
برخی از متفکران و مورخان بر این باورند که با شکست ایران در جنگهای با روسیه، شکی معقول در بنیانهای فکری ما بهوجود آمد که باعث پدیدار شدن نوعی «آگاهی» به خود شده بود که بر پایه این آگاهی بود که پا به دنیای جدید گذاشتیم و مجبور به تن دادن به الزامات دنیای جدید شدیم.
رهآورد این شکستهای پیدرپی در جبههها علیه روسیه و متعاقباً اوضاع زمانه، شیوع بیماری در آن دوران بود و «بحرانی در آگاهیِ» متولیان امور در آن زمان شکل گرفت که به نوعی به «ضرورت» دست به تاسیس مدرسه طب زدند، تا بحران بهوجودآمده را حل کنند. خروجی این «به ضرورت اندیشیدن»، دانشگاه کنونی تهران شد. و مطمئناً آنچه که از سر ضرورت بهوجود آمده باشد، مقطعی است و دقیق نخواهد بود.
بنابراین میتوان گفت بنیان دانشگاهی که به ضرورت بهوجود آمده باشد، نمیتوانست دانشگاه در معنای دقیق امروزی آن باشد؛ چراکه از سرِ اندیشیدن بر مبانی آن بهوجود نیامده است. و تاکنون هم نتوانستیم خلا نیاندیشدن بر دانشگاه را پُر کنیم. دانشگاه را هوش ملی نیز مینامند، لذا با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا گزارشی از این موضوع را برای خوانندگان محترم روزنامه «همدلی» بنویسیم.
دانشگاه ما برپایه حاصل علمی حوزه علمیه نبود
آنگونه که اهل فن باور دارند، دانشگاه در مرحله نخست باید ملّی باشد تا بتواند جهانی باشد. بنابراین زمانی میتوانیم به جامعه جهانی بگوییم که ما در علم جهانی سهم داریم که ملّی اندیشیده باشیم. چون متفکران جهانی، محلی اندیشیدهاند. یکی از کسانی که با ایجاد «طرح وضعیت» در مورد دانشگاه، یکی از منتقدان دانشگاه و سیستم دانشگاهی کنونی نیز به شمار میرود، دکتر جواد طباطبایی است.
وی بر این باور است که:«ما مقلدانه دانشگاه را باز کردیم و دانشگاه ما برخلاف تمام دانشگاههای مهم دنیای جدید و عمدتاً اروپا بر حوزه علمیه سوار نبود. یعنی بر پایه حاصل علمی حوزه علمیه نبود که دانشگاه شکل گرفت. اینجا گسست علمی شکل گرفته بود و دیگر حوزه علمیه نمیتوانست به سوالات ما پاسخ دهد.»
وی در ادامه سخنان خود آورده است که:«اگر ظاهربین نباشیم، دانشگاههای معتبر اروپایی به نظام مدارس کهن ایرانی نزدیکترند تا دو نظام حوزه و دانشگاه در ایران به یکدیگر. در ایران، مدام دانشگاه ساختهاند، غافل از آنکه کوشش برای «ساختن» نظام دانشگاهی، بر هم زدنِ نظامی است که جز به صورت خودانگیخته ایجاد نمیشود! نخستین گام برای اصلاح امور در نظام دانشگاهی، انقلابِ «فرهنگی» در «انقلاب» فرهنگی است.» به زعم ایشان چون به دلیل گسستی که درنتیجه همان بحران در آگاهی در تاریخ ما بهوجود آمد، دانشگاه تعریف جدیدی پیدا کرد که ما به کنه آن راه پیدا نکردیم و بنابراین باید بر روی دانشگاه «اندیشید» و یا «فلسفید».
دکتر طباطبایی در نشستی که در خانه اندیشمندان برگزار شده، گفته بود:«مسئله مهم این است که دانشگاههای مهم اروپا و بعد آمریکا، دانشگاههای ملی آن کشورها هستند! ما فکر میکردیم که میرویم فرانسه، علم میآموزیم و علم هم یک چیز جهانی و سهم تمام بشریت است، ما هم چیزهایی را یاد میگیریم و آنها هم به ما یاد میدهند و میآییم ایران، دوباره آن آموختهها را ادامه میدهیم. من فهمیدم که اینطور نیست. در فیزیک و شیمی و ریاضیات و... شاید اینطور باشد اما در علوم انسانی از همان آغاز مشکل داریم.»
وی د ادامه بیان کرده:«کشورهای اروپایی و آمریکایی، علوم انسانی ملّی دارند و دانشگاهشان، دانشگاه ملّی است! حالا این سخن به چه معنا است؟ به این معنا که اگر چه ما فکر میکنیم دانشگاه برلین، دانشگاه رم یا دانشگاه پاریس دانشگاههایی هستند که علم جهانی را درس میدهند و این درست است، اما در اصل، اینها دانشگاههای مهمی هستند به این اعتبار که «دانشگاه ملّی» هستند و به همان اعتبار است که دانشگاههایی جهانی شدهاند. در سالهایی که در دانشگاه تهران گذراندم، اول دانشجو بودم، بعد معلم شدم، سپس فهمیدم این دانشگاه ما اصلاً دانشگاه نیست، چون «دانشگاه ملّی» نیست. موضوع دانشگاه ما، ملّت ایران و کشور ایران نیست.»
