بدون شک چالش برانگیزترین بخش دو دولت آقای روحانی انتخاب وزیر و رویکرد وزارت علوم بوده است. وزارتخانهای که در طول دولت یازدهم با چهار مدیر(دو وزیر و دو سرپرست) مدیریت شد و هیچگاه از مدیریت باثباتی برخوردار نبود.مسأله قابل تأمل این بود که این رویکرد در دولت دوازدهم نیز ادامه داشت و آقای روحانی در هنگام معرفی کابینه خود تنها وزیر علوم را به مجلس معرفی نکرد تا ابهامات در این زمینه شدت بیشتری پیدا کند.این در حالی بود که گمانهزنیهای زیادی در زمینه انتخاب وزیر علوم دولت دوازدهم به وجود آمد و این مسأله تا مدتها به عنوان یکی از مهم ترین مسائل کشور مورد توجه قرار داشت. نامهای زیادی نیز برای تصدی وزارت علوم مطرح شدند که هر کدام بنا به دلایلی از دستور کار آقای روحانی خارج شدند.
کار حتی به جایی رسد که با معرفی دکتر غلامی به عنوان وزیر علوم، سخنگوی فراکسیون امید عنوان کرد که دکتر غلامی گزینه بیست و یکم آقایروحانی برای تصدی وزارت علوم بوده است. این در حالی بود که پس از عدم معرفی وزیر علوم به مجلس دکتر ضیا هاشمی معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم به عنوان سرپرست این وزارتخانه معرفی شدند. مدیر موفقی که در چهار سال دولت یازدهم عملکرد قابل قبولی از خود در معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برجای گذاشته بود و به ظن بسیاری یکی از گزینههای جدی تصدی وزارت علوم در چهار سال آینده به شمار میرفت. با این وجود در نهایت این اتفاق رخ نداد و آقای روحانی تصمیم گرفتند از دکتر غلامی به عنوان وزیر علوم در کابینه دوم خود استفاده کنند.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی رویکرد انتخاب وزیر علوم در دولت دوازدهم با دکتر ضیا هاشمی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران و معاون فرهنگی و اجتماعی سابق وزارت علوم گفت وگو کردیم که متن آن را در ادامه میخوانید.
چرا آقای روحانی در دولت دوازدهم وزیر علوم را به همراه سایر وزرا به مجلس معرفی نکردند؟
آقای روحانی برای انتخاب وزیر علوم دولت دوازدهم تلاش و پیگیریهای زیادی انجام داده بودند و به یک گزینه یعنی آقای دکتر خاکی صدیق نیز رسیده بودند. در نتیجه قصد داشتند ایشان را به عنوان وزیر علوم در کنار سایر وزرا به مجلس معرفی کنند.دکترخاکی صدیق یکی از چهرههای برجسته علمی کشور بودند و در مدتی که ریاست دانشگاه را برعهده داشتند کارنامه قابل قبولی از خود برجای گذاشتند. هنگامی که آقای روحانی پیشنهاد وزرات علوم را به ایشان میدهند ایشان با اکراه قبول میکنند اما پس از مدتی که شناخت بیشتری از پیچیدگیهای وزرات علوم به دست میآوردند تشخیص میدهند وارد این وادی نشوند و اعلام انصراف میکنند.
برخی عنوان میکردند گزینه نخست آقای روحانی برای انتخاب وزیر علوم آقای فرجی دانا بوده است. آیا این مسأله صحت داشت؟
آقای روحانی دغدغه زیادی در انتخاب وزیر علوم داشتند. با این وجود ایشان به این نتیجه رسیده بودند که در شرایط کنونی بهترین گزینه آقای خاکی صدیق است. به همین دلیل نیز نام ایشان برای تصدی وزارت علوم اعلام شد و اگر ایشان انصراف نداده بودند نام ایشان نیز در کنار سایر وزرا به مجلس اعلام میشد. با این وجود مطالبات زیادی در دانشگاهها و در بین دانشجویان برای حضور آقای فرجی دانا و حتی آقای توفیقی در وزارت علوم وجود داشت. با این وجود در نهایت آقای روحانی به این نتیجه رسیده بودند که از آقای خاکی صدیق در وزارت علوم استفاده کنند.
