مسئولان يکجوري دست روي دست (حالا!) گذاشته و بيخيال آلودگي هوا در کلانشهرها شدهاند که انگار ما برحسب اتفاق اکسيژن مصرف ميکنيم و در شرايط طبيعي معمولا به جاي اکسيژن، بقيه عناصر جدول مندليف را به ريهها و خونمان ميرسانيم. پسفردا ماليات همين اکسيژن هوايي که براي آنهاست و ما اشتباهي مصرف ميکنيم را از ملت نگيرند، شانس آوردهايم. يعني آنقدر اوضاع اقتصادي داغان است که هيچ بعيد نيست در اين سايتهايي که ملت همهچيز(حتي ديوار مهرباني!) را آنجا ميفروشند، پسفردا بنويسد: اين پلاستيک حاوي اکسيژنه و براي يهدکتره که روزي نيم ساعت از ريههاش کار کشيده رفته مطب!
بدجوري هم ککمان از آلودگي هوا نميگزد. صبح که داشتم به موضوع يادداشت امروز فکر ميکردم، يک ماشين در خيابان ديدم که يک دوچرخه و يک بچه را با خودش حمل ميکرد و احتمالا به سمت يکي از پارکهاي شهر ميبرد. در شرايطي حجم غلظت ذرات معلق و آلاينده در هواي کلانشهرها به حدي رسيده که بازماندگان چرنويل ممکن است به ما بگويند: اين هوا نيست که داريد تنفس ميکنيد!
در همين رابطه (يعني آلودگي هوا) با يکي از مديران محترم تماس تلفني برقرار کرديم.
من: سلام قربان! بالاخره جواب داديد، هشت بار زنگ زدم!
مدير: خراباتي چشم چشم رو نميبينه، باور کن دوربين مادون قرمزم رو زدم تا گوشي تلفن رو پيدا کردم!
من: اتفاقا در همين رابطه باهاتون تماس گرفتم.
مدير: چه رابطهاي؟ کدوم رابطه؟! چرا تهمت ميزني و آبروي مومن رو ميبري؟!
من: در رابطه با آلودگي هوا منظورم بود!
مدير: آهان...!خب! بگو! چي شده؟!
من: هوا آلوده است.
مدير: خب؟! بو بکش تموم شه!
من: اينو که قبلا گفتيم، اتفاقا از صبح تا شب بخش زيادي از جامعه دارن همين کارو ميکنن اما بيفايدهست!
مدير: واقعا؟! ببين يهدقيقه گوشي رو نگه دار...! مجيد؟ اين ميگه صبح تا شب بو ميکشن، اما آلودگي تموم نميشه! پس پلن بي رو بايد اجرا کنيم.
من: پلن بي هم داريد؟! آفرين!
مدير: پس چي!
من: چي هست حالا؟
مدير: مردم به صورت دو شيفت بو بکشن، يه گروه از صبح تا شب، يه گروه از شب تا صبح تا به اميد خدا آلودگي از توي هوا بره توي ريههاي تميز و سالمتون!
البته من شخصا بعيد ميدانم که مسئولان تا همين ميزان هم فکري براي آلودگي هوا کرده باشند. نهايت خلاقيت ما تعطيلي مدارس است که آن را هم مردم وظيفه خودشان ميدانند رعايت کنند. اما بچهها به پارک و خانه پدربزرگ و مادربزرگها بروند تا خداي ناکرده خللي در آلودهتر کردن هواي شهرها به وجود نيايد.
آلودگي هواي کشور يک کار تيمي و گروهي است و هرکس هم بگويد ايرانيها در کار تيمي قوي نيستند و ما توي ورزشهاي انفرادي مثل کشتي و وزنهبرداري فقط خوب هستيم، کاملا غلط ميکند.
از مسئولان مربوطه تا بنده همگي با درصدهاي مختلف و رنگبنديهاي گوناگون در اين فاجعه زيستمحيطي نقش داريم. خصوصا آن عزيزاني که سوار بر خودروي تکسرنشين از آلودگي هوا عکس ميگيرند و در اينستاگرام استوري ميگيرند. اين بزرگواران اصل جنس هستند.به هرحال اميدواريم يک راهحل اساسي بالاخره براي اين مشکل پيدا کنيم، الان دانشآموزان در سال تحصيلي بيشتر تعطيلات تابستاني در تعطيلي هستند و موضوع تمام انشاءها ميتواند: «تعطيلات خود را چگونه گذرانديد؟!» باشد.
فریور خراباتی
- 9
- 6