روزنامه توسعه ایرانی نوشت: «تلفنی به (آقای ولایتی) وزیر امور خارجه گفتم میتوانند برای عبور رزمندگان افغانی به آذربایجان اقدام کنند. دو طرف خواستهاند، سلاح و مهمات بدهند و برای حفاظت سایت سد خداآفرین در آذربایجان در مقابل ارامنه اقدام کنند. آقای فروزنده، (وزیر دفاع)، اطلاع داد که معامله ۳۰ میلیون دلاری سلاح و مهمات با آذریها انجام شده است»؛ این بخشی از خاطرات هاشمی رفسنجانی از کمکهای ایران به آذربایجان در جنگ قرهباغ است.
ایران اوایل دهه هفتاد در مناقشه دیرینه باکو و ایروان در قرهباغ مداخله موثر نظامی داشت؛ از ارسال تسلیحات گرفته تا اعزام فرماندهان سپاه پاسداران به آذربایجان به منظور تعلیم نظامیان.
در جنگ دوم قرهباغ اما ایران کاملا منفعلانه عمل کرد و علیرغم تهدید جدی علیه منافع اقتصادی و مرزهایش، نتوانست نقش موثری در آن بازی کند. جنگ با پدرخواندگی پوتین در میزی که علیاف و پاشینیان دو طرف آن بودند و اردوغان پشت پرده آن را هدایت میکرد، علیالظاهر پایان یافت و با صلحنامهای که پوتین قرائت کرد، مقرر شد تا روسیه حافظ منافع دو طرف در منطقه باشد. اکنون پس از سه سال، مسئله قفقاز نه تنها حل نشده بلکه پیچیدگیهای تازهای پیدا کرده است. علیاف و اردوغان در این مدت به دنبال تکمیل نقشه خود برای دستاندازیهای تازه بر ارمنستان بودند. این روزها تحرکات نیروهای آذربایجانی در اطراف قرهباغ و رصد هواپیماهای آذربایجانی که گفته میشود در حال جابهجایی سلاح از تلآویو به باکو هستند، سایه بروز قریبالوقوع جنگ سوم قرهباغ را بر سر منطقه انداخته است.
غرب وارد میشود
در سوی دیگر پاشینیان پس از شکست در برابر علیاف با اعتراضات شدید داخلی و بحرانهای متعدد سیاسی و اقتصادی مواجه شده که در پی آن از روسیه قطع امید کرده و دست به دامان آمریکا شده است.
پاشینیان علیرغم وابستگی شدید کشورش به روسیه، مشخصا از نیروهای حافظ منافع روسی انتقاد کرده و با اشاره تلویحی به مسکو، گره زدن مسائل امنیتی به کشور دیگر را اشتباه خوانده است.
همزمان با فاصله گرفتن ایروان از روسیه، مقامات ارمنستان خبر از برگزاری رزمایشهای مشترک نظامی با نیروهای آمریکایی تحت عنوان «شریک عقاب ۲۰۲۳» میدهند و تاکید میکنند که هدف این مانورها، افزایش سطح همکاری بین نیروهای ارمنستان و آمریکا در ماموریتهای بینالمللی حفظ صلح است.
ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که زمزمه پیوستن ایروان به ناتو نیز بلند میشود. «گونتر فلینگر»، رئیس کمیته اروپایی گسترش ناتو هفته گذشته اعلام کرد که از دولت ارمنستان خواسته تا به ناتو بپیوندد.
گرچه دولت پاشینیان چنین ادعایی را تکذیب و عنوان کرد که چنین درخواستی از آن نشده است، اما طرح این موضوع به معنای ورود جدیتر اروپا به پروندهای شبیه به پرونده اوکراین است؛ ارمنستان حالا شرایطی بسیار شبیه به اوکراین دارد؛ مانند اوکراین یکی از کشورهای کوچکی است که از روسیه جدا شده، به واسطه عدم حمایت روسیه اکنون از مسکو دلگیر است و به سوی غرب متمایل شده و موضوع پیوستنش به ناتو نیز که برای مسکو حکم کابوس را دارد، مطرح میشود.