چرا آقای روحانی از آقای فرجی دانا به عنوان وزیر علوم در کابینه استفاده نکردند؟در این زمینه چه ملاحظاتی وجود داشت؟
آقای روحانی شناخت کافی نسبت به آقای فرجی دانا داشتند و به خوبی از مطالبات دانشجویان برای حضور ایشان در وزارت علوم آگاهی داشتند. در سال۹۳ نیز که آقای فرجی دانا استیضاح شدند آقای روحانی ایشان را به عنوان مشاور خود منصوب کردند و اعتقاد خود را به رویکرد اعتدالی آقای فرجی دانا نشان دادند. با این وجود آقای فرجی دانا برای تصدی وزارت علوم «استنکاف» داشتند. اما اینکه آیا آقای روحانی به دلیل استنکاف آقای فرجی دانا ایشان را به عنوان وزیر علوم معرفی نکردند و یا به دلیل برخی ملاحظات دیگر بنده نمیتوانم به صورت دقیق اظهارنظر کنم. این وضعیت درباره آقای دکتر توفیقی نیز وجود داشت.
درباره حضور آقای توفیقی در وزارت علوم نیز مطالبات جدی وجود داشت و هم برخی جریانهای سیاسی و هم فضای دانشگاهها به شکلی بود که مطالبه جدی برای حضور ایشان در وزارت علوم وجود داشت.در زمانی که بنده به عنوان سرپرست وزارت علوم فعالیت میکردم نام دوازده نفر برای تصدی وزارت علوم مطرح شد.برخی از این افراد روسای دانشگاههای بودند که نامشان در رسانههای مختلف نیز مطرح شد. از سوی دیگر برخی از معاونان وزارتخانه نیز برای تصدی پست وزارت علوم مورد نظر بودند.از سوی دیگر برخی افراد نیز وجود داشتند که مدیران پژوهشکدههای علمی مهم کشور بودند. درباره برخی از افراد ملاحظاتی در نهاد ریاست جمهوری وجود داشت و از سوی دیگر مذاکرات با برخی از افراد به نتیجه مطلوب نرسید.
گزینههایی که در این زمینه مطرح شده بود همگی متعلق به جریان اصلاحات بودند و یا اینکه از اصولگرایان نیز افرادی بودند که مورد نظر رئیس جمهور قرار داشتند؟
در این زمینه شاخصهای مهمی از جمله درجه علمی،مقبولیت در بین دانشگاهها و همراهی با سیاستهای دولت وجود داشت.به همین دلیل اغلب افرادی که در این زمینه معرفی شده بودند دارای چنین ویژگیهای بودند. از سوی دیگر افراد دیگری نیز از کانالهای دیگر به رئیس جمهور معرفی شده بودند.بنده به عنوان سرپرست و نماینده دولت در وزارت علوم وظیفه معرفی افراد شاخص را برعهده داشتم. این در حالی بود که افراد دیگری نیز وجود داشتند که به شکلهای مختلف به آقای روحانی در این زمینه مشورت میدادند.برخی افراد نیز مورد نظر رئیس جمهور نبودند اما خودشان تصمیم گرفتند که خود را به عنوان گزینه وزارت علوم در رسانهها معرفی کنند و این کار را نیز انجام دادند.
