دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۸:۳۵ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۴۸۹۸
امنیتی و دفاعی

روایت فردی که چهار ساعت در حمله تروریستی در اتاق محبوس بود

اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,دفاع و امنیت,حمله تروریستی مجلس
مسئول دفتر علاء‌الدین بروجردی نماینده بروجرد که در زمان وقوع حادثه تروریستی مجلس به دلیل کمین یکی از تروریست‌ها، ۴ ساعت در اتاقش محبوس شده بود، روایتش از حمله تروریستی را تعریف کرد و گفت که اگر شهید فلاح از نیروهای خدماتی مجلس نبود بیشتر کارکنان و مسئولان دفاتر طبقه چهارم به شهادت می‌رسیدند.

حسام خوشبین‌فر در گفت‌وگو با ایسنا، اتفاقات روز حادثه تروریستی مجلس را به شرح زیر تعریف و تشریح کرد:

 

ساعت ۱۰:۱۵ صبح روز چهارشنبه ( ۱۷ خرداد) بود که بنده به همراه دو ارباب رجوع در دفتر آقای بروجردی واقع در ابتدای راهروی طبقه چهارم  نشسته بودم. یکی از این مراجعه کننده‌ها خانومی بود که برای پیگیری کارش و گرفتن نامه‌ای به دفتر آقای بروجردی مراجعه کرده بود. دیگری یکی از شهروندان بروجردی بود که برای پیگیری کارش به تهران آمده بود. زمانی که صدای تیر آمد فکر نمی‌کردم که به مجلس حمله شده چون اصلا کسی چنین فکری به ذهنش خطور نمی‌کرد. با خودم فکر کردم شاید صدای تعمیرات باشد به خاطر همین به کارم ادامه دادم. آن خانم نامه‌ای که می‌خواست نوشتم و به او دادم و آن خانم از آسانسور پایین رفت. آن آقا نیز به همراه یک نفر دیگر از راه پله‌ها به سمت طبقه همکف رفت.

 

در شرایطی که من هنوز از حمله به مجلس اطلاعی نداشتم ظاهرا آن خانم از آسانسور که پیاده می‌شود با تروریست‌ها مواجه شده و حتی در معرض تیراندازی آن‌ها قرار می‌گیرد اما پناه گرفته و خوشبختانه صدمه‌ای نمی‌بیند. آن آقای مراجعه کننده و همراهش نیز که از راه‌پله‌ها به پایین می‌رفت با تروریست دیگری روبرو می‌شود یکی از آن‌ها خود را  از طبقه دوم به اول پرت می‌کند که خوشبختانه تیر نمی‌خورد اما به خاطر آسیب دیدگی زانو دچار شکستگی پا می‌شود اما همراه او تیر خورده و زخمی می‌شود.

بنده در تمامی این اتفاقات در اتاقم مشغول بودم، ‌با تلفن صحبت می‌کردم و باز هم فکر نمی‌کردم که حمله شده چون در ابتدا تیراندازی‌ها پشت سر هم نبود و با خودم تصور می‌کردم که قسمتی از مجلس در حال تعمیرات است. در این هنگام آقای فلاح؛ آبدارچی مجلس از راه پله طبقه سه وارد اتاق بنده در طبقه ۴ شد و گفت که حمله تروریستی شده، در اتاق را قفل و موبایلت را بی‌صدا کن و صدای تلفن‌ها را قطع کن. من هم همین کار را کردم. شهید فلاح بعد در راهروی طبقه ۴ به بقیه بچه‌ها هم با فریاد گفت که حمله تروریستی شده، شوخی نگیرید و در اتاق‌هایتان بروید. شهید فلاح در همین زمان که می‌خواست از راه پله برود با یکی از تروریست‌ها روبرو می‌شود فکر می‌کند که یک نفر به مجلس حمله کرده پس می‌خواهد اسلحه‌اش را بگیرد اما تروریست دیگر او را به رگبار می‌بندد. اگر شهید فلاح نبود تعداد زیادی از کارمندان و مسئولان دفاتر نمایندگی در طبقه چهارم شهید می‌شدند. او بود که با از خودگذشتگی همه ما را از حمله تروریستی مطلع کرد و ما نجات جانمان را مدیون‌اش هستیم.