خط قرمز ایران
ورود اروپا و آمریکا به این ماجرا بیش از هر چیز با انگیزههای سیاسی همراه و به منظور تحت فشار گذاشتن مسکو است. برای ایران اما مسئله بر سر مرزهایش، روابط تجاریاش با اروپا و دنیای غرب، امنیت ملی، موضوع حساسی چون پانترکها و قرابت شدید جمهوری آذربایجان با اسرائیل است؛ همگی اینها پرونده قرهباغ و قفقاز را برای ایران بسیار مهمتر از آنچه که برای غرب هست، میکند.
ارمنستان، کوچکترین و آرامترین همسایه ایران، برای ایران دریچهای است که به سوی غرب باز میشود. سیویک، جنوبیترین استان ارمنستان که با ایران هممرز است و گذرگاه زنگزور آن نیز راه ارتباط زمینی ایران با اروپاست. از نقشههای علیاف و اردوغان چنین برمیآید که آنها قصد دارند استان سیویک ارمنستان را به اشغال باکو درآورده و دسترسی به گذرگاه زنگزور را نیز قطع کنند.
با این وصف به نظر میرسد این بار ایران قصد ندارد مانند جنگ قرهباغ دوم صرفا نظارهگر آنچه در مرزهایش میگذرد باشد، بلکه همچون اولین جنگ قرهباغ سعی در نقشآفرینی مستقیم دارد و چهبسا این نقشآفرینی به مداخله نظامی بینجامد؛ با این تفاوت که این بار بر خلاف دهه هفتاد ایران در سمت ایروان خواهد ایستاد.
ابراهیم رئیسی، روز شنبه در در پاسخ به تماس نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان در واکنش به گزارش وی از آخرین تحولات منطقه قفقاز، ضمن مخالفتش با هرگونه تغییر در مرزهای تاریخی منطقه، به صراحت اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران به عنوان همسایهای قدرتمند برای ایفای نقش موثر در جلوگیری از درگیری جدید و هرگونه تغییر در ژئوپلتیک منطقه آماده است.
سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به باکو بخشی از این آمادگی است. سرلشکر محمد باقری دیروز در حالی به همراه یک هیأت نظامی راهی باکو شد که بسیاری از تحلیلگران معتقدند موضع ایران در خصوص مناقشه باکو- ایروان به قدری جدی است که اگر آذربایجان قصد تغییر ژئوپلیتک در منطقه قفقاز و تغییر مرزهای بینالمللی را داشته باشد، ایران خویشتنداری و سیاست بیطرفانه خود را کنار گذاشته و دست به مداخله نظامی خواهد زد.
پاشینیان باید انتخاب کند
در این میان ورود آمریکا و اروپا به پرونده و تمایل پاشینیان به سوی غرب این سوال را ایجاد میکند که ایران، اروپا و آمریکا در مسئله قرهباغ همپیمان یکدیگر خواهند بود و همگی در برابر موضع روسیه خواهند ایستاد یا اینکه اختلافات همیشگی مانع از همپیمانی آنها شده و رویارویی جدیدی شکل خواهد گرفت؟ دیگر آنکه پاشینیان در این میان امید به غرب خواهد بست یا ایران؟
محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور دو روز پیش پس از تماس تلفنی رئیسی و پاشینیان به همین موضوع اشاره کرد و نوشت که رئیسی در گفتوگوی خود با رئیسجمهور ارمنستان تاکید کرده که «غیر از فرمت ۳+۳، همکاری با هر بیگانه، اجرای رزمایش با آنها و سفرهای مشکوک فقط اوضاع را پیچیده میکند.»
یوری لیامین، کارشناس نظامی روسی در این باره به سایت رگنیوم روسیه گفته است: «پاشینیان بسیار فعالانه در تلاش است تا میانجیگران غربی را جذب کند و بعید است آنها مداخله ایران را بپذیرند. بنابراین رهبران ارمنستان باید انتخاب کنند: کمک ایران در اینجا و اکنون یا تضمین شفاهی غرب.»