انتخابات وزیر تحت تأثیر رویکرد چه نهادها و افرادی قرار داشت؟ میزان لابیها در این زمینه به چه صورت بود؟
در این زمینه از رویکرد مجلس دارای اهمیت بود که نمایندگان مجلس چه دیدگاهی نسبت به فرد انتخاب شده خواهند داشت.از سوی دیگر جریانهای سیاسی نیز در این زمینه نقش آفرینی میکردند و از لابیهای خود استفاده میکردند. این در حالی است که مطالبات دانشجویی و دانشگاهی نیز در طرف یگر ماجرا وجود داشت و آقای روحانی در شرایطی قرار گرفته بود که باید فردی را به عنوان وزیر علوم انتخاب میکرد که مورد حمایت همه این رویکردها قرار داشته باشد.نکته مهم در این زمینه اینکه همیشه و در همه حال نیز تأثیرگذاری جریانهای سیاسی نمیتواند دستآوردهای مثبتی به همراه داشته باشد.به همین دلیل نیز نباید سیاسی شدن محیط دانشگاهها به سیاست زدگی تبدیل شود. این اتفاقی بود که در گذشته در فضای دانشگاه های کشور رخ داده بود.بنده استیضاح آقای فرجیدانا درسال ۹۳ رامصداق بارز «سیاست زدگی» میدانم. هیچکس و حتی استیضاح کنندگان نیز درباره درجه ممتاز علمی و دیانت و سوابق انقلابی آقای فرجی دانا شک و تردید نداشتند.با این وجود استیضاح ایشان در شرایطی رخ داد که مخالفان دولت با اهداف سیاسی به دنبال کار شکنی در مسیر دولت بودند.در نتیجه آقای فرجی دانا به عنوان یک مدیر توانمند و شایسته قربانی «سیاستزدگی» شدند.
هنگامی که شما به عنوان سرپرست وزارت علوم انتخاب شدید گمانه زنیها درباره معرفی شما به عنوان وزیر علوم شدت پیدا کرد و بسیاری از تحلیل گران سیاسی شما را به عنوان مهمترین گزینه وزارت علوم معرفی میکردند. چرا در نهایت این اتفاق رخ نداد و آقای غلامی به عنوان وزیر علوم معرفی شدند؟
هنگامی که بنده به عنوان سرپرست وزارت علوم معرفی شدم به معنای این است که ممکن است بنده به عنوان وزیر علوم معرفی بشوم و ممکن است نیز این اتفاق رخ نداد. در نتیجه حضور من به عنوان سرپرست در وزارت علوم به معنای این نبود که بنده به صورت قطعی به عنوان وزیر علوم معرفی خواهم شد. زمانی که آقای خاکی صدیق از پذیرش وزارت علوم انصراف دادند آقای روحانی با توجه به اینکه بنده در چهار سال گذشته معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم بودم و با چالشهای وزارتخانه آشنایی داشتم بنده را به عنوان سرپرست وزارت علوم معرفی کردند.البته این احتمال میتوانست درباره بقیه معاونان وزارتخانه و حتی بقیه افراد نیز وجود داشته باشد.با این وجود نظر آقای روحانی این بود که بنده به عنوان سرپرست وزارت علوم معرفی شود.
در مدتی نیز که بنده سرپرستی وزارت علوم را برعهده داشتم وزارت علوم رویکرد مناسبی در پیش گرفته بود و به عنوان مثال آغاز سال تحصیلی با آرامش و شکوه خاصی اتفاق افتاد و از سوی دیگر محیط دانشگاهها نیز بدون هیچ حاشیهای مدیریت میشد. با این وجود درباره اینکه چرا بنده به عنوان وزیر علوم معرفی نشدم، بنده نمیتوانم قاضی منصفی باشم و دیگران باید در این زمینه اظهار نظر کنند.البته در این زمینه گمانهزنیهای زیادی صورت گرفت. مانند اینکه قرار بوده هماهنگیهایی در این زمینه صورت بگیرد که در این هماهنگیها توافق حاصل نشده است.
