با اتمام انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا همه به فکر تشکیل دولتی قدرتمند هستند و شورایی که بتواند کمبودهای شورای چهارم را جبران کند و یک شهردار پاکدست و کار بلد را انتخاب کند تا تهران را از وضع بحرانی کنونی نجات دهد. حسن روحانی اکنون در بهترین شرایط قراردارد تا بتواند کابینه ایدهآل خود را بچیند. مهمتر از همه اینکه کابینه او باید جوانتر شود و از بانوان نیز در آ ن استفاده شود. روحانی عملکرد موفقی در دولت یازدهم داشت، اما هیچگاه این موفقیتها به چشم نیامد، از این رو باید او تیم اطلاعرسانی خود را قوی کند تا بتواند دستاوردهای خود را باز گو کند. برای بررسی دولت دوازدهم و شورای شهر پنجم و سازوکارهای مترتب بر این دو، مرتضی مبلغ، فعال سیاسی اصلاحطلب، با «آرمان» گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
باتوجه به حضور پرشور مردم در انتخابات ریاستجمهوری و رأی بالایی که به آقای روحانی دادند این رأی بالا تا چه حد میتواند او را در زمینه محقق ساختن وعدههای داده شده یاری کند و اولویتهای دولت بعد را چه میدانید؟
از قبل هم این بحث بهطور جدی مطرح بود که اگر آقای روحانی از یک پشتوانه رأی گسترده و حماسی برخوردار شود و یک مشارکت حداکثری در انتخابات شکل بگیرد اقتداری گسترده در پیشبرد برنامههای او و وعدههایی که مطرح کرده و مطالباتی که مردم از آنها دارند برایشان فراهم میشود. خوشبختانه این اتفاق افتاد و آقای روحانی نسبت به دوره گذشته بسیار رأی بیشتری آورد. بنابراین آقای روحانی اکنون از یک پشتوانه حداکثری برخوردار است که چه در زمینه مسائل سیاست خارجی و تعامل با کشورهای منطقه و جهان و چه در مسائل داخلی و پیشبرد اهداف ملی از آن استفاده کند و این نکته بسیار کلیدی است. فرض کنیم اگر آقای روحانی با یک رأی بسیار مرزی رئیسجمهور میشد در مقایسه با رأی فعلی میزان اقتدار و پشتوانه مردمی او بسیار کمتر بود. بنابر این آقای روحانی باید از پشتوانه بزرگ مردمی بهترین استفاده را ببرد.
در مورد اولویتها اولین اولویت که مقدم بر سایر اولویتهاست بحث چینش کابینه است. آقای روحانی باید بتواند یک کابینه مقتدر، کارآمد، توانمند و بهخصوص شجاع را شکل دهد. رئیسجمهور هر کاری که بخواهد انجام دهد با مدیران کارآمد و شجاع بهتر میتواند انجام دهد. این مدیران باید در طراز جامعه و آقای روحانی باشند. هرگونه تعللی در این مورد میتواند مشکلاتی را برای ادامه کار او فراهم کند. بخصوص اینکه آقای روحانی در دوره گذشته با مجلسی مواجه بود که درست نقطه مقابل سیاستها و برنامههای او بود و برای چیدن یک کابینه مقتدر مشکلات جدی داشت، اما اکنون آقای روحانی با مجلسی روبهروست که با او همسوست و از این جهت مشکلات به حداقل میرسد. اولویت بعدی طبعا رسیدگی به مشکلات عاجل است که عمدتا در دو حوزه اقتصادی و سیاست داخلی است. در حوزه اقتصادی، توسعه سرمایهگذاری، گسترش کسبوکار و معیشت جامعه موجب حل معضل بیکاری خواهد شد و خروج از رکود و ایجاد اشتغال فراوان را در پی خواهد داشت.
