روزنامه شرق نوشت: آیا پس از انتخاب ترامپ، رویکرد شرکتهای فناوری تغییر خواهد کرد؟ آیا ساخت اسلحه چه برای برتری بر دیگر کشورها و چه دستیابی به فضا در اولویت قرار خواهد گرفت؟ آیا قرار است شرکتهایی که زمانی به نوآوری در عرصه تکنولوژی و برنامهنویسی مشغول بودند تغییر سیاست بدهند و از هوش مصنوعی در جهتی دیگر استفاده کنند؟ «کاتیا بگو» جزء کارشناسان سیاستگذاری در زمینه ژئوپلیتیک است که تحقیقاتی در اندیشکده چتمهاوس انجام میدهد.
او در مقالهای سعی کرده به برخی از این نگرانیها پاسخ بدهد. هرچند در نهایت با وجود ترامپ و ایلان ماسک، تحلیلکردن چندان آسان نیست. در شب انتخاب مجدد دونالد ترامپ، ایلان ماسک که قرار است بهعنوان وزیر «کارآمدی دولت» منصوب شود، در شبکه اجتماعی ایکس به «پالمر لاکی» پیام داد که وزارت دفاع ایالات متحده به شرکتهای نوآور مانند شرکت او نیاز مبرم دارد تا ساختارهای موجود را متحول کنند. «لاکی» در واکنش به این پیام، آینده شرکت خود را در دولت جدید امیدوارکننده دانست و اظهار کرد: «ما در دوره ترامپ عملکرد خوبی داشتیم، در دوره بایدن بهتر عمل کردیم و فکر میکنم اکنون حتی بهتر خواهیم بود». «طرح ۲۰۲۵» که از سوی بسیاری بهعنوان نقشه راه سیاستی برای دولت آینده در نظر گرفته میشود، بر لزوم کاهش مقررات دستوپاگیر در فرایندهای تأمین فناوری وزارت دفاع تأکید دارد؛ اقدامی که برای توانایی آمریکا در «مبارزه و پیروزی در جنگهای ملی» و حفظ برتری در رقابت با چین ضروری قلمداد میشود.
این تلاشها نهتنها انحرافی از رویکرد دولتهای پیشین نیستند، بلکه ادامهای طبیعی بر آن سیاستها محسوب میشوند. ایدهای که هژمونی ایالات متحده را براساس حفظ برتری فناوری بر رقبا تعریف میکند، سالهاست که در مرکز تفکر استراتژیک این کشور جای دارد. این نگرانی وجود دارد، اگرچه ارتش آمریکا همچنان بزرگترین نیروی نظامی جهان به شمار میآید، اما توانمندیهای آن در حال تحلیلرفتن است. در نتیجه، وزارت دفاع ایالات متحده طی دهه گذشته بارها از «سیلیکونولی» دعوت کرده است تا فناوریهای پیشرفته خود را در خدمت نیازهای نظامی قرار دهد. برای شرکتهایی که در این حوزه فعالیت میکنند، مزایای این همکاریها فراتر از قراردادهای پرسود پنتاگون است. اگر دولت ایالات متحده فناوریهایی مانند هوش مصنوعی را بهعنوان یک مسئله امنیت ملی با اهمیتی راهبردی و تقریبا حیاتی تلقی کند، به احتمال زیاد تمایلی نخواهد داشت که محدودیتهای سختگیرانهای بر توسعه این فناوریها اعمال کند. این رویکرد، فرصتهای بیسابقهای برای شرکتهای فناوری ایجاد میکند که همزمان میتوانند در سودآوری اقتصادی و پیشبرد اهداف ملی سهیم باشند. با آغاز به کار دولت جدید ترامپ، انتظار میرود مقرراتزدایی در حوزه هوش مصنوعی شدت یابد.
همچنین، رئیسجمهور جدید رویکرد «حفاری کن، فقط حفاری کن» را در زمینه تأمین منابع انرژی موردنیاز شرکتهای سیلیکونولی در پیش گرفته است، چراکه انقلاب هوش مصنوعی به مقادیر زیادی انرژی نیاز دارد. برخی از شرکتها، مانند اوپن ایآی، اکنون میکوشند واشنگتن بخش بیشتری از هزینههای فزاینده زیرساختهای مربوط به توسعه هوش مصنوعی را تأمین کند. افزایش امنیتمحوری در سیلیکونولی همچنین بر نوع نوآوریهایی که از این بخش فناوری به دست میآید، تأثیر خواهد گذاشت. فناوریهایی که برای کاربردهای نظامی توسعه مییابند، از پهپادها تا ابزارهای نظارتی، معمولا به حوزههای غیرنظامی راه پیدا میکنند که ممکن است فناوریهای پرریسک و چالشبرانگیز جدیدی را به زندگی روزمره وارد کند. همکاری نزدیکتر میان پنتاگون و سیلیکونولی میتواند رقابت فناوری با چین را تشدید کند.
اگر نوآوریهای بیشتری بهعنوان ابزارهای راهبردی در این رقابت تلقی شوند و فناوریهای جدید با اهداف دوگانه (نظامی و غیرنظامی) طراحی شوند، فشار برای محدودکردن دسترسی به این فناوریها نیز افزایش خواهد یافت. این نزدیکی فزاینده میان سیلیکونولی و پنتاگون، علاوه بر تشدید رقابت جهانی، به استحکام بیشتر قدرت گسترده و بدون نظارت شرکتهای بزرگ فناوری منجر خواهد شد.
شاید نگرانکنندهترین جنبه این اتحاد، تمرکز قدرت عظیمی است که این شرکتها در اختیار دارند؛ از مدیریت دادهها و زیرساختهای فیزیکی و اجتماعی تا کنترل جریان اطلاعات. واگذاری مسئولیت شکلدهی به نحوه جنگیدن قدرتمندترین ارتش جهان به این شرکتها، تمرکز قدرتی غیرقابل نظارت و بالقوه خطرناک را در یک نقطه ایجاد میکند.
- 13
- 4