امیرسرتیپ دوم خلبان، حسین خلیلی جوانترین عضو تیم عملیاتی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس است که با بیش از دوهزار ساعت پرواز بدون حادثه برفراز آسمان عراق یکی از خوش شانسترین خلبانهای تاریخ جنگهای هوایی محسوب میشود که جا دارد نامش در کتاب «ترین»های تاریخ ثبت شود. در سفری به جنوب، در موقعیت میشداغ با اوآشنا شدم. وقتی گفت ورامینی است، شوخی و جدی پرسیدم خاک ورامین چه ویژگیای دارد که درصد قابل توجهی از خلبانان شکاری اهل این منطقه کوچک هستند.اما او خود را شاگرد و پیرو مرام و مسلک سرلشکر شهید عباس بابایی میداند. برای شنیدن حرفهایش از جمع جدا میشویم و بیاعتنا به سرمای فصلی منطقه و هوهوی باد، با او به گفتوگو مینشینیم.
مختصری از خودتان و نخستين ماموريت جنگی تان برایمان بگویید؟
من متولد ۱۳۳۵ در ورامین هستم. دورههای مختلف تحصیلی را در ورامین طی کردم بعد وارد ارتش شدم. سال ۵۴ پس از گذراندن مراحل مقدماتی برای گذراندن دوره خلبانی به کشور امریکا اعزام شدم وسال ۵۶ به کشور بازگشتم. دوره تکمیلی را در پایگاه دزفول گذراندم و در اوایل سال ۵۷ به پایگاه تبریز بهعنوان خلبان هواپیمای شکاری منتقل شدم. بنده جزو معدود خلبانانی بودم که دوره هواپیماهای شکاری را در۱۹ سالگی در امریکا طی نمودم. هنگام شروع جنگ، در شهریور ۱۳۵۹ با درجه ستوان یکمی در پایگاه شکاری تبریز خدمت میکردم.
آن روز شاهد تجاوز ۶ فروند هواپیمای سوخوی ۲۰ عراقی بر فراز پایگاه هوایی تبریز بودم. هواپیماهای عراقی ظرف چند ثانیه بمبهای خود را رها کردند و رفتند. بمبها به همراه چترهای مخصوص در آسمان رها شدند عدهای فکرمیکردند عراق روی پایگاه هوایی تبریز چترباز پیاده کرده است، اما ثانیههای بعد با به گوش رسیدن صدای انفجار بمبها، به اشتباه خود پی بردند. آن روز بقدری خشمگین بودم که میخواستم با سنگ هواپیماهای عراقی را سرنگون کنم. ساعتی بعد متوجه شدیم، عراق همزمان پانزده پایگاه دیگررا نیز بمباران کرده است که مهمترین آنها پایگاه هوایی اهواز بود.
بعد چه اتفاقی افتاد، هیچ کس از هجوم پیشدستانه عراق مبهوت نشد؟
آنچه من دیدم همهاش شورحماسه بود و احساس مسئولیت، با تلاش پرسنل پایگاه هوایی کمتر از دوساعت باندها ترمیم و اولین هواپیماها پس از حمله به پرواز درآمدند تا ازحریم کشور دفاع کنند. بلافاصله ۳۶فروند هواپیمای شکاری آماده شدند تا به پایگاههای کرکوک و موصل عراق حمله کنند.آن روز مأموریتی به پایگاه ما محول نشد اما از پایگاههای بوشهر وهمدان چند فروند شکاری به پرواز درآمدند و اهدافی در شعیبیه درنزدیکی بصره و کوت در العماره را منهدم کردند.
فردای آن روز به دستور فرمانده وقت نیرو، خلبان شهید جواد فکوری عملیات ۱۴۰فروندی معروف به کمان ۹۹ به اجرا درآمد که پایگاه ما هم در آن حضور داشت.به این ترتیب مأموریتهای نیروی هوایی شروع شد که شامل؛ انهدام توان نیروی هوایی دشمن و ضربه زدن به تأسیسات اقتصادی و صنعتی عراق، پشتیبانی از نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی و مختل کردن صادرات و واردات دشمن از طریق آبراهه خلیج فارس میشد.