از سوی دیگر برخی افراد در این زمینه دیدگاههای خود را با آقای روحانی در میان میگذاشتند و به نظر میرسد در این دیدگاهها وفاق نهایی درباره معرفی بنده به عنوان وزیر علوم حاصل نشده است. این در حالی است که جریانهای سیاسی نیز در این زمینه دارای لابیهای خاصی بودند و به صورت طبیعی کسی که دارای لابی قوی نیست نمیتواند در جایگاه وزیر قرار بگیرد. با این وجود بنده به دلیل اینکه در این مسأله ذینفع بودم هیچگاه از دفتر ریاست جمهوری درباره انتخاب وزیر علوم سوال و پیگیری نکردم و حتی از دیگران نیز خواستم که در این زمینه پیگیری نکنند. بنده هیچ حقی برای خود برای معرفی به عنوان وزیر علوم قائل نبودم و هیچ مطالبهای نیز در این زمینه نداشتم. بنده معتقدم آقای رئیس جمهور به دلیل اینکه باید پاسخگوی جامعه دانشگاهی کشور و به صورت کلی مردم باشد باید در انتخاب بهترین گزینه برای وزارت علوم آزاد باشد و در نهایت تصمیم نهایی را نیز خود ایشان بگیرد.
از بین رویکردهایی که در زمینه انتخاب وزیر علوم مطرح کردید کدام مورد درباره عدم انتخاب شما به عنوان وزیر علوم نقش پررنگتری داشت؟
من فکر میکنم همه این مواردی که عنوان کردم وجود داشته است.یعنی هم رویکرد مجلس، هم لابیهای جریانهای سیاسی و هم اینکه دیدگاههای افرادی که به آقای روحانی مشورت میدادند در این زمینه تأثیرگذار بوده است.
یا در زمانی که به عنوان سرپرست وزارت علوم فعالیت میکردید با آقای روحانی در زمینه انتخاب وزیر علوم دیدار خصوصی نیز داشتید؟
بله، در این زمینه دو جلسه خصوصی بین بنده و آقای روحانی در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد.بنده در این جلسات گزارشهای دقیقی از وضعیت دانشگاهها و چالشها و مطالبات دانشگاهیان کشور خدمت آقای رئیس جمهور ارائه کردم. از سوی دیگر آقای روحانی نیز دیدگاههای مثبت و سازنده ای نسبت به فضای دانشگاهها داشتند و دیدگاههای خود را در این دیدارها عنوان کردند.ایشان معتقد بودند که اگر این دیدگاهها قرار است در دانشگاهها اجرا شود نیاز به یک عزم راسخ و جسارت بالا دارد که تصمیمات خیلی جدی و سختی در آینده گرفته شود.به نظر من وزارت علوم در آینده راه پیچیده و پردردسری در آینده پیش رو خواهد داشت و آقای روحانی نیز به خوبی به این مسأله آگاهی دارند.
آیا سخن آقای پارسایی سخنگوی فراکسیون امید مبنی براینکه آقای غلامی بیست و یکمین گزینه وزارت علوم بودند صحت دارد؟
به هر صورت در طول ماههای گذشته گزینههای زیادی برای وزارت علوم مطرح میشدند و هر کدام نیز به دلایلی از دستور کار خارج میشدند.حتی برخی از افراد با اینکه در ابتدا از دستور کار خارج شده بودند دوباره در دستور کار قرار میگرفتند. به همین دلیل بنده دقیقأ نمیتوانم عنوان کنم که آقای غلامی چندمین گزینه مورد نظر آقای روحانی بودند و کسی که چنین مسأله را عنوان کرده باید درباره آن توضیح بدهد. آن چیزی که برای بنده مشخص است این بود که گزینههای زیادی برای تصادی وزارت علوم مطرح شدند.
