خبر کشف چیزی حدود ۳۰هزار مدرک جعلی دانشگاهی که در روزهای گذشته توسط دستیار وزیر علوم در حقوق شهروندی گفته شد، مهر تاییدی بود بر حال و روز نه چندان خوب این روزهای دانشگاه که روزی برای خودش اجر و قربی داشت، اما امروز چنان موقعیت دانشگاه و دانشگاهی فرو ریخته و از کارکردهای اصلی خود فاصله گرفته است، یا حتی با وجود دانشگاههای متعدد چنان دستیافتنی شده است که دیگر هیچ نقشی در میان آرزوهای جوانان بازی نمیکند. شاید برای چند سالی دیرتر به خدمت سربازی رفتن یا سرگرم شدن در روزهای جوانی، یا جستوجو برای زندگی آینده! همچنان کارایی داشته باشد، اما مانند گذشته نه خروجیهای آن قرار است بتوانند در تخصصی که آموزش دیدهاند مشغول به کار شوند و مورد استفاده قرار بگیرند و نه اصلا سازوکار دانشگاههای امروزی چنین توانایی برای خلق نیروهای متخصص دارد. شاید بیربط نباشد که بگوییم کارکرد دانشگاه تغییر کرده است. امروز اگر قرار است دانشگاهی باشد و مدرکی از آن صادر شود، احتمالا برای «دهن پر کردن» است، یا اگر خیلی کاربردیتر مورد استفاده قرار بگیرد برای ارائه به ارگانی یا سازمانی بیربط به مدرک تحصیلی صرفا به عنوان تکمیل کننده مدارک مورد نیاز است.
حالا واکنشها به سخنان فریدون جعفری، دستیار وزیر علوم در حقوق شهروندی بعد از اعلام اینکه ۳۰هزار مدرک تحصیلی جعلی در سال گذشته در حوالی میدان انقلاب کشف شده است، این است که اصلا زمینههای چنین اتفاقی را به شکل غیر مستقیم، خود وزارت علوم و همچنین برخی از قوانین فراهم کرده است. آن طور که «نعمت احمدی» استاد دانشگاه و حقوقدان در واکنش به این خبر به روزنامه «همدلی» میگوید حکایت از روزهای سخت دانشگاه دارد که به تعبیر ایشان «شاید یک دهه بعد هم نتوانیم گرد و غبار ناشی از هجمهای را که به علم در کشور به وجود آمد از سیمای دانش این مملکت پاک کنیم.»
این حقوقدان میل به مدرکگرایی را از عوامل وجود مدرکهای جعلی میداند، اما در خصوص اینکه چرا جامعه به سمت مدرکگرایی رفته است؟ یکی از عواملش را ایجاد قوانینی میداند که برای حذف کردن افراد تدوین شده است. او به «همدلی» میگوید:«نمایندگان مجلس در طول ده دوره گذشته هر دوره آمدند برای اینکه رقبای خودشان را محدود کنند شروع کردند به قانون وضع کردن، یعنی اگر در مجلس اول سواد خواندن و نوشتن برای حضور در مجلس لازم بود، در دورههای بعد این مسئله را به حداقل داشتن مدرک فوق لیسانس رساندند.
یکی از ضربههایی که به آزادی انتخابات زدند گذاشتن شرط مدرک فوق لیسانس بود، بنابراین خیلی از افراد برای ورود به مجلس رفتند سراغ اینکه مدرک دانشگاهی بگیرند.» اما حالا سوال اینجا است که این مدرکها از کجا باید بیاید؟ امروز اگرچه به آنها گفته میشود مدارک جعلی اما بسیاری از این مدرکها ساخته و پرداخته همان حجم انبوه دانشگاههایی هستند که ناگهان از اواسط دهه هشتاد ظهور و بروز پیدا کردند.