او معتقد است: «ایران میتواند بدون مداخله مستقیم و درگیری «روی زمین» با استفاده از زرادخانه موشکی و هوایی خود عمل کند و بسیار تردید دارم که باکو به خاطر سیونیک وارد درگیری نظامی آشکار با ایران شود. اما اینکه رهبران ارمنستان از ایران درخواست ورود نیروهای ایرانی را میکنند یا خیر، هنوز یک سوال بزرگ است.»
در عین حال آذربایجان در جنگ دوم قرهباغ پشتگرم به حمایت تسلیحاتی اسرائیل بود و اکنون نیز کماکان حمایت نظامی تلآویو و آنکارا را دارد. یوری لیامین اما در این باره به رگنیوم گفته است: «آذربایجان البته میتواند به کمک موشکها و پهپادهای موجود نیز اقداماتی انجام دهد، اما توان حمله ایران به طور غیر قابل مقایسهای بیشتر است.»
با تمام اینها، ایران در حال حاضر عزم جنگ ندارد و تلاشها بر حل و فصل مسئله با دیپلماسی و قدرتنمایی رزمایشها است. باید منتظر ماند و دید که این تلاشها نتیجه خواهد داد یا اینکه شعله جنگ تازهای درخواهد گرفت که ایران نیز ناگزیر به مداخله نظامی خواهد کرد.
***
تحلیل زیدآبادی از حوادث قفقاز: بوی توطئه خطرناک علیه ایران به مشام میرسد
احمد زیدآبادی در روزنامه هم میهن نوشت: احتمال درگیری نظامی تازهای بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بار دیگر بالا گرفته است. دو کشور از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر سر کنترل قرهباغ کوهستانی با یکدیگر درگیرند.
در واقع، فروپاشی شوروی میراثی شوم از اختلافات ارضی خطرناک را در منطقۀ قفقاز و ماوراء آن بهجا گذاشت.
در این منطقه، کشورهای جداشده از امپراتوری شوروی، مرزهای خود را براساس کشمکشهای قومی دیرینه، بازتعریف کردهاند و این خود سبب بیثباتی و بروز جنگ بین آنان شده است. در این میان، بهخصوص جمهوری آذربایجان دچار گسست یکپارچگی سرزمینی است.
جمهوری خودمختار نخجوان بهعنوان بخشی از جمهوری آذربایجان از خاک اصلی آن جدا افتاده و بین ایران و ارمنستان محصور است و جغرافیای منطقۀ قرهباغ نیز به دلیل نوع آرایش جمعیت ارمنی و آذری آن، پیچیدهتر از آن است که یک فرد عادی از آن سر درآورد!
این وضعیت موضوع دالانهای ارتباطی در منطقه را به شدت حساس و به امری استراتژیک تبدیل کرده است. در واقع، منافع طرفهای درگیر بهگونهای با هم تعارض پیدا کرده که سود هر طرف، به زیان طرف دیگر محسوب میشود. نزاعهای دیرینۀ قومی و دخالت قدرتهای منطقهای و جهانی نیز مزید بر علت شده و زمینۀ بیثباتی خطرناکی را فراهم کرده است.
واقعیت این است که بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد شوروی، نیروهای ارمنی، قرهباغ کوهستانی را به اشغال خود درآوردند و با تکیه بر قدرت نظامی خود تا سالهای متمادی همان وضعیت را حفظ کردند. این شرایط اما در سالهای اخیر تغییر کرده و جمهوریآذربایجان با استفاده از پهپادهای پیشرفتۀ ساخت ترکیه و به روایتی سلاحهای دریافتی از اسرائیل، توانسته است بخش بزرگی از قرهباغ را پس بگیرد و قول عقبنشینی ارمنستان از دیگر اراضی مورد اختلاف را به دست آورد.