 

من از ساعت ۱۰ و ربع تا ۲ ظهر داخل اتاق در بسته خود را محبوس کرده بودم. آن طرف در یکی از تروریست‌ها بود که در ابتدای راهروی یعنی مقابل دفتر ما کمین کرده بود. موقعیت دفتر آقای بروجردی طوری است که بین پاگرد و ابتدای راهرو قرار دارد. اگر تروریست‌ها می‌خواستند فرار کنند باید از راه پله و اتاق آقای بروجردی فرار می‌کردند و راه دیگری نبود به خاطر همین یکی از آن‌ها سه ساعت پشت در من بود و من صدای حرف زدنشان و حتی ناسزا گفتنشان را آن هم به زبان فارسی می‌شنیدم.  معجزه خدا این بود که این تروریست در اتاق را نشکست. فقط امتحان کرد دید که اتاق قفل است و بعد هیچ کار دیگری نکرد. من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم البته با فردی تماس گرفتم که به من روحیه بسیاری داد. ما در بروجرد مداحی به نام آقای ترابی داریم که بنده ارادت خاصی به او دارم، در تماسی به او گفتم به مجلس حمله شده که در واکنش بهم گفت قدرت شش ماهه امام حسین(ع) از همه عالم بیشتر است بعد هم برایم حضرت علی اصغر نذر کرد، شوخی می‌کرد و روحیه می‌داد و مدام در تماس بود. او فردی بود که بسیار به من روحیه داد. در طول زمانی که من در اتاق بودم آقای بروجردی زنگ می‌زد و شرایط را می‌پرسید و از من می‌خواست زیر میز خود را مخفی کنم.

 

ساعت ۲ که صدای تیراندازی زیاد شد و بچه‌های سپاه به طبقه چهارم یورش آوردند. در این هنگام این تروریست خواست که در اتاق من را بشکند که بچه‌های سپاه به کمک آمدند و این تروریست سمت دیگر راهروی طبقه چهار پشت سرویس بهداشتی پناه گرفت و تیراندازی می‌کرد. در این هنگام یکی از بچه‌های سپاه در اتاق آمد و پرسید که کسی هست. من خودم را نشان دادم و از من خواست از اتاق خارج شوم او با از خودگذشتگی خود را سپر من قرار داد و خواست که از راه پله به سمت پایین بروم. در آنجا بود که محل شهادت شهید فلاح را دیدم و بسیار منقلب شدم. البته که وقتی خواستم از اتاق بیرون بیام آن تروریست شلیک کرد که جای گلوله‌ها در انتهای راهرو و نزدیک دفتر ما وجود دارد. به هر صورت با رشادت بچه‌های سپاه من به طبقه همکف رفتم. در آنجا با سردار عزیزی روبرو شدم. او از من پرسید که آیا آن‌ها به زبان فارسی صحبت می‌کردند من هم گفتم آن‌ها کلا تمامی صحبت‌ها حتی فحش‌هایی که لایق خودشان بود را به فارسی می‌گفتند. وقتی که وارد همکف شدم دو جنازه شهید را دیدم که در حال انتقال به بیرون بودند. در نهایت نیز به سمت کمیسیون‌های مجلس رفتم که آقای بروجردی را دیدم. او من را بغل کرد و خدا روشکر گفت و در کمیسیون امنیت ملی نماز جماعت خواندیم. آن طرف ماجرا مادر و پدرم که خبر تیراندازی در مجلس را شنیده بودند به دم در مجلس می‌آیند که نیروهای امنیتی اجازه ورود به آن‌ها را  نمی‌دهند. مادرم با شنیدن هر صدای تیر احساس می‌کرد که تروریست‌ها من را هدف گرفته‌اند و حالش هر لحظه بدتر می‌شود.  در نهایت که به او خبر سلامتی‌ام را می‌دهم به دلیل حال بد در بیمارستان برای ساعاتی بستری شد.

 

در این حادثه شهید فلاح جانفشانی کرد و ما را نجات داد و بچه‌های سپاه آنهایی که همسن و سال من بودند، با وجودی که تاکنون جبهه و جنگ را ندیده بودند اما با روحیه بسیار بالایی جلوی تروریست‌ها ایستادند و از جانشان گذشتند. حتی شنیدم یکی از ماموران حفاظت مجلس چند ساعت به تنهایی طبقه چهارم را حفظ کرد. شهید تیموری را هم که دم در شهید کردند. تروریست‌هایی که به هیچ چیز رحم نمی‌کردند و فقط می‌خواستند وارد صحن شوند ولی با مقاومت مثال زدنی بچه‌های سپاه موفق به انجام نقشه‌اشان نشدند.

 

 

 

 

 

  • 10
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش