شاعر اگر میدانست روزی قیمت آجیل به این صورت میشود، چنین میسرود: «امشب شب یلدائه؛ پول زیاد میخوام، پول اگه تو حسابم نیستش، طبیبم رو میخوام!» که منطقیتر باشد.
سالی یک شب داریم که یک دقیقهاش بیشتر شبهای دیگر است، آنوقت چرا به جای شب، ما باید پولش را بدهیم؟
اشتباه نکنید! بنده اصلا با رسم و رسومها مشکلی ندارم! مساله هزینهای است که کاسبها و خود ما برای چنین رسومی به خودمان تحمیل میکنیم. شما ببین همین غربیهای بیتربیت یک بابانوئل دارند که لباسش همان است که بود (که اگر این نشانه فقر و انحطاط اروپا نیست، پس چیست؟) یک درخت کریسمس هم میخرند و یک سری آت و آشغال به آن آویزان میکنند. یعنی فرقی هم نمیکند شما جورج از لندن باشید که به خبرنگار محترم صداوسیما میگویید زیر فشار اقتصادی دارید از وسط به دو نصف تقسیم میشوید یا کریستیانو رونالدو! هرکس باشید یک درخت ساده و دوزاری دارید. اما اینجا کامبیز پسر آقای ششگلانی چنان سفرهای برای شب یلدا پهن میکند که شما در خانه دیوید بکهامم نمیتوانید نظیر آن را پیدا کنید. آنوقت همین کامبیز مخالف ریختوپاش و هدر رفتن پول است.
عزیزان شب یلدا یک جشن باستانی ایرانی است که هدف جمع کردن مردم کنار یکدیگر بوده، نه دور کردنشان! چرا حافظ را ناراحت میکنید؟ چرا دل سعدی را میشکنید؟ چرا کاری میکنید حکیم ابوالقاسم فردوسی از پاسخ بماند؟ چرا دل بوسهل سوزنی را خون میکنید؟
درست است که تمام مدیران و مسئولان مربوطه سالهاست دارند تلاش میکنند که از نظر اقتصادی یک طوری بشود که مردم بگویند: شب قبل از یلدا، هوب، شب بعد از یلدا، عصر جمعه، صبح شنبه!
یعنی دیشب در منزل گفتم فردا شب، شب یلداست! پدرم اول با پشت دست سه بار توی دهانم زد و بعد حدود چهل و سه دقیقه در مورد سیاستهای نادرست ژاپن در شرق آسیا سخنرانی داشت. در نهایتم امشب را تعطیل عمومی اعلام کرد.
نمیدانم چطور میتوان در مورد این مساله حرف زد که به کسی برنخورد. اولا مردم ما واقعا نیاز به شادی دارند و ما بیتوجه به این مساله، با سخت کردن شرایط همین شبهای اندک شادی از آنها را هم تبدیل به شب غصه میکنیم. دوما مردم متاسفانه آنقدر درگیر حواشی مسائل میشوند که اصل موضوع آسیب میبیند. واقعا تمام اینستاگرام تبلیغ سفره، تزئین سفره، لباس مخصوص و عکاسی ویژه شب یلدا شده است. بعد فریاد میزنیم که چرا فرهنگ و سنتها نابود میشوند. وجدانا بهجز این مسائل سطحی، بچهها امروز و نسل بعدی چه چیزی از شب یلدا یاد میگیرند بهجز ریخت و پاشهای بیحساب و کتاب و غصه خوردن از نداشتن حداقلها؟
در همین رابطه تماس فرضی داشتیم با یکی از مسئولان مربوط به بحث کنترل بازار و قیمتها؛
من: سلام قربان! امسالم که مثل هر سال شاهد افزایش قیمتها هستیم.
مسئول: خیلی گرون شده همهچی خراباتی! چهخبره؟ چرا انقدر گرونی؟ مردم از کجا بیارن هندونه و آجیل و موز بخرن؟ چرا این مردم رو اینقدر اذیت میکنن؟
من: قربان جسارتا مسئول نیومدن این بلا سر مردم شمایید.
مدیر: چرت نگو عزیز من! به من چه؟ حالا درسته که هشت سال راه نداد نفت رو سر سفره مردم ببریم، اما باور کن من خودم شخصا درختم! نه یعنی من خودم شخصا تمام تلاشم رو کردم که آجیل و هندونه هیچی، حتی نون و آبم سر سفره مردم نره! اصلا سفرهای که توش نفت نباشه میخوام سر نون توش بجوشه!
من: اونوقت چطوری تلاش کردید که چیزی سر سفره مردم نباشه؟
مدیر: با تصمیمهایی که تشکیل دادم و کارگروههایی که انجام دادم! ببین یه لحظه گوشی رو نگه دار! مجید؟ اون آجیلها کی میرسه؟ منزل مرد از نگرانی خب! چی میگفتی؟
من: سوال کردم چرا قیمت سفره شب یلدا انقدر گرونه؟
مدیر: خب آجیلهای ما رسید، صد بار هم گفتم سوالها رو آخر جلسه بپرسید!
من: آخه...
مدیر: فردوسی؟
من: فردوسی که نه! شب یلدا حافظ میخونن!
مدیر: دارم تاکسی میگیرم مشنگ! میخوام برم فردوسی ارز و سکه بخرم! خداحافظ.
به هر حال شب یلدا توی تقویم ما هست، یک امشب رو بیخیال اینستاگرام و تلگرام و توئیتر شوید، کنار خانواده بمانید، بحث سیاسی کنید (اگه شوهر عمهتون باشه که چه بهتر)، خاطرات گذشته رو تعریف کنید و بگویید: بابا یادته کاخ نیاوران رو سی هزار تومن فروختی؟ یا مثل پسرهای غلامرضا عنایتی بازیکن سابق استقلال به پدرتان بگویید: بابا تو واقعا مربی بارسلونا بودی؟ گواردیولا بدلت بوده؟
هر کاری میکنید با یک کاسه تخمه و یک فنجان چای، نگذارید یلدا به شما بد بگذرد.
فریور خراباتی
- 13
- 1