عملکرد دانشگاه در این دوره دولت به خصوص سال ٩٥ را باید در سه سطح مورد بررسی قرار داد: عملکرد وزارت علوم، عملکرد آموزش عالی، فضای دانشجویی. در خصوص نقش توسعهای وزارت علوم به عنوان نهاد دانش و پیوند با توسعه ملی به نظر گسترش خوبی داشتهایم. این پیشرفت را میتوان در عرصه توسعه تحقیقات، پارکهای علم و فناوری و شرکتهای دانشبنیان دید.
هرچند در این حوزه اتفاقات خوبی رخ داده است اما هنوز هم پیوند ارگانیک و اساسی میان توسعه علمی و توسعه ملی برقرار نشده است که عوارض آن را به صورت مشخص میتوان در برنامه ششم توسعه جستوجو کرد. ما کشوری هستیم با منابع عظیمی از نیروی انسانی و مادی، ٥ میلیون دانشجو داریم و ١٠٠ هزار عضو هیات علمی و دولت باید میان دستاوردهای این بخش با توسعه ملی پیوند ایجاد کند در غیر این صورت نمیتوانیم از ظرفیتها و سرمایهها به خوبی استفاده کنیم. با وجود اینکه نهاد دانشگاه نسبت به دولت قبل در وضعیت بهتری به سر میبرد و برخی پیوندها میان دانشگاه و نهادهایی مثل صنعت نفت برقرار شده است اما هنوز هم در این حوزه گسست جدی وجود دارد و دولت، بخش خصوصی و آموزش عالی باید نقش خودشان را برای تقویت این بخش ایفا کنند.
در ارتباط با آموزش عالی هم باید گفت که در دولت قبل گسترش بیرویهای چه در بخش دانشگاههای دولت و چه غیرانتفاعی و آزاد رخ داد که سبب شد در آن بازه هشت ساله دانشگاههای خصوصی ما ٥ برابر و دانشگاههای دولتی دو برابر شوند و همین افزایش کمی باعث شد که ما با بحران کیفیت درگیر شویم. موضوعاتی مانند سرقت علمی و خرید و فروش مقاله و پایان نامه به دلیل همین بحران شدت گرفت.
در این بخش وزارت علوم اهتمام خوبی داشت، بحث هیاتهای امنای دانشگاهها را دنبال کرد و جلوی گسترش بیرویه را به خصوص در دوره تحصیلات تکمیلی گرفت. این اقدام بسیار خوبی بود اما کافی نبود. آموزش عالی باید به سمت تجمیع بخشی از این دانشگاهها برود، مثلا در یک استان کوچک وجود ٣٦ مرکز دانشگاهی دلیلی ندارد. در بخش ایجابی و محدود کردن این دانشگاهها آموزش عالی و دولت کمی محافظهکارانه عمل کردند، به هر حال بحث تجمیع فشارهای پیرامونی ایجاد میکند، شاید برخی فکر کنند که تجمیع سبب کاستن از ظرفیتهای شهر و استانشان میشود اما این موضوع باید توسط دولت اجرایی شود. تنها از این طریق است که میتوان سامانی به بحث رتبهبندی داد. با وجود اقداماتی که در وزارت علوم برای راهاندازی نظارت کیفی بر مراکز آموزش عالی صورت گرفته است، بحث رتبهبندی دانشگاهها هنوز در کشورمان جدی گرفته نشده. با نظارت کیفی و اهمیت دادن به بحث رتبهبندی میتوان کشور را از مشکلاتی مانند سرقت علمی رهانید. در خصوص وضعیت تشکلهای دانشجویی هم به نظر میرسد که به صورت کلان اتفاقات خوبی رخ داد. مسوولان وزارت علوم و روسای دانشگاهها در مقایسه با دولت قبل همدلانهتر با دانشجویان همراهی کردند.
برخوردهای امنیتی تا حدودی تعدیل شد و تعداد قابل توجهی از انجمنهای اسلامی و صنفی که در دولت قبل بسته شدهبودند بازگشایی شدند. اما در این حوزه هم گویا وزارت علوم نتوانست به صورت کامل حمایت پدرانهای از دانشگاه داشته باشد. بخش قابل توجهی از فعالیتهای دانشجویی توسط دانشجویان معطوف به گرایشات اصلاحطلبانه میشود اما با وجود تلاشهای وزارت علوم و دانشگاهها، هنوز هم جریان دانشجویی هوادار اصلاحطلبان نتوانست در این دوره هم اتحادیهای برای خود داشته باشد. با وجود تمام فشارها، آموزش عالی باید در این خصوص اقدامات مناسبتری انجام دهد تا شاید در مدت زمان باقی مانده از کار دولت بتوان به این وضعیت سامانی داد.
دانشجویان بخش مهمی از بدنه اجتماعی کشور ما هستند، اگر بخواهیم همچنان به نقشآفرینی خود ادامه دهند باید آنها را دلگرم کنیم و در چارچوب قانون به حمایتهای خود از آنها ادامه دهیم.
نکته آخر اینکه توسعه علمی بدون ارتباطات جدی بینالمللی به دست نمیآید. متاسفانه ارتباطات علمی بین نظام دانشگاهی ما و جهان دانش به خوبی برقرار نیست. اگر قرار باشد با بدبینی به این ارتباطات بنگریم، نمیتوانیم از ظرفیتهای علمی دنیا بهرهمند شویم و همین است که دولت، آموزش عالی و دانشگاهها باید گامهای جدیتری برای برقراری این ارتباط بردارند.
- 12
- 6