چرا دانشگاه ملی نداریم؟
طباطبایی در ادامه همین موضوع، یادداشتی در کانال تلگرامی خود به اشتراک گذاشته است که در پاسخ به این پرسش که چرا دانشگاه در ایران نتوانسته ملی باشد؟ آوده است:«دانشگاه ما ملّی نیست چون موضوع دانشگاه ما، ایران نیست. برای این واژه «موضوع» دو کلمه در زبانهای اروپایی وجود دارد. یکی Subjecاست. آنجا کلمه موضوع را با واژه Subjecبیان میکنند، اما یک موضوع دیگر هم است، شبیه آنچه علما از قدیم میگفتند که تمایز علوم به موضوعات آنهاست. این موضوع، Objec است.
اینجا کلمه «موضوع» فارسی که در واقع از عربی آمده است، ترجمه هر دو واژه Subjecو Objec میتواند باشد. دانشگاه ما موضوع دارد، یعنیSubjec، اما دانشگاه در کشورهای اروپایی، موضوع به معنای Objec دارد، یعنی مثلاً فلسفهای که مال یونان است، فلسفه یونانی است یا فلسفه جدید آلمان که مهمترین فلسفه جدیدی است که در بخش مهمی از دنیا پخش شده است، فلسفه آلمانی است.
فلسفه فرانسوی نیز همینطور است. اینها قبل از هر چیز، مسئله خودشان را موضوع قرار دادهاند. آنها مباحث خودشان و موضوع خودشان را جهانی کردهاند. دانشگاه ما، از آغاز دانشگاه ایرانی نبوده است. دانشگاه ما نتوانسته است از آغاز تاکنون، دانشگاه ملّی باشد؛ یعنی موضوع آن، ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی باشد و اگر اینطور میبود یا اگر یک روزی اینطور باشد، دانشگاه ما خواهد توانست به نظام علم جهانی ربط پیدا کند.»
وی در ادامه عدم موضوع ندانستن خود را یکی از مشکلات اصلی بر سر راه ملی شدن دانشگاه میداند؛ چراکه بر این باور است که تا ما نتوانیم خود را موضوع خود قرار دهیم، دانشگاه در معنای ملی نخواهیم داشت. «مشکل اصلی ما این است که ما، «موضوع» خودمان نیستیم. ملّتی هم که نتواند خودش را بهعنوان مسئله تعریف کند و بهعنوان موضوع توضیح بدهد و منطق ملّت بودن خودش را تحقیق کند، معلوم است که نمیتواند علم تولید کند.»
با صرف جعل موضوع ایران، نمیتوان دانشگاه را ملی کرد
صادق مودب، در یادداشتی به سخنان اخیر جواد طباطبایی واکنش نشان داده است و منتقد رویکردهای وی به مفهوم دانشگاه در ایران شده است. وی با ارجاع به سخنان حکمت در چگونگی تشکیل دانشگاه تهران بر این باور است که گفته دکتر حکمت در تشکیل دانشگاه تهران خلاف گفتههای دکتر طباطبایی است.
وی در این راستا آورده است:«علیاصغر حکمت آورده است که در یکی از شبهای فرخنده... سخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عمارات و قصور زیبای جدید در میان آمد. مرحوم فروغی (ذکاءالملک)، رئیسالوزرا، در این باب به شاهنشاه تبریک گفت. ...نوبت به بنده نگارنده رسید که به سمت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم. گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم:«در آبادی و عظمت پایتخت البته شکی نیست ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عمارت مخصوص «اونیورسیته [université]» ندارد و حیف است این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب باشد. شاه بعد از اندک تاملی یک کلمه گفتند:«بسیار خب! آن را بسازید».
در جلسه بعد هیئت وزرا، [رضاشاه] در آغاز به وزیر مالیه مرحوم علیاکبر داور، رو کرده و فرمودند:«در بودجه سال آینده، مبلغ ۲۵۰ هزار تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که به مصرف ساختمان مدرسه برسانند». چند روز بعد که بودجه سال نو تدوین و تنظیم شد و به تصویب رسید، وزیر مالیه اضافه بر اعتبار مقرر سال قبل، مبلغ مزبور را جهت ساختمان مدارس در فصل مخصوص گنجانیده و قبل از نوروز ۱۳۱۳ به تصویب رسید و به وزارت معارف هم ابلاغ شد و من مامور و مکلف شدم که ساختمان دانشگاه را آغاز کنم.»
مودب در فرازی دیگر از نوشته انتقادی خود و با طرح پرسشهایی سعی کرده است که طباطبایی را به چالش بکشد و نوشته است:«اما آیا دانشگاههای اروپایی، ملت و کشورشان را در زمره موضوع یا مسائل علم قرار دادهاند؟ آنچه از کتابهای علوم انسانی که در ایران ترجمه و متداول شده برمیآید، این است که مسائل یک کشور در زمره مسائل علم نیست. علم ادعای نحوی کلیت و شمول دارد... پس به صرف جعل موضوع واحد (مثلاً ایران)، نمیتوان علوم را و دانشگاه را ملی کرد... و اینکه آیا «ایران» در زمره مسائل یا موضوعات علوم رایج در دانشگاه هست یا نیست، مشکلی را حل نمیکند.»
محسن فیض اللهی
- 15
- 3