در بخش سیاست داخلی نیز رسیدگی به مطالبات مربوط به حقوق شهروندی مردم و مطالباتی که مداوم مردم در فعالیتهای انتخابات مطرح میکردند باید به صورت جدی، منطقی و عاقلانه دنبال شود تا شاهد گشایشهای بیشتری در عرصه سیاست داخلی باشیم. اولویت بعدی رسیدگی به سیاست خارجی است. در منطقه خاورمیانه مشکلات جدی وجود دارد و شیطنتهایی که در منطقه و بعضا در سطح جهان علیه ایران اتفاق میافتد باید با یک سیاست مدبرانه پیرو سیاستهای قبلی دنبال شود که شاهد وضعیت بهتری در منطقه خاورمیانه باشیم. باید تلاش کرد که شیطنتها خنثی شود و ایران بتواند با حفظ ارزشها و خطوط قرمز خود بتواند تعامل گستردهای با منطقه و جهان بر قرار کند که در توسعه و پیشرفت کشور موثرتر واقع شود.
در دولت یازدهم برخی مدیران سیاسی استانی تفکر همسویی با دولت نداشتند و حتی برخی مدیران دولت گذشته در دولت حضور داشتند. به نظر شما برای هماهنگ عمل کردن تمام دستگاهها در راستای گفتمان اعتدال نباید تغییراتی در بدنه مدیران سیاسی در استانداریها و فرمانداریها رخ دهد؟
همانطور که گفتم اولویت دولت تشکیل یک کابینه مقتدر و شجاع در طراز خود آقای روحانی است. در این کابینه دو قسمت باید بهطور ویژه تقویت شود که یکی مربوط به مدیران سیاسی و دیگری مربوط به بخش رسانهای دولت است. در ۴سال گذشته بارها صاحبنظران و مدافعان دولت مطرح میکردند که تیم سیاسی دولت کار آمدی لازم را ندارد و به هیچوجه در طراز رئیسجمهور و مطالبات او نیست. بدین خاطر است که میبینیم مدیران مناطق نتوانستند رضایتمندی لازم را جلب کنند، بلکه حتی عملکردشان موجب ایجاد نارضایتیهایی نیز شده است. این علاوه بر آن دسته از مدیرانی است که با دولت همسو نبودند. آن دسته هم که همسو بودند شجاعت لازم را در پیشبرد برنامهها نداشتند. دولت آقای روحانی در ۴سال گذشته کارهای بسیار مهمی انجام داد و دستاوردهای بسیاری هم داشت، اما تیم رسانهای رئیسجمهور به هیچوجه نتوانست ارتباط سازندهای با جامعه داشته باشد که بتواند عملکرد دولت را برای جامعه تبیین کند و سیاهنماییها و تخریبهای سازمان یافته علیه دولت را خنثی یا افشا کند. این نکته هم باید در کابینه حتما مد نظر قرار گیرد. البته بخشهای اقتصادی و فرهنگی نیز مهم است که در دولت ارتقا پیدا کند و مقتدر شود، اما آنطور که اشاره شد بخش رسانهای و سیاسی از اولویت جدیتری برخوردارند.
با توجه به اینکه اکنون مجلس دهم با دولت آقای روحانی همراهی بیشتری دارد، آقای روحانی در چینش کابینه دست بازتری خواهد داشت و خواهد توانست از میان گزینههای بیشتری دست به انتخاب بزند. به نظر شما وزارتخانههای اولویتدار برای تغییر کدام وزارتخانهها هستند؟
زمانی که میگوییم تیم سیاسی معلوم است که مصادیق آن کدام وزارتخانهها هستند. در راس اینها وزارت کشور است. این وزارتخانه در بخش مدیریتهای استانی مشکلاتی داشته و میانگین عملکرد آن در طراز آقای روحانی و جامعه نبوده که حتما باید تغییر و ارتقا پیدا کند. در بخش علمی فرهنگی نیز وزارت علوم باید ارتقا پیدا کند و وضعیت بهتری داشته باشد. در بخشهای اقتصادی نیز برخی حوزهها حتما باید تغییر و ارتقا داشته باشد، چون چند بخش و چند وزارتخانه مشمول حوزه اقتصادی میشوند که برخی تغییر و برخی باید ارتقا یابند. اینکه چه افرادی جایگزین آنها خواهند شد مباحثی است که خود رئیسجمهور باید دنبال کند. مهم این است که دولت باید قویتر شود. معتقدم آقای روحانی به دنبال ارتقای جدی دولت و بالابردن اقتدار دولت است. بهترین دلیل این امر نیز این است که بعد از انتخابات مجلس اخیر در اسفند ۹۴ با اینکه نزدیک انتخابات ریاستجمهوری بود تلاش کرد که تغیراتی را هرچند کوچک در چند وزارتخانه انجام دهد. اکنون بعد از انتخابات و بعد از این رأی گسترده آقای روحانی دست به تغییرات گستردهای خواهد زد. امید است که معادلات جوری شکل بگیرد که بهترینها به کابینه بیایند. انشاءا... یک کابینه توانا و کارآمد داشته باشیم که بتواند به سرعت شروع به حل مشکلات کند و بتواند توسعه و پیشرفت کشور را به نحو احسن انجام دهد.