ماموریت در چه شرایطی آغاز شد و چطور مدیریت می شد؟
آن ایام خبرهایی که از جنوب میرسید بسیار تلخ و ناگوار بود.عراق با ۵ لشکر به خوزستان حمله کرده بود، خرمشهر در آستانه سقوط قرارداشت، آبادان درمحاصره بود، خطری جدی اهواز را تهدید میکرد و از همه بدتراینکه دو لشکر زرهی و مکانیزه دشمن تا ساحل کرخه پیش آمده وخطری جدی پایگاه هوایی دزفول را تهدید میکرد. فاصله کرخه تا پایگاه هوایی دزفول حدود ۲۵کیلومتر زمینی و ۱۵ کیلومتر هوایی است واز این فاصله میتوان با انواع سلاحهای سبک و سنگین پایگاه را مورد هدف قرار داد.خبر بد دیگراینکه جاده اندیمشک - دهلران که دارای اهمیت فوقالعادهای است به دست دشمن افتاده بود. خطر سقوط پایگاه هوایی دزفول به حدی جدی بود که دستورتخلیه و تخریب آن برای اینکه به دست دشمن نیفتد، صادر شده بود.چون کلید رسیدن قوای دشمن به این پایگاه بسیار حیاتی، عبور ازپل نادری بود که در آن شرایط این احتمال پیشبینی میشد.در چنین شرایطی شهید فکوری این جمله تاریخی را از خود به یادگار گذاشت وگفت؛«...به حضرت امام بگویید، تا نیروی هوایی یک هواپیما دارد و میتواند از زمین بلند شود وتا یک خلبان دارد که میتواند در داخل کابین بنشیند ما پایگاه چهارم شکاری دزفول را تخریب و تخلیه نخواهیم کرد.»این شد که ما هم از پایگاه تبریزبه کمک همرزمانمان در پایگاه دزفول آمدیم وبا همکاری پایگاه بوشهربه مقابله با نیروهای زرهی عراق که بهصورت گلهای جلو میآمدند و سرزمینهای ما را به تصرف خود درمیآوردند برخاستیم و با اقداماتی نظیر؛ انهدام توان نظامی و لجستیک دشمن، شناسایی و ترابری مأموریت زیادی را به اجرا درآوردیم.
نیروی هوایی چه نقشی در آزادسازی مناطق اشغال شده از سوی دشمن داشت؟
نیروی هوایی با توانی بیش از ظرفیت خود فرصتهای زیادی را از دشمن گرفت تا آنکه یگانهای زرهی خودی از مسافتهای دور و نزدیک خود را به صحنه جنگ رساندند و کفه نابرابرجنگ در جنوب تا حدود زیادی متعادل شد. ازخودگذشتگی کارکنان نیروی هوایی در این مقطع موجب تغییر فرآیندهای طراحی شده گردید و دشمن را مجبور کرد تا در مواضعی ناخواستهای متوقف شده و در نهایت موتور جنگی عراق نتواند از توان خود بهره گرفته و به اهداف شوم خود دست یابد.
از طرف دیگر با تدبیرو هدایت امام خمینی(ره) و همت مسئولین، جنگ به یک جنگ مردمی تبدیل شد که این فراز از دفاع مقدس یکی از بزرگترین افتخارات و درخشانترین مراحل دفاع مقدس است که مقدمهای شد برای عملیاتهای کوچک و بزرگی که در سال ۶۰ انجام گرفت وموجب رهاسازی سرزمینهای زیادی از اشغال دشمن گردید و خطر سقوط پایگاه هوایی دزفول و اهواز مرکز استان خوزستان کاملاً منتفی شد. در این مقطع نیروی هوایی ارتش نقش بسیار حیاتی ایفا نمود که در تاریخ ثبت است.
در روزهای اول جنگ بعضی ازخلبانهای ما که بچه آبادان، اهواز یا خرمشهر بودند برایشان خیلی سخت بود که بروند و مراکزی همچون گمرک خرمشهر را منهدم کنند تا تجهیزاتی که آنجا بود در اختیار دشمن قرار نگیرد.ولی با تلخکامی این مأموریتها را با موفقیت به انجام میرساندند. در شناسایی هوایی پلی روی اروند کشف شد که از سوی عراقیها طراحی و نصب شده بود.
