشجویی است که در این سالها راکد شدهاند و حتی حق برگزاری مجامع عمومی خود را در دانشگاهها نداشته و نمیتوانند همایشهای علمی و تخصصی خود را بهصورت آزاد برگزار کنند؛ ارتباطات بینالمللی دانشگاهها بهشدت کاهش یافته و استادان و دانشجویان در سطوح بینالمللی ارتباط، مراوده و تعامل علمی بسیار کمی دارند.»
او میگوید، انتظار از دولت بازگرداندن استادان و دانشجویانی است که به ناحق اخراج شدند یا برای آنها محدودیت ایجاد شده است: «این کار نشاندهنده تلاش برای رهایی از مرداب فضای امنیتی در دانشگاههاست و این امر آسانترین کاری است که وزارت علوم آینده میتواند در حوزه دانشگاه و مطالبات دانشگاهیان و دانشجویان انجام دهد.» به گفته بایسلامی، بعد از انتخابات ریاستجمهوری در فضای دانشگاهی و رسانهای، درباره اولویتهای وزیر علوم آینده گفتوگو میشود و دانشگاهیان امیدوارند مرجعیت علمی و رویکرد بینالمللی در اولویت و در دستور کار دانشگاهها قرار گیرد و دست نیروهای اجتماعی غیرعلمی و کسانی که در نظام دانش دخالت و خدشه وارد میکنند، کوتاه شود.
بایسلامی میگوید که کارکرد اصلی دانشگاه، پژوهش، تولید علم، انتقال علوم و تکنولوژی و ایجاد نوآوری در اندیشه و عمل است. پیشرفت و عقبماندگی جامعه به دانشگاه وابسته است: «اگر امروز فقر، فلاکت و آسیبهای اجتماعی درحال گسترش است، ریشه و علت اصلی آن به فقر نظری و ضعف تحلیل در دانشگاهها برمیگردد. دانشگاه باید مرکز تحلیل و بررسی مسائل مهم جامعه باشد. اگر در جامعه دانشگاه آزاد باشد گفتوگوهای علمی، تعامل و نوآوری رواج مییابد و کشور پیشرفت میکند. اکنون بهترین استادان و دانشجویان از دانشگاههای ایران مهاجرت میکنند.»
تغییر رویه کمیتههای انضباطی در دانشگاهها
تایید فعالان دانشجویی دانشگاههای مختلف از افزایش نظارت و احکام صادرشده کمیتههای انضباطی در سالهای اخیر خبر میدهد؛ رویهای که با آییننامه انضباطی سال ۹۸ شدیدتر شد، فضا را برای دانشجویان تنگتر کرد و مدتهاست که حضور آنها در فضای مجازی هم رصد میشود و بهواسطه آن احکامی انضباطی دریافت میکنند.
حالا یکی از درخواستهای دانشجویان، تغییر همین رویه است. دانشگاه نوشیروانی بابل یکی از صدها نمونه از افزایش نظارتها پس از اعتراضات ۱۴۰۱ است. فعالان دانشجویی این دانشگاه از آمار بالای صدور این احکام در دانشگاه خود میگوید؛ از آبان ۱۴۰۱ تا آذرماه همان سال، بیشتر از ۱۵۰ دانشجو توسط دانشگاه یا به کمیته انضباطی خوانده شدند یا تعهد دادند یا بهمدت دو ماه ممنوعالورود شدند. آرای کمیتههای انضباطی هم یا تعلیق بود یا احکامی مانند تعهد کتبی، ولی بهدلیل بالا بودن تعداد این آراء دانشگاه قصد پایاندادن به این پروندهها را داشت.
دانشجویان این دانشگاه میگویند، پس از دوره اعتراضات دوسال پیش، نظارت بر فضای مجازی و صفحات شخصی دانشجویان چند برابر شد و در چند وقت اخیر بیشترین کمیته انضباطی برای دانشجویان برگزار شد. بیشتر این کمیتهها هم بابت پیامهایی بود که آنها در صفحات شخصی مجازی خودشان منتشر میکردند؛ البته بهعنوان یک دانشجو، اطلاعات حسابهای کاربری آنها و مواضعشان ارتباطی با زیست دانشجوییشان نداشت و کاملاً مخالف آن چیزی بود که در آییننامههای کمیته انضباطی بهعنوان تخلف در فضای مجازی شناخته میشود.