روحانی سال ۹۶ نسبت به سال ۹۲ گرایش بیشتری به اصلاحطلبان نشان داده است. به نظر شما در کابینه دوم او، اصلاحطلبان در چه سطحی در دولت حضور خواهند یافت؟
ذکر دو نکته در اینجا خیلی مهم است. نخست اینکه اصلاحطلبی یک مطالبه تاریخی و ملی جامعه ایران است و اکثر قاطع جامعه بهطور تاریخی به دنبال اصلاحطلبی بودند. در این دو دهه گذشته بهطور خاص از سال ۷۶ به این سو این آموزهها بهطور روز آمد و به شکل عینی و مشخص مطرح شد و گسترش و تعمیق بیشتری پیدا کرد. طبیعی است که هر مدیر دلسوزی زمانی که وارد عرصه مدیریت در جامعه میشود خیلی زود متوجه این مطالبه جامعه ایران میشود و میفهمد که جامعه چه میخواهد. بهطور طبیعی هرکس بخواهد به جامعه خدمت کند میداند که باید با این آموزهها پیش برود. اینکه میبینیم افرادی که وارد کار در جامعه میشوند به تدریج دوز اصلاحطلبی آنها بالاتر میرود و توجه بیشتری میکنند بدین خاطر است که بیشتر با مطالبات جامعه مواجه میشوند، چون جامعه میخواهد آموزههای اصلاحطلبی دنبال شود و پیش برود. نکته دیگر این است که آقای روحانی در این ۴سال بیشتر افراد را آزموده و از همه استفاده کرده و بعد از چند سال عملا دیده آنهایی که دلسوزانهتر، کارآمدتر و موثرتر کار میکنند و کار را پیش میبرند اصلاحطلبان هستند که بیادعا و به خاطر منافع ملی تلاش میکنند و فعالیتشان نیز موثر است. آقای روحانی این موضوع را در عمل دید. البته خیلیها بودند که در این راستا صدای بالایی هم داشتند اما نتیجه آنچنانی از کارشان حاصل نشد. از این رو آقای روحانی در اثر تجربه به این مسائل رسیده است. من مطمئنم با دلایلی که اشاره شد دوز اصلاحطلبی دولت دوازدهم بهطور طبیعی بالاتر خواهد بود. خود اصلاحطلبان در سالهای گذشته بهطور عینی نشان دادند که به فکر منافع ملی هستند و برای تعالی کشور تلاش میکنند و هیچادعایی نیز ندارند. از حدود ۸سال قبل اصلاحطلبان وارد این فرایند شدند که منافع جناحی و گروهی نباید برایشان مهم باشد، بلکه منافع ملی مهم است و هرکس روی کار میآید باید بتواند در راستای تعالی کشور خدمت کند ولو اینکه نام اصلاحطلبی هم نداشته باشد. هرشخصی چنین رویهای را پیش بگیرد اصلاحطلبان از او حمایت میکنند. این سیاست همچنان هم وجود دارد و اصلاحطلبان دنبال منافع شخصی و گروهی خود نیستند، بلکه به دنبال ارتقای دولت و کارآمدتر شدن دولت هستند تا دولت بتواند به اعتماد مردم پاسخ شایستهای دهد.
