اصلاحطلبان باز هم بدون آنکه توضیح دقیقی درباره چرایی قرار گرفتن افراد مختلف در فهرست شورای شهر ارائه کنند، و بگویند هر یک از افراد چرا در لیست قرار داده شدهاند وارد انتخابات شدند و کثیری همچون من، استخوان در گلو، به این لیست رأی دادیم.
این را از آن جهت میگویم که اگر به لیست رأی ندهید، اصلاحطلبان شکست میخورند و کسانی وارد شورا میشوند که سابقه بدی دارند و وقتی رأی میدهید به لیست، همان گونه که قبلاً نوشته بودم به اندازه توضیحات روی یک شیشه داروی گیاهی هم توضیح و دلیل درباره خاصیت آنها که در لیست قرار گرفتهاند در دست ندارید. انتخابات اما حالا تمام شده و تمامی فهرست ۲۱ نفره اصلاحطلبان راهی شورای شهر شدهاند و اکنون مناقشه بر سر انتخاب شهردار در گرفته است.
مناقشه از اکنون بر سر انتخاب شهردار و تعیین تکلیف کردن از سوی برخی حضرات که مثلاً آقای محسن هاشمی بهترین فرد برای شهرداری تهران است، «نواختن سرنا از سر گشاد آن» است. اصلاحطلبان اگر برای مردم توضیح ندادند که این ۲۱ نفر چرا در فهرست قرار گرفتهاند، شایسته است اکنون اقلاً دو متن منتشر کنند و بعد وارد مناقشه درباره تعیین شهردار تهران شوند.
متن اول. یک گزارش دقیق درباره مسألهشناسی شهر تهران و توضیح برای مردم درباره اینکه از نظر ایشان شهر تهران دارای چه مسائلی است، علت پیدایش این مسائل چیست، افقهای زمانی پرداختن به آنها و حل این مسائل چیست، و چه راهکارهایی برای حل این مسائل سراغ دارند.
متن دوم. این متن میتواند حاوی برنامههایی باشد که افراد مختلف بر مبنای متن اول برای حل همان مسائلی که در متن اول میآید، ارائه کردهاند.
برای مثال، آقای محسن هاشمی در دور پیشین انتخاب شهردار هم برنامهای را برای رقابت با آقای محمدباقر قالیباف به شورای شهر تهران ارائه کردند (اگر شنیدههای من درست باشد.) همان برنامه را منتشر کنند تا متخصصان قضاوت نمایند که آیا اساساً آن متن برنامه است و به کار اداره شهر تهران میآید؟
حسن روحانی برای کسب کرسی ریاست جمهوری برنامهای مفصل و به صورت کتاب منتشر کرده و در شبکههای اجتماعی و اینترنت در اختیار مردم قرار داده است. آیا شایسته نیست هر فردی مدعی شهردار شدن است برنامهای برای اداره شهر به شهروندان ارائه کند؟
نتیجهگیری:
یک. مناقشه بر سر انتخاب شهردار، قبل از آنکه معلوم شده باشد مسائل شهر و راهکارهای حل آنها چیست، شاید با خلق و خوی قبیلهای از اصلاحطلبان سازگار باشد، اما با «اصلاحطلبی» به معنای تلاش برای اعمال اصلاحات واقعی به منظور بهبود کیفیت زندگی مردم سازگار نیست.
دو. اول باید مسائل و برنامه اداره شهر مشخص باشد، و بعد پرسید «کدام تفکر، منش، تخصص و فردی است که مناسب اجرای این برنامه است؟» و به عبارتی، باید از برنامه به فرد رسید، نه آنکه فردی انتخاب شود و بعد به او بگویند حالا برنامهات چیست.
سه. دست گذاشتن روی یک فرد خاص و تحمیل کردن آن به مردم از طریق اظهار نظر شخصیتها، کار درستی نیست؛ با قبیلهگرایی سازگار است اما با اصلاحطلبی جور در نمیآید.
چهار. مردم به ۲۱ نفر رأی دادهاند، اما معنی این حرف آن نیست که برنامه شهردار آینده را فقط همین ۲۱ نفر ارزیابی کرده و رأی خواهند داد. ارائه نشدن برنامه اداره شهر به مردم و وارد نشدن به گفتوگویی جمعی درباره برنامه شهردار آینده، مقدمه تکرار اشتباهات و فریبهای گذشته است.
پنج. اصلاحطلبان در سایر شهرهای بزرگ نیز اکثریت شورای شهرها را به دست آوردهاند. آنچه نوشتم درباره بقیه شهرها نیز صادق است.
محمد فاضلی
- 15
- 4