شاهدان عینی این تعلیقها تعریف میکنند که دانشگاه به واکنشهای سیاسی دانشجویان در فضای مجازی بهشدت واکنش نشان میداد. بیشتر این پروندهها یا به تعهددادن ختم میشد یا یک یا دو ترم تعلیق، اما دو مورد اخراج هم بهدلیل نوشتن توئیت و فعالیت در فضای مجازی اتفاق افتاده است.
عرفان قوامی که فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی است، تعریف میکند که در این چند وقت فعالیتهای فضای مجازی دانشجویان بهشدت تحت نظارت دانشگاه و کمیتههای انضباطی قرار داشت. او از لغو مجوز فعالیتهای انجمن سیاسی فرهنگ و تمدن این دانشگاه میگوید که در آن رفتارهای شخصی اعضا دلیلی برای لغو مجوز آنها اعلام شده بود: «بعد از فروکش کردن اعتراضات ۱۴۰۱ و از آنجایی که دبیر اسبق انجمن فرهنگ و تمدن اسلامی استعفا داده و دوره فعالیت ما تمام شده بود، به دانشگاه درخواست برگزاری انتخابات دادیم. دانشگاه ابتدا چراغ سبز نشان داد، اما بعد سنگاندازیها شروع شد و پذیرش اسامی از سوی دانشگاه به تعویق انداخته میشد. تا روز آخر ترم به ما اعلام شد که برای شما جلسه دفاعیه تشکل میدهیم. این جلسه هم بدون رعایت ضوابط قانونی بود و بیشتر اتهامات به تشکل ما، مواردی بود که میگفتند اعضای انجمن حجاب ندارند یا چرا رنگ سبز را برای لوگوی خود انتخاب کردید که درمجموع ارتباطی به نوع فعالیتهای ما نداشت. بعد از این جلسه دفاعیه درنهایت حکم انحلال مجوز ما را صادر کردند و در شکایت به وزارت علوم همان حکم توسط وزارت علوم تایید شد. ۱۶ مورد اتهامی داشتیم که اکثر موارد به تشکل سیاسی رسمی ما ادله موجهی نداشت و بسیاری از آنها به شخص برمیگشت.»
او روایت خود را با نمونههای دیگری ادامه میدهد و از کمیتههای انضباطی بدون رعایت چارچوبهای قانونی میگوید و تاکید میکند که برداشتن تیغ نظارتهای نادرست از گلوی دانشجویان و توقف این روند توسط نهادهایی که این موارد ارتباطی با آنها ندارد، گام بعدی است که وزارت علوم باید آن را تغییر دهد: «نهاد دانشجویی نباید از طریق گرفتن حق تحصیل، او را سرکوب کند. ما خواهان این هستیم که شرایط کمیته انضباطی به سمتی برود که در چارچوب قانونی خودش برخی اتفاقات بیفتد. ما شاهد این بودیم که حتی مناسبات کمیتههای انضباطی مانند احضار دانشجو و در نظر گرفتن وقت دفاعیه برای آنها رعایت نمیشد. ما میخواهیم اگر دانشجویی تخلفی انجام داد، در دانشگاه چارچوبهای قانونی رعایت شود. از طرف دیگر در دانشگاه فضای بستهای حاکم است و فعالیت فرهنگی، سیاسی و تشکلات بهشدت به مشکل خوردهاند. اینکه ما را بهعنوان مشکلساز در دانشگاه تلقی میکنند، از معضلات بزرگ ماست و توقع داریم امکان ابراز نظر آزادانه برای دانشجویان فراهم شود.»
باز شدن مجرایی برای شنیده شدن صداهای صنفی در دانشگاه، بخش دیگری از خواسته دانشجویان از وزارت علوم دولت آینده است که همین روزها معرفی میشود؛ انجمنهای صنفی تا پیش از این امکان بیشتری برای پیگیری وضعیت رفاهی دانشجویان بهخصوص دانشجویان غیربومی را داشتند و حالا در برخی از دانشگاهها شرایط برای آنها هم سخت شده است.
امکانات رفاهی، افزایش وام دانشجویی، تعداد پایین خوابگاهها و وضعیت اسکان دانشجویان، بخشی از این ماجراست و درخواست دانشجویان احیای نهاد صنفی دانشجویی است؛ چون «دیگر هیچ صدای دانشجویی دیگر بهرسمیت شناخته نمیشود.» قوامی شرایط فعلی نهادهای صنفی دانشجویی را با این عبارت توصیف میکند و میگوید، دانشگاه نوشیروانی بابل در دوره کرونا حجم بالایی از دانشجو را جذب کرده و همین روند باعث شده که نتواند امکانات رفاهی مورد نیاز آنها را تامین کند.