دشمن با این پیشبینی که ایران برای آزادی خرمشهراحتمالاً از شلمچه اقدام خواهد کرد و اگر از شلمچه وارد شود نیروهای عراقی محاصره شده و مثل کیسهای که درش بسته شود راه فرارشان بسته میشود در اقدامی پیشدستانه یک پل شناور روی اروند به سمت خرمشهر کشیده بودند تا در مواقع اضطراری بتوانند از این طریق یا لجستیک کنند و نیروهایشان را پشتیبانی کنند یا راه فراری برای نیروهایشان ایجاد کنند. این پل دوهفته قبل از آزادسازی خرمشهر توسط هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی شناسایی و توسط تیز پروازان این نیرو منهدم شد و یکی از دلایل گرفتن اسیران بسیاردر عملیات آزادسازی خرمشهرانهدام همین پل بود.
نکته دیگری که باید حتماً به آن اشاره کنم، این بود که وقتی هواپیماهای شناسایی ازخرمشهر عکسبرداری میکردند خرمشهر را همچون دژی یافتند که تسخیرناپذیر مینمود. برای پدافند از خرمشهر، دو بال بزرگ ساخته بودند که به شکل حرف اچ شباهت داشت و به گونهای مهندسی شده بود که از نظر نظامی غیرقابل تسخیرمینمود. کارشناسیهای اولیه این بود که آزادسازی خرمشهر با این سنگرهای محکم و با این تدابیر پیچیدهای که در سطوح مختلف، پیشبینی شده بسیار سخت است. اما با همت ایثارگرانه رزمندگان ایرانی دروازههای این دژ به ظاهر نفوذناپذیر گشوده شد و نیروهای ما وارد خرمشهر شدند و آن را از دشمن پس گرفتند.
در این عملیات هواپیماهای پوششی نیروی هوایی چنان آسمان منطقه را امن کردند که سپهبد صیادشیرازی در کتاب ناگفتههای جنگ خود میگوید؛«... آسمان منطقه آنقدر امن بود که رزمندگان ما از این ناحیه احساس آرامش میکردند.» این درحالی بود که برای تأمین امنیت آسمان عملیات لازم بود در وسعت آذربایجان تا جنوبیترین نقطه کشور به گشت و رهگیری پرداخت. این از جمله مواردی است که تاکنون جایی بدان اشاره نشده و از این جهت نیروی هوایی مظلوم واقع شده است.
یک سؤال خصوصی هم بپرسم. وقتی شما در هواپیما و در آسمان دشمن برای عملیات میرفتید چه حسی داشتید.چون آن لحظات، لحظات خاصی هستند؟
اگرچه قاعدتاً ترس و هراس با شغل یک خلبان شکاری عجین است، اما عامل ترس به آن صورتی که در سایرمواقع بررفتار افراد تأثیر دارد بررفتار یک خلبان تأثیر ندارد چون در غیر این صورت نمیتواند مأموریت خود را بخوبی به انجام برساند. البته میزان ترس در انسانها متفاوت است. بعضی بر ترسشان غلبه میکنند و بعضیها نمیتوانند غلبه کنند.
هروقت مأموریت سختی به من ابلاغ میشد در وهله اول یک مقدارنگرانی داشتم ولی وقتی مأموریت برایم شکافته میشد، کمک میکرد تا بر ترسم غلبه کنم. از این جهت هر وقت هواپیما را که روشن میکردم تا به مأموریت بروم در همان لحظات بر ترسم غلبه میکردم. چون وقتی به پرواز درآمدی چیزی بهنام خط مرزی را نمیبینی و این دستگاه است که به شما نشان میدهد که خط مرزی را رد کردهای و از روی نقشه میفهمی که الان روی آسمان عراق هستی، این موضوع هم کمک میکند تا انسان چیزخاصی را احساس نکند. ولی درهر حال در داخل کابین که هستی و متوجه میشوی از مرز گذشتهای کمی ضربان قلبت تند میشود، ولی اینطور نیست که به خودت مسلط نباشی. تا