آیا یکی از گزینههای مورد نظر آقای روحانی برای تصدی وزارت علوم آقای عارف بود؟آقای عارف چه واکنشی نسبت به این پیشنهاد داشتند؟
بنده در زمانی که سرپرست وزارت علوم بودم با واسطه و از طریق برخی دوستان این پیغام را برای آقای عارف فرستادم که اگر ایشان قبول کنند و تصدی وزارت علوم را برعهده بگیرند کمک بزرگی به دولت و جامعه دانشگاهی خواهند کرد.با این وجود آقای عارف معتقد بودند که چون مردم به ایشان برای حضور در مجلس رأی دادهاند ایشان علاقه دارند همچنان در مجلس حضور داشته باشند.البته بنده از این مسأله که آیا آقای روحانی نیز به صورت مستقیم چنین پیشنهادی به آقای عارف داده باشند اطلاع دقیق ندارم و نمیتوانم اظهار نظر قطعی کنم.
چرا معتقدید وزارت علوم در مسیر آینده خود با مسیر پرچالشی مواجه خواهد بود؟
یکی از مهم ترین چالشهای پیش روی وزارت علوم کمبود منابع مالی و از سوی دیگر فرسودگی زیرساختهاست. این در حالی است که در دولت یازدهم اقدامات مهمی در زمینه بهبود زیرساختهای دانشگاههای کشور انجام شد.از سوی دیگر دانشجویان تحصیلات تکمیلی با مشکلات جدی در زمینه اشتغال و تأمین هزینههای روزمره زندگی خود مواجه هستند. در زمینه تعامل عملی دانشگاهها با دانشگاههای بینالمللی و رفت و آمد اساتید و دانشجوهای کشور در سمینارها و همایشهای علمی نیاز به حمایت بیشتری وجود دارد.یکی از مهم ترین دغدغههای بنده در دورانی که در معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و همچنین در مدتی که سرپرست وزارت علوم بودم پیوند دانشگاه و جامعه بوده است که این مسأله در آینده نیز باید مورد توجه مدیران وزارت علوم قرار بگیرد. دانشگاه باید با بخش اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و اجتماعی در ارتباط باشد و دانشجویان باید در زمینههای مختلف تأثیرگذار باشند. از سوی دیگر فضای دانشگاهی کشور با چالشهای مهم سیاسی مواجه هستند و این چالشها در آینده میتوان شکل پررنگتری به خود بگیرد. به هر حال در یک دهه گذشته جریانهای سیاسی نگاه ویژهای به فضای دانشگاههای داشتهاند و هر کدام تلاش کردهاند نقش پررنگ تری در فضای دانشگاههای ایفا کنند. به همین دلیل وزارت علوم در سالهای آینده با بسیاری از این چالشها مواجه خواهد بود.
بهرغم عملکرد قابل قبول شما در معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در چهار سال گذشته چرا با انتخاب آقای دکتر غلامی به عنوان وزیر علوم شما از معاونت وزارت علوم انصراف دادید و در جمع مدیران وزارتخانه باقی نماندید؟
یکی از دلایل این مسأله به نوع نگاه بنده به مسائل فرهنگی و اجتماعی باز میگردد. بنده معتقدم حوزه فرهنگی باید حلقه وصل باشد و نه حلقه فصل.این در حالی است که در طول مدتی که بنده معاونت فرهنگی دانشگاهها را برعهده داشتم موفق شدم بین رویکردهای فرهنگی دانشگاهها نوعی همخوانی و اشتراک دیدگاه مثبت و سازنده در زمینه مسیر پیش روی وزارت علوم به وجود بیاورم.با این وجود من احساس کردم که در زمینه فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم نیاز به یک نیروی تازه نفس و با انرژی بیشتری وجود دارد و به همین دلیل تشخیص دادم که بهتر است در وزارت علوم باقی نمانم.از سوی دیگر با توجه به دیدگاههایی که بنده در زمینه فرهنگی و اجتماعی و به خصوص تشکلهای دانشجویی داشتم ممکن بود در دوران چهار ساله آینده با چالشهایی مواجه شوم که برخلاف مصالح آموزش عالی کشور میبود.
احسان انصاری
- 19
- 5