ارزیابی شما از شورای پنجم شهر تهران چیست و این شورا باید چگونه عمل کند تا بتواند کاستیهای شورای چهارم را تکمیل کند؟
شورای پنجم محصول تلاش گسترده اصلاحطلبان و فرایند اجماع آنها بود. اصلاحطلبان در یک فرایند خرد جمعی و اتکا براجماع و عبور از منافع شخصی و گروهی به موفقیتهای بسیاری دست پیدا کردند که همین شورای پنجم که مردم نیز به آن اقبال نشان دادند از این موفقیتهاست. باید توجه داشت که این شورا با شرایط سختی مواجه است. گزارشهایی از وضع شهرداری و بدهیهای آن، مشکلات شهری و شورای قبل که شفافیت نداشت و مشکلات عدیدهای داشت، نشان میدهد شورای جدید با شرایط و کارهای سختی مواجه است. طبیعی است که این شورا باید قبل از همه مشخص کند که چه چیزی را تحویل گرفته تا بعد تخریبگران و مدعیان، خرابیهای گذشته را به اسم این شورا تمام نکنند. همان کاری که خواستند خرابیهای دولت قبل را با فرا فکنی به دولت آقای روحانی ارتباط بدهند. به جای اینکه به خاطر مشکلات و خرابیهایی که پیش آوردند عذرخواهی کنند دست پیش را گرفتهاند و با فرافکنی خرابیها را به سمت این دولت سوق دادند. از این رو شورای پنجم باید اعلام کند در چه شرایطی و چه چیزی را تحویل گرفته است. به نظرم شورای جدید باید چند کار مهم انجام دهد. اول حفظ انسجام درونی در بین خود اعضای شورا که بتوانند یکدست و همدل کار کنند. دوم اینکه بتوانند خیلی زود اولویتها را مشخص کنند چون مسائل بسیار زیادی در مدیریت شهری وجود دارد. در این راستا اعضای شورا باید تمام مسائل را اولویت بندی کنند، چون نمیشود همه مسائل را با هم انجام دهند. باید در تشخیص اولویتها آنهایی که با زندگی مردم سروکار دارند و اگر به آن رسیدگی نشود تاثیرات منفی دارد برای حل و فصل این مشکلات متحد شوند. همچنین این شورا در راس همه کارهای خود همانطور که در وظایف قانونیاش آمده باید بتواند یک شهردار توانمند کارآمد، مجرب، دلسوز و پاکدست انتخاب کند. چون با شهرداری و مدیران مربوطه آن هست که کار پیش رود و شورا بیشتر جنبه برنامهریزی و نظارت دارد. اعضای شورا باید بتوانند از صاحبنظران بسیاری که در جامعه میتوانند در باره مدیریت شهری نظر دهند مشورت بگیرند. شورا باید سازوکار مناسبی تدارک ببیند تا از نقطه نظرات عالمانه و کارشناسانهای که در جامعه وجود دارد حداکثر بهرهبرداری را بکند. شورای پنجم همیشه باید این موضوع را مد نظر قرار دهد که در شرایطی روی کارآمده که مردم دنبال پاکدستی و سلامت بودند. در شهرداریها انواع اقسام مشکلات وجود دارد که مردم بهطور روزمره با آنها مواجه هستند که به انواع فسادها مربوط میشود و شورا باید بتواند اینها را ساماندهی کند. باید بهگونهای عمل شود که این فسادها به حداقل برسد و خود اعضای شورا پاکدست بمانند و خدمت مستمر به مردم را فراموش نکنند. برخی افراد تا به قدرت و مدیریت میرسند فراموش میکنند با چه هدفی به این جایگاه قدم گذاشتهاند. از این رو شورای پنجم نباید حتی یک قدم از هدف خدمت به مردم عقب بنشیند. البته در ادامه مسائل اقتضایی پیش میآید که باید دنبال کنند تا یک شورای موفق و یک شهرداری موفق در راستای کاهش مشکلات و افزایش گشایشها و شرایط مناسب برای شهروندان داشته باشیم.