با این همه، آتشبس بین دو طرف به امضای توافق صلح بین آنها منجر نشده و هر کدام از دو کشور کوشیدهاند با یارگیریهای منطقهای و بینالمللی، شرایط را به نفع خود رقم بزنند. این یارگیریها در ماههای اخیر بهخصوص بسیار بغرنج و مبهم شده است.
جمهوریآذربایجان با بیاحتیاطی کامل به دولت راستگرای افراطی اسرائیل نزدیک شده و حمایت دولت اردوغان در ترکیه را نیز پشت سر خود دارد. اسرائیلیها هدفشان را از نزدیکی به جمهوریآذربایجان ایجاد دردسر و مزاحمت برای جمهوری اسلامی اعلام کردهاند. آنها در این زمینه چنان آشکار پیش رفتهاند که شماری از نمایندگان کنست، علناً به تحریکات قومی در ایران دامن زدهاند. از رفتار اسرائیلیها چنین برداشت میشود که آنها به دلایل سیاسی داخلی و منطقهای، نیاز شدیدی به شعلهور کردن جنگی بیثباتکننده در مرزهای شمال غربی ایران دارند و گویا دولت باکو را به انجام آن ترغیب میکنند.
جمهوری اسلامی از همان ابتدای جنگ قرهباغ بهطور رسمی به سود جمهوریآذربایجان موضعگیری کرده است، اما در عین حال، از روابط گرم خود با ارمنستان چشم نپوشیده است. ظاهراً تلاش تهران این بوده است که توازنی در روابط خود با جمهوریآذربایجان و ارمنستان پدید آورد اما سران باکو روابط متوازن را برنمیتابند و جمهوری اسلامی را به حمایت از ارمنستان متهم میکنند.
تهران در پشت پردۀ این اتهامها، دست اسرائیل را میبیند بهخصوص اینکه از مدتی پیش دولت الهام علیاف، در سایۀ حمایت ترکیه ضمن پیش کشیدن بحثهای مربوط به قومگرایی فرامرزی، درصدد ایجاد دالانی بین خاک آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان در داخل خاک ارمنستان با نام دالان زنگزور است که در صورت موفقیت، عملاً راه ارتباطی ایران به قفقاز و دریای سیاه و اروپا را از مسیر تاریخی آن قطع میکند و در عوض ترکیه و آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی را بدون نیاز به عبور از خاک کشورهای دیگر به هم متصل میکند.
ایران با ساخت این دالان به شدت مخالف است و به همین دلیل، پای ایران به مناقشۀ تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بهطور ناخواسته و بیسابقهای باز شده است.
این در حالی است که ارمنستان نیز در روزهای اخیر، در یارگیری بینالمللی خود تغییر جهتی معنادار داده است. ارمنستان پیش از این، علاوه بر ایران به روسیه نیز نزدیک بود و میکوشید تا از قدرت آن برای خنثی کردن فشارهای جمهوری آذربایجان علیه خود استفاده کند. درگیری روسها در جنگ اوکراین و بیتأثیری آنها در مهار باکو اما ظاهراً ایروان را از قدرت بازیگری آنها در قفقاز ناامید کرده است. به همین علت ارمنیها به سمت آمریکا چرخیدهاند و مانور مشترکی با ارتش آنها در خاک خود برگزار کردهاند. این اتفاق روسها را بهشدت خشمگین کرده و به واکنش منفی در برابر ایروان وا داشته است.
در واقع دولت ارمنستان امیدوار است که با تکیه بر کمک آمریکا و برخی کشورهای اروپایی بهخصوص فرانسه و آلمان، الهام علیاف را از آغاز جنگی دوباره بازدارد.
چرخش ارمنستان به سوی آمریکا، طبعاً شرایط را از هر حیث برای جمهوری اسلامی پیچیده و دشوار میکند، مگر آنکه در پشتپرده، تهران خود را برای توافقی حداقل در مورد وضعیت قفقاز با آمریکا آماده کرده باشد.
