فرهاد رهبر، رییس دانشگاه آزاد اسلامی قهر کرده بود؟ بعید است فردی باتجربه که رییس دانشگاه تهران، معاونت وزارت اطلاعات، ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی و سالها استادی در دانشگاه تهران را در کارنامه دارد از مسئولیت مهمی که بر عهدهاش قرار گرفته قهر کند. بهویژه که تجربه قهر قبلا از سوی مقامی حتی مهمتر آزموده شده اما چیزی عاید قهرکننده نکرده است. اما چه چیزی باعث میشود که حضور پیدا نکردن چند روزه رهبر در دانشگاه آزاد باعث شود که شایعه قهر ایجاد شود؟
رهبر، در فاصله ۶ روز به پایان تیرماه امسال سرپرست دانشگاه آزاد و اول مرداد با تایید شورایعالی انقلاب فرهنگی، رییس این دانشگاه شد. انتصابی که اتفاقی غیرمنتظره نبود زیرا پیش از آن زمزمههایی برای آمدن رهبر به دانشگاه آزاد وجود داشت اما ناگهانی بود. علیمحمد نوریان، پیش از رهبر و بعد از حمید میرزاده، ریاست دانشگاه آزاد اسلامی در زمان ریاست مرحوم اکبر هاشمی بر هیات موسس، سرپرستی دانشگاه آزاد را بر عهده گرفته بود و ولایتی چندبار پیش از انتخاب رهبر بهعنوان سرپرست از باقی ماندن او در این سمت حمایت کرده بود اما شائبههایی درباره صلاحیتهای دانشگاهی لازم برای پذیرفتن چنین سمت مهمی از سوی او وجود داشت. شائبههایی درباره مدرک تحصیلی او و دانشگاه و زمان گرفتن این مدرک که برای ریاست دانشگاه بزرگی با نزدیک به ۴۰۰ واحد کافی نبودند. بنابراین از همان ابتدا و با وجود انتصابهای نوریان در معاونتهای مختلف به نظر میرسید که حضور او موقتی است.
شاید ریشه ایجاد شایعه را باید در همان زمانی جستوجو کرد که قرار بود جایگزین نوریان در دانشگاه آزاد تعیین شود. سه نفری که بعد از معرفی ولایتی و با رای شورایعالی انقلاب فرهنگی بهعنوان اعضای هیات امنای دانشگاه آزاد منصوب شدند، فریدون عزیزی، فرهاد رهبر و محمدمهدی طهرانچی بودند. از سه عضو جدید اولی پیشازاین هم عضو هیات امنای دانشگاه آزاد بود و زمزمههای به ریاست رسیدن دو نفر بعدی در دانشگاه آزاد به گوش میرسید. هر دو نفر هم سابقه ریاست بر یکی از دانشگاههای مهم کشور را داشتند، رهبر در دانشگاه تهران و طهرانچی در دانشگاه شهید بهشتی و هر دو در دولت دوم احمدینژاد.
با وجود کارنامه مسئولیتهای پربارتر فرهاد رهبر، گزینه دوم، محمدمهدی طهرانچی به ریاست دانشگاه آزاد نزدیکتر قلمداد میشد. دلیل هم روشن بود: طهرانچی، رابطه نزدیکتری با علیاکبر ولایتی داشت و با او هماهنگتر بود. طهرانچی از اولین کسانی بود که بعد از ریاست علیاکبر ولایتی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۹۲ به این مرکز رفت. رییس فعلی هیات موسس دانشگاه به هاشمی رفسنجانی، رییس پیشین هیات موسس و رییس وقت مجمع تشخیص، طهرانچی را پیشنهاد کرد و حکم معاونت علمی و فناوری مرکز تحقیقات را برای او گرفت؛ معاونتی که با حضور خود ولایتی در این مرکز شکل گرفته بود. فرهاد رهبر، به هر دلیلی از طهرانچی، گزینهای که هماهنگی بیشتری با ولایتی داشت، سبقت گرفت و بر مسند ریاست ثروتمندترین دانشگاه ایران نشست. کسی که به نظر میرسید گزینه علیاکبر ولایتی یا حداقل انتخاب اول او برای چنین مسئولیتی نبود.
برای دانستن تفاوتهای مشی مدیریتی ولایتی و رهبر میشود به رابطه او با حمید میرزاده، رییس پیشین دانشگاه آزاد هم رجوع کرد. ولایتی بعد از عزل حمید میرزاده از ریاست دانشگاه آزاد او را به تخلفهایی متهم کرد که جوابیه پنج بندی میرزاده را در پی داشت. نکتهای که درباره مجادله میرزاده و ولایتی نهفته است در این بند از نوشته میرزاده است که همان زمان وبسایت عصرایران منتشر کرد: «... درباره نصب آقای کلانتری به جای آقای طه هاشمی در جلسه با حضور آقای محمدیان مطرح شد که اگر نصب ایشان را بپذیرم در شورایعالی انقلاب فرهنگی برای چهار سال دیگر و برای تداوم مدیریت بنده نظر اعضای شورا را جلب خواهند کرد. اما بهخاطر این که این موضوع خلاف اساسنامه دانشگاه بود این پیشنهاد شیرین را نپذیرفتم! حالا سوال اینجاست چطور اگر بنده فاسد بودم شما میخواستید برای مدیریت چهار سال دیگر اینجانب، از شورایعالی انقلاب فرهنگی رای بگیرید؟ !