در بسیاری از محافل نقل میشود که شهردار نباید سیاسی باشد و باید متخصص امور شهری باشد. به نظر شما ویژگیهای شخصی که به شهرداری میرسد چیست؟ و شخصی که بعد از قالیباف به شهرداری میرسد باید چه شاخصههایی داشته باشد تا در مقابل انبوه مشکلات شهرداری بایستد؟
اصولا مدیران ارشد در هر سمتی سیاسی هم باید باشند. مدیران ارشد، مدیران سیاسی هم هستند، البته نه صرفا سیاسی بلکه مدیران سیاسی، کارآمد و توانمند. این دیدگاه باید اصلاح شود که جامعه به خطا نرود. شهردار باید فردی مجرب باشد که در سطح کلان و گسترده مدیریت کرده باشد. شهردار باید کار اجرایی و عملیاتی کرده باشد چون شهرداری نهادی است که کار اجرایی در آن بر سایر امور غلبه دارد. همچنین شهردار باید شخصی باشد که بتواند تعامل گستردهای را با دولت، مجلس شورا و دستگاههای ذیربط داشته باشد که بتواند از ظرفیتها استفاده کند، چالشها را کم کند و برای پیشبرد امور شهری شرایط مطلوبی را فراهم کند. پاکدستی و خدمت به مردم باید جزو پیشینه عملکردی شهردار باشد و سوابق مدیریتی او نشان دهد که فردی پاکدست بوده و صرفا قصد خدمتن به مردم و جامعه را داشته و دنبال حواشی نبوده است. از سوی دیگر شهردار باید بتواند یک تیم توانمند شهرداران مناطق و معاونان خود را در شهرداری بچیند. یک تیمی که خصوصیات مورد اشاره را داشته باشند و جمعا تجهیز شوند برای اینکه بتوانند هم مشکلات را کم کنند، هم فرصتهای مناسب برای پیشرفت امور فراهم کنند تا بتوان برمشکلات شهری فائق آمد.
با توجه به در پیش بودن انتخابات هیاترئیسه مجلس، ارزیابی شما از چگونگی عملکرد فراکسیون امید در این ارتباط و ائتلاف با مستقلین مجلس برای تداوم هیات رئیسه فعلی چیست؟
بخشهایی از اصولگرایان نشان دادهاند که هیچوقت از گذشته و اتفاقاتی که در گذشته افتاده درس نمیگیرند و به همان روشهای غلط و غیر سازنده خود ادامه میدهند که دود آن ضمن اینکه به چشم کشور میرود، به چشم خود آنها نیز میرود. تندروهای اصولگرا از یاد بردهاند که در سال ۹۴ در انتخابات مجلس چه کردند و در مقابل مردم چه پاسخی به آنها دادند. این افراد از این سالها یک سر سوزن درس نگرفتهاند که در روشهای خود تجدید نظر کنند. افراطیون همیشه شعار مردم میدهند، اما دیدیم مردم چه پاسخ دندان شکنی به اینها دادند، هرچند این افراد گوش نکردند و به همان روال ادامه دادند تا رسیدیم به سال ۹۶ که روشهای غیر سازنده خود را تشدید کردند، اما باز هم مردم جواب دندان شکن دیگری به آنها دادند. اینها به جای اینکه بعد از حماسه با شکوه مردم منعطف شوند و به خود بیایند و در سیاستهای خود تجدید نظر کنند باز هم روشهای تخریبی خود را به شکل دیگری ادامه میدهند. البته شاید این افراد در کوتاهمدت نتیجه بگیرند، اما این روشها بیشتر به خودشان ضربه میزند و اگر بخواهند ادامه دهند جامعه بهطور کامل آنها را پس خواهد زد. در مجلس نیز افراطیون به جای اینکه بیشتر به خواست مردم تمکین کنند و آنها را بر صدر بنشانند میخواهند آنها را تغییر دهند. این نشان میدهد که افراطیون هنوز روشهای خود را ادامه میدهند که به نظر من به نوعی به اضمحلال درونی اینها خواهد انجامید ولو اینکه آنها به توفیقات کمرنگی هم دست پیدا کنند. اگر عقلای این جریان به خود بیایند و متذکر شوند که این روند، روند فروپاشی درونی خود این جناح خواهد بود و سعی کنند بازسازی کنند و در نگاهها و سیاستهای خود تجدید نظر کنند به سود خودشان خواهد بود و به نفع کشور و جامعه هم خواهد بود. در مجموع با فراز و نشیبهایی که بوده مجلس اکنون کارآمد و موفق به پیش میرود، از این رو نباید تسلیم تندروها شد و نباید گذاشت ترکیب هیات رئیسه فعلی برهم بخورد، چون برهم خوردن این ترکیب مشکلاتی را برای خود مجلس ایجاد خواهد کرد. هرگونه تسلیم شدن در برابر تندروها نتایج سوئی در برخواهد داشت.
- 14
- 3