در واقع، ورود آمریکا به مناقشۀ قفقاز اگر منجر به پیشگیری از ایجاد دالان زنگزور شود، آشکارا به نفع ایران است و بهخصوص توطئۀ دولت افراطی اسرائیل برای ایجاد بیثباتی خطرناک در مرزهای شمال غربی کشور را خنثی میکند. اما اگر آمریکا نقش خود در منطقه را بهصورت دیگری تعریف کرده باشد، اوضاع بهخصوص در مورد آنچه به ایران مربوط میشود، فوقالعاده خطرناک خواهد شد.
قاعدتاً اگر جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه و تحریک اسرائیل، درصدد قطع راه زمینی ایران به ارمنستان برآید و آمریکا هم بهعنوان متحد جدید ارمنستان، چشم بر این ماجرا ببندد، ایران چارهای جز توسل به زور در این زمینه پیش روی خود نخواهد دید. به نظر میرسد، اسرائیلیها از مدتها قبل خود را برای چنین سناریویی آماده کردهاند تا از طریق جمهوری آذربایجان و برخی تحریکات قومی، ایران را بیثبات سازند. در این سناریوی مخوف همه چیز توطئهآمیز به نظر میرسد. این سناریو بیش از آنکه علیه جمهوری اسلامی باشد علیه سرزمین ایران است و بنابراین همۀ ایرانیها باید نسبت به ابعاد خطرناک آن کاملاً هوشیار باشند.
***
حسین علایی: با لشکرکشی علیف برای تصرف استان سیونیک ارمنستان زنگ های خطر بیش از پیش برای ایران به صدا درآمده است
حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران و استاد دانشگاه در یادداشتی برای جماران نوشت: با لشکرکشی الهام علیف برای تصرف استان سیونیک ارمنستان زنگ های خطر بیش از پیش برای ایران به صدا درآمده است. آذربایجان با کمک ترکیه و اسرائیل در پی آنست تا راه ایران با ارمنستان و اروپا را قطع کند و ایران را در تنگنای ژئوپلیتک جدیدی قرار دهد. طبیعی است که برنده اقدامات نظامی علیف ترکیه است که در دوره رضاشاه نیز به ایران یک ضربه ژئوپلیتیک اساسی وارد کرده بود.
رضاشاه در سال ۱۳۱۰ خورشیدی سفری به ترکیه داشت و با آتاتورک رئیس جمهور ترکیه دیدار کرد. در آن زمان رژیم آتاتورک در حال جنگ با کُردهای ترکیه به فرماندهی ژنرال احسان نوری پاشا بود. کُردها برای در امان ماندن از حملات نیروی هوایی ترکیه به پناهگاههای موجود در نقاط مرتفع کوه آرارات پناهنده شده بودند. ارتش ترکیه برای محاصره کامل کوه آرارات نیازمند ورود به خاک ایران بود. اما آتاتورک به جای درخواست اجازه ورود ارتش ترکیه به خاک ایران، اصرار بر تملک منطقه قرهسوی ایران داشت. متأسفانه رضاشاه به دلیل سطحی نگری و روابط حسنه ای که با آتاتورک داشت به درخواست وی تن داد. به این ترتیب، ایران از حقوق راهبردی و حق مالکیت و تملک و حضور خود در آرارات کوچک (آغری) و قره سو صرف نظر کرد. با واگذاری قره سو به ترکیه که به وسعت یک روستا بود، راه ایران به ارمنستان از این ناحیه قطع شد و مرز ترکیه به ارمنستان وصل شد.