احمدی در خصوص ظهور دانشگاهها با ویژگیهای خاص خودشان به «همدلی» میگوید:«در روزهای اول انقلاب که مسئله تنظیم خانواده نادیده گرفته شد و ما با موج جمعیت روبهرو شدیم دانشگاه آزاد آمد که بتواند به درخواستها برای ورود به دانشگاه پاسخ دهد و البته که بار علمی هم داشت. اما در دوره آقای احمدینژاد که به اسم آقای هاشمی رفسنجانی آلرژی داشتند، هر جایی که اسم هاشمی بود شروع میکردند به رویارویی کردن؛ بنابراین در مقابل دانشگاه آزاد چند موضوع را در دستور کار قرار دادند. نخست آنکه پذیرش دانشگاه پیام نور بهصورت فراگیر و غیرفراگیر را پر رنگ کردند. دیگری آنکه رفتند سراغ دانشگاه جامع علمی کاربردی، جالب اینکه تعدادی از دانشجوهای خودم رفتند مجوز دانشگاه جامع علمیکاربردی گرفتند و در یک خانه اجارهای دانشگاه راه انداختند. بعد از آن آمدند دانشگاه غیر انتفاعی درست کردند، آنچنان این دانشگاه غیرانتفاعی را گسترده کردند که حتی بسیاری از معاونین وزارتخانه هم رفتند و مجوز تاسیس دانشگاه گرفتند و باعث شدند تعداد دانشگاهها بیش از دانشجوها باشد. تا جایی که پذیرش دانشجو آگهیِ روزنامهها شد، حالا چه کسی به اینها تدریس میکرد؟ یک سری آدمهای عجیب و غریبی که هیچ استاندارد آموزشی نداشتند. اما آخرین تیری که به پیکره علم زدند این دانشگاههای مجازی بود که نمونه عینی آن همین پرونده آقای سینا کمالخانی منتخب مردم تفرش بود. اینها آمدند یک مجوزی دادند یه یک موسسهای که آموزش مجازی بدهد، خیلی این موسسهها مجوز اعطای مدرک کارشناسی داشتند و بعد مجوز دورههای ارشد هم گرفتند.»
وی ادامه میدهد:«بحث فقط مدرک جعلی نیست، چرا که با این سیاستگذاریها آمدند آموزشگاهها و دانشگاههای جعلی درست کردند. بنابراین من و شما مقصر نیستیم و مسببین این داستانهای پیش آمده کسان دیگری هستند. گناه به گردن وزارت علوم هست که برای منافع یک عدهای که دارای دانشگاههای مجازی و غیرانتفاعی هستند آمدند شرایط راه انداختن دانشگاه را با عناوین مختلف سهل کردند و رشد این موسسهها سبب رشد تخلفهایی شد که امروز ما شاهد آن هستیم.»
این حقوقدان بیان میکند:«در اوایل انقلاب ما همه برادر شدیم، بعد ازآن همه ما حاجی شدیم، و بعد از آن همه یکدفعه دکتر شدیم و ما هیچوقت متوجه نشدیم که اینها کِی و کجا رفتند درس خواندند.
اینها دیدند الان وقتش شده که همه مهندس و دکتر شوند و برادر بودن دیگر کارساز نیست. ۴بنابراین در شرایطی که دسترسی به داشتن مدرک هم آسان شده است افرادی که مثلا یک نوع کسری دارند، مانند افرادی که پول دارند اما تیتر اجتماعی ندارند، کسانی که دوست دارند به آنها مهندس یا دکتر گفته شود، این افراد میروند از همین موسسهها مدرک تهیه میکنند. این اتفاق به این خاطر است که این دست از عناوین در جامعه ما جا افتاده است. ما حتی کسانی را که دکتر و مهندس نیستند با همین عناوین خطاب میکنیم در صورتی که جعل عنوان خودش جرم هست. گروه دوم کسانی هستند که میخواهند از این مدرک استفاده کنند، مثلا میخواهند نماینده مجلس شوند و نیاز به مدرک دارند. بنابراین مجدد دست به دامن همین موسسهها میشوند.»
احمدی ادامه میدهد:«جالب اینکه در همین مورد منتخب مردم تفرش گفتند آن موسسهای که این آقا رفته از آنجا مدرک گرفته مورد تایید ما نیست، خوب اگر مورد تایید شما نیست پس چرا دارد هنوز فعالیت میکند؟ شما توجه کنید این آقای کمالخانی فقط یک نفر بود که رسانهای شد و هویدا شد، چندین نفر دیگر هم چنین وضعیتی را دارند.»
این استاد دانشگاه در پایان عنوان میکند:«میخواهم بگویم این شرایط ایجاد شده در خصوص مدرکهای جعلی و مدرکهای ساختگی برمیگردد به مدرکگرایی که ما در کشور بوجود آوردیم، یعنی آن برادری که اول انقلاب بودیم تبدیل به مهندس و دکتر شده است و از سویی دیگر زمینه بدست آوردن این مدرک هم به راحتترین شکل ممکن با ایجاد کردن دانشگاههای متنوع فراهم کردیم تا همه دکتر شوند.»
- 14
- 4