او میگوید: «دانشگاه ما بهدلیل اینکه در دوران کرونا تعداد بسیار زیادی دانشجو جذب کرد، توان ارائه خدمات به همه دانشجویان خود را نداشت، به همین دلیل حالا ظرفیت خوابگاهها بهشدت پایین است و برای ورودی سال گذشته هیچ خوابگاهی اختصاص نداد. علاوه بر این، غذای سلف در پایینترین کیفیت خود است. عملاً برخی دانشجویان هر ترم بهدنبال مشخص کردن وضعیت اسکان و غذای خود میگردند و بسیاری از خدمات دیگر در دانشگاه ما وجود ندارد.»
دبیرستانسازی دانشگاه
تعریف استاندارد برای دانشجوها و تلاش برای دبیرستانسازی از دانشگاهها اتفاق دیگری است که برخی فعالان دانشجویی از آن میگویند. جداکردن دانشجویان مقاطع مختلف در خوابگاهها و تلاش برای متقاعدکردن دانشجویان برای حضور کمرنگ در فعالیتهای دانشجویی، نشانههایی است که آنها را به این نتیجه رسانده است و تقریباً مخصوص به دولت سیزدهم نیست و رد آن را در سالهای پیش از آن هم میتوان گرفت. اما بعد از اعتراضات سال ۱۴۰۱ سیاست سرکوب هم به این رویه اضافه کرد. حسین عصمتی از فعالان دانشجویی است که سابقه تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تبریز و تهران را در دولت دوم روحانی و دولت سیزدهم دارد. او هم میگوید، دو سال پیش مجموعاً ۲۲ سال تعلیق از تحصیل در دانشگاه برای بعضی از دانشجویان زده شد: «علاوه بر نهادزدایی، برخوردها در این دانشگاه هم تشدید شد.
بهواسطه نهادهای قدرتمندی مثل انجمن صنفی پیش از این اعتراضات برخورد با مسئله حجاب در این دانشگاه کم بود اما بعد از نهادزدایی در دانشگاه علوم پزشکی تبریز، برخوردها بیشتر شدند و کار به جایی رسید که در خوابگاههای علوم پزشکی دوربین نصب کردند، گیتهای ورودی و خروجی خیلی جدیتر شدند و سیاست کنترلگری خیلی شدت پیدا کرد؛ بهطوریکه فعالیتها را به سمت کانالیزه کردن بردند و میخواهند که فعالیتهای دانشجویی به نهاد بسیج محدود شود. دانشگاه به درسخواندن محدود شد و فضای یأس و ناامیدی بهوجود آمد. بسیاری از جدیدالورودها ترسیدند چون فضای سرکوب زیادی را دیدند. درواقع دانشگاه تبدیل به دبیرستان شد و فعالیتی دیگر در دانشگاه صورت نمیگیرد.»
با وجود این شرایط او و برخی دیگر از فعالان دانشجویی امیدوارند فضای دانشگاه به قبل از سال ۱۴۰۱ برگردد: «با تمام نقدهایی که به آقای پزشکیان وجود دارد، ایشان و وزارت علومش این فضا را به دانشجویان خواهد داد، نه به آن اندازه مطلوب اما در حدی که بشود تشکلها را دوباره بنا کرد. امیدواریم که آییننامهها اصلاح شوند تا جنبش دانشجویی جان دوباره بگیرد و از این فضای رکود دربیاید. وقتی فضاهای بستهای باز شود تعداد بیشتری دوست دارند که وارد فعالیتها شوند.»
مثل عرفان قوامی که امیدوار است حداقل راهی برای نجوایی از سمت دانشجویان پیدا شود و به برخوردهای اخیر اعتراض کنند: «بسیاری از دانشجویان به حکم اخراج خود از دانشگاه اعتراض زدند ولی بررسی نشده است. در وزارت علوم بهسرعت رد شده است و آنها را به رأی دانشگاه برگرداندهاند. حتی رأیهایی صادرشده که شدیدتر از حکم دانشگاه بوده است. مثلاً دانشجو حکم اخراج خورده بود، اما حکم اخراج به سه ترم تعلیق و تبعید به یک دانشگاه دیگر تبدیل شده بود که بدتر از حکم اخراج است. امید ما به همین سازوکاری است که کمی به قانون نزدیکتر باشد و بدتر از شرایط فعلی نشود.»
سارا سبزی
- 18
- 6