
روزنامه هم میهن نوشت: همه میدانند که مذاکرات امروز در هر چارچوبی انجام شود؛ قطعاً اصول کلی آن در بالاترین سطوح سیاسی کشور به تصویب رسیده است. این برداشت بسیار روشنی است؛ چون نظردهنده نهایی درباره انجام و عدم انجام چنین مذاکراتی در ایران شناخته شده است و همه مسئولین کشور نیز بارها آن را گفتهاند و اصولاً کسی جرأت انجام آن را بدون تصویب رسمی ندارد.
از سوی دیگر، طبیعی است که ایران مذاکرات را با هدف به نتیجه رسیدن انجام میدهد و قصد نمایش ندارد. بنابراین، ما چه موافق و چه مخالف مذاکره باشیم؛ منطقاً باید بکوشیم که از مذاکرهکنندگان خود حمایت کنیم و بهجای ایرادهای بنیاسرائیلی نشان دهیم که ملت واحدی هستیم.
البته، در اجرای این خواسته از براندازان انتظاری نباید داشت؛ چون حل مسئله خارجی ایران برای آنان مطلوب نیست، بلکه بر عکس حل مسئله را مترادف با پایان عمر و تاریخ مصرف خود میدانند.
ولی در نقطه مقابل از کسانی که دور سفره حکومت نشستهاند و نان و نمک آن را میخورند، انتظار میرود که بهجای کینهورزی و زخم زبان زدن و نمکدان شکستن، قدری همراهی کنند و اگر نمیخواهند همراهی کنند، در این صورت کسی که مجبورشان نکرده حرف بزنند، حداقل زبان در کام بکشند و اینهمه اسیر نفرت و کینه نباشند.
آن یکی که هنوز هر شب خواب بستن تنگه هرمز را میبیند و در پی به خاک مالیدن بینی جهان است، در آغاز مذاکرات اولین دستاورد را تحقیر طرف مقابل معرفی میکند و میگوید که «مذاکرات غیرمستقیم تحقیر آمریکا و ترامپ است».
البته، آن اندازه متوجه است که مستقیماً با مذاکرات مخالفت نکند و بنویسد این مذاکرات بدون اطلاع و تأیید مقام رهبری امکانپذیر نیست و بدیهی است که این موافقت با ابلاغ دستورالعمل درباره چند و چون مذاکره و ترسیم خطوط قرمز آن نیز همراه بوده است. ولی در ادامه بهصورت مندرآوردی این مذاکرات را چنین توصیف کرده که؛ «آزمودن طرف مقابل است، نه برای عقبنشینی از مواضع اصولی جمهوری اسلامی.»
خُب اگر مذاکرات تحت نظر بالاترین سطح سیاسی و تصمیمگیری است؛ پس دیگر نیازی به نگرانی ایشان و تعیین دستورالعمل از جانب امثال ایشان برای مذاکرهکنندگان نیست، مگر اینکه قصد داشته باشند در حمایت از مذاکرات اخلال کنند.
آن دیگری که خود را حاکم مختار خراسان تلقی میکند، در قامت چهگوارا وارد میدان شده و معتقد است که «این مذاکرات خلاف غرور ملی و بیتوجهی به تکلیف شرعی و دینی است که باعث گرفتاری ما در محاصره دشمن خواهد شد. برای این برجام لعنتی هم رفتند، نشستند، حرف زدند، خندیدند و دست در دست هم دادند».
معنای واقعی این سخنان، علیه حکومت و ساختار تصمیمگیری کشور است و ربطی به مذاکرهکنندگان ندارد. کسی هم نیست از ایشان بپرسد که به قول معاون اول رئیسجمهور سابق، داماد جنابعالی توافقات را نهایی کرده بود و در آخرین لحظات به قولی نتانیاهو و به قول دیگری یک روحانی تندرو داخلی آن را به هوا بردند.
حالا گمان نکنید که شما میتوانید چنین نقشی را ایفا کنید. کافی است قدری به امکانات خود نگاه کنید و آن را با وضعیت عمومی مردم مقایسه نمایید تا بدانید چرا مردم برخلاف اقلیتی چون شما از این گفتوگوها استقبال میکنند و خواهان به نتیجه رسیدن آن هستند؟
بالاخره، امامجمعه تهران گرچه حمایتی که شایسته نمازجمعه باشد ننمود؛ ولی سعی کرد با برخی توصیفها، دستاوردهایی برای ایران تعریف کند که در موضوع مذاکره فاقد اهمیت است.
از مجموع این مواضع میتوان نتیجه گرفت که بخش از نیروهایی که تاکنون هویت خود را در تقابل با این سیاستها تعریف کردهاند، اکنون دچار اغتشاش فکری شدهاند و نمیتوانند مواضعی سازنده اتخاذ کنند؛ مواضعی که به سود خیر جمعی و عموم مردم باشد. سیاستمداران باید خود را از اسارت کینهها و نفرتها رها کنند؛ زیرا با چنین رویکردی نهتنها خود را در سراشیبی خطرناک قرار خواهند داد، بلکه زیان اصلی این نگاه متوجه مردم میشود.
- 12
- 6