کوه های آرارات با ۴۰۰۰ متر ارتفاع اهمیت به سزای ژئو استراتژیکی برای ایران داشت، ولی در سایه ضعف رضاشاه و نداشتن راهبرد درست، این ترکیه بود که عملاً فشار را بر ایران تا جایی پیش برد که رضا شاه آرارات را به ترکیه واگذار کرد. ترکیه در ازای دادن زمینهایی که هیچگونه ارزشی برای ایران نداشت، عملاً منطقه حساس و ژئو استراتژیک آرارات و باریکه شمال چشمه بورالان را در مرز ارمنستان از آن خود کرد. باریکه ای انگشت مانند که از خاک ترکیه به صورت یک دنبالچه ارمنستان را از ایران جدا می سازد. پهنای این باریکه بین ۵/۳ تا ۱۱ کیلومتر است. این باریکه از شمال با ارمنستان، از باختر به ترکیه، از جنوب به ایران و از خاور به نخجوان ختم می شود و "قره سو" نام دارد. با همین انفعال تاریخی و تصویب موافقتنامه مرزی توسط کمیسیون مظفر اعلم در فاصله ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۳ زمینه برای تجزیه نزدیک به ۸۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران فراهم شد. سرانجام رضاشاه پهلوی، سرشاخه اصلی رودخانه ارس را به ترکیه بخشید و ایران را در پاییندست قرارداد. به این ترتیب مسیر دسترسی نیمساعته ایران به ایروان پایتخت ارمنستان تبدیل به مسیری ۷ ساعت و نیمه شد. همچنین پای ترکیه برای همیشه به قفقاز، باز شد.
این خطکشیهای مرزی در دوره پهلوی اول با دهانه سه و نیم کیلومتری و زائده غیرمعمول در امتداد رودخانه ارس عملاً سبب شد که ترکیه به جمهوری نخجوان راه پیدا کند و برای نفوذ در قفقاز با مانع زمینی مواجه نشود. البته ایران فرصت فروپاشی شوروی را برای بازگرداندن سرزمین های خود در قفقاز را نیز از دست داد. به این ترتیب ترکیه به دنبال برقراری پیوند جدی تری با آذربایجان افتاد. حالا هم ترکیه و آذربایجان و اسرائیل به دنبال قطع کامل ارتباط زمینی ایران با ارمنستان هستند. از سال ۱۳۹۹ هجری خورشیدی ترکیه با دخالت نظامی در جنگ قره باغ به دنبال کسب فرصت مناسب جهت جداسازی بخش شمالی اردبیل و آذربایجان شرقی و غربی و در اختیار گرفتن جنوب رودخانه ارس است. متأسفانه ایران هم در جریان جنگ قره باغ بدون گرفتن ضمانت های لازم از بازگردندان قره باغ به آذربایجان حمایت کرد و حالا خود دچار مشکل و دردسر شده است.
در حال حاضر آذربایجان و ترکیه به دنبال اشغال استان سیونیک ارمنستان و بهره گیری از گذرگاه زنگه زور برای تغییر ژئوپلتیک منطقه و تحت فشار قرار دادن ایران هستند تا برای همیشه امکان بازگشت سرزمین های شمالی ایران به وطن اصلی از بین برود.
فاعتبروا یا اولی الابصار
***
آماده باش نیروهای مسلح در مرزها همزمان با جدی شدن احتمال وقوع جنگ
روزنامه تحت مدیریت مسیح مهاجری در سرمقاله امروز خود به اوج گرفتن تنش ها در منطقه قفقاز اشاره کرد و نوشت: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با آمادگی کامل در برابر تحرکات مرزی حساسیت نشان خواهند داد و به بدخواهان خارجی اجازه پیاده کردن اهداف شومشان را نخواهند داد.
در این مطلب آمده است: سفرهای همزمان وزیر امور خارجه ترکیه به تهران و یک هیات بلندپایه نظامی ایرانی به باکو در روزهای گذشته، اتفاقی نبودند. در کنار این دو سفر، گفتگوی تلفنی رئیس جمهور ایران با نخست وزیر ارمنستان به این وقایع مفهوم روشنی داده است. رئیس جمهور رئیسی در این گفتگوی تلفنی گفت: «آماده جلوگیری از تغییر ژئوپلتیک منطقه هستیم».