وقتی شما در جلسات مکرر و مخصوصا در جلسه ۳/۲//۱۳۹۶ پاسخهای مستند و مقاومت مرا دیدید گفتید این اتهامات هنوز ثابت نشده، همه آنها به کنار، اصلا من با تو نمیتوانم کار کنم! و افزودید در صورتی میتوانید رییس دانشگاه بمانید که من هرچه گفتم بپذیرید، هر که را گفتم عزل کنید و هر که را گفتم نصب کنید و هر کاری گفتم انجام دهید و اختیاری نداشته باشید. بنده هم عرض کردم پس تکلیف اختیارات و وظایف رییس دانشگاه که در مواد ۱۳ و ۱۴ اساسنامه بدان تصریح شده و اداره امور دانشگاه و عزل و نصب مدیران به رییس دانشگاه محول شده چه میشود؟ که آقای دکتر ولایتی گفتند من کاری به اساسنامه ندارم.»
این بخش از پاسخ میرزاده به ولایتی هم میتواند ناشی از اعتماد نداشتن ولایتی به رییس پیشین دانشگاه داشته باشد و هم نشاندهنده تمایل او به دخالت مستقیم در امور دانشگاه که احتمالا رییس دانشگاه را، هر کسی که میخواهد باشد، به حاشیه میراند. ولایتی البته خودش را مسئول اتفاقات دانشگاه میداند و بهدلیل حکمی که از سوی مقام معظم رهبری برای ریاست هیات موسس برای او صادر شده، احساس مسئولیت بیشتری هم نسبت به دانشگاه دارد. حضور او در مراسمهای معارفه اغلب روسای واحدهای استانی این دانشگاه، نشاندهنده اهمیتی است که این دانشگاه برای مرد پرمشغله و نفر اول دانشگاه آزاد دارد. منصوب شدن محمدمهدی طهرانچی، بهعنوان رییس واحد استان تهران دانشگاه آزاد اسلامی احتمالا یکی از همان اموری است که مستقیم به علیاکبر ولایتی مربوط است و احتمالا نه به فرهاد رهبر. طهرانچی، ریاست مهمترین واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی را بر عهده دارد و همزمان به صورت بالقوه میتواند جایگزین فرهاد رهبر باشد.
حمایت ولایتی در ماههای گذشته از مدیران رسانههای دانشگاه آزاد، روزنامه فرهیختگان، خبرگزاری آنا و وبسایت ایسکانیوز هم میتواند معنیدار باشد. مدیران این رسانهها همگی پیش از حضور فرهاد رهبر و در زمان سرپرستی علیمحمد نوریان منصوب شدند. مدیرانی که حتی انتخاب نوریان هم نبودند و با نفوذ صالح اسکندری که او هم در مرکز تحقیقات استراتژیک کار کرده و از آنجا به دانشگاه آزاد آمده بود انتخاب شدند. ولایتی یک ماه و نیم بعد از منصوب شدن رهبر، در دیدار با مدیران رسانهها گفت: «نتیجه شیرین اعتماد به جوانان مومن و انقلابی که بارها مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته تا دستگاههای کشور به آنها اعتماد کنند را ما در رسانههای دانشگاه آزاد اسلامی مشاهده میکنیم.» حرفهایی که میتوانست حمایت او از مدیرانی باشد که گفته میشود یکی از محلهای اختلاف رهبر و ولایتی است. اما آیا رهبر رییسی هست که بتواند نفر دوم باشد؟
مسئولیت داشته باشد اما به همان اندازه مختار نباشد؟ آیا او شخصیت رییسی بلهقربانگو را دارد؟ رابطه او و محمود احمدینژاد، رییسجمهوری نشان داد که او چنین مدیری نیست و تصمیمهای مستقل او، یکبار در سال ۸۶ منجر به برکناریاش از سازمان مدیریت و برنامهریزی و بار دیگر بد یا خوب، در سال ۹۱ منجر به نامه احمدینژاد به کامران دانشجو، وزیر وقت علوم و درخواست برکناری او شد. رهبر که با وجود حفظ ارتباط با آستان قدس رضوی، مسئولیت تماموقت در این آستان را برای دانشگاه آزاد رها کرده، رویه مستقل خود را احتمالا حفظ کرده و اگر این نبود، غیبت چند روزه هفته گذشته او، منجر به شایعههای عجیب و عجیبتر میشود. شایعه قهر و شایعه استعفا که احتمالا هر دو نادرستند اما نشانههایی در خود دارند.
شاهرخ زبردست
- 11
- 2