این روزها خبرهایی از شمال غرب کشورمان به گوش میرسند که از پیدایش مقدمات یک ناآرامی جدید در منطقه قرهباغ حکایت دارند. هدف اصلی این ناآرامیها، نوعی تقویت تمایلات گسترش نفوذ منطقهای در زمینههای نژادی، اقتصادی و سرزمینی است که بعضی از سران در کشورهای همسایه هوس آن را از مدتها قبل داشتند. این هوس در بعضی مقاطع منجر به جنگ و آتشباری در مرزهای شمال غربی کشورمان شد که به زیان صلح منطقه بود. منازعه بر سر قرهباغ میان باکو و ایروان میتواند با درایت دو طرف و دوراندیشی همسایگان حل و فصل شود ولی طمعورزی یکی از همسایگان که به عنوان ضلع سوم با هدف تامین منافع خود وارد ماجرا شده و گویا باز هم قصد ورود دارد، مشکل را دوچندان کرده است.
طرف دیگر، همسایه بزرگ و مقتدر جنوبی یعنی ایران است که همواره تلاش کرده منازعه میان باکو و ایروان از طریق دیپلماتیک حل شود و طرفین از خونریزی اجتناب نمایند. مطامع ضلع سوم که خواستار ایجاد دالانی از غرب ارمنستان تا شرق جمهوری آذربایجان با عبور از قرهباغ و مسدود کردن دالان زنگزور و مسیر ترانزیتی ایران به ارمنستان است، در نقش مانع اصلی صلح ظاهر شده و اکنون نیز تلاش میکند با برافروختن آتش جنگ میان باکو و ایروان و حمایت از باکو به هدف خود برسد. طبیعی است که چنین طمعورزی غیرقانونی و جنگ افروزانهای مورد قبول ایران، که در آنصورت شاهد پیدایش تغییرات خطرناکی در مرزهای شمال غربی خود خواهد بود، نباشد. اینکه مسئولان ارشد نظامی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بارها در زمینه تغییرات احتمالی مرزی هشدار دادهاند و با صراحت گفتهاند هیچگونه تغییری را در مرزهای شمال غرب نمیپذیریم و اخیراً نیز رئیس جمهور رئیسی گفته است «آماده جلوگیری از تغییر ژئوپلتیک منطقه هستیم» ناظر به همین موضوع است. علاوه بر ایران، کشورهای دیگری نیز، اعم از منطقهای و فرامنطقهای، با پیدایش تغییرات مورد نظر ضلع سوم مخالفند هرچند تحریکات رژیم صهیونیستی و توهمات سران جمهوری آذربایجان به یک ناآرامی احتمالی برای تامین مطامع نژادی، اقتصادی و سرزمینی مورد اشاره دامن میزنند.
در این میان، آنچه باکو باید بداند اینست که جمهوری اسلامی ایران مقتدرتر از همیشه در برابر توطئه ایجاد تغییر در مرزهای خود خواهد ایستاد. مردم ایران به ویژه اهالی استانهای شمال غرب با حمیت ملی و اسلامی پشتیبان منافع ملی ایران هستند و بعضی مناقشات که از ناحیه فعالان سیاسی وجود دارد نمیتواند نقطه امیدی برای بدخواهان خارجی باشد. آحاد مردم ایران از اقوام مختلف و با سلایق سیاسی گوناگون به تمامیت ارضی کشور و منافع ملی پایبندی عملی دارند و به هنگام تهدیدهای خارجی همچون ید واحده برای سرکوبی طمعورزان اقدام خواهند کرد.
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نیز با آمادگی کامل در برابر تحرکات مرزی حساسیت نشان خواهند داد و به بدخواهان خارجی اجازه پیاده کردن اهداف شومشان را نخواهند داد. طمعورزان خارجی باید بدانند مردم ایران با مشاهده تحرکات بدخواهان، متحدتر از همیشه از نیروهای مسلح برای سرکوبی متجاوزانی که درصدد ایجاد تغییر در مرزهای این کشور باشند حمایت خواهند کرد. بنابراین، به صلاح همسایگان است که دست از طمعورزی بردارند و منطقه را به آشوب نکشند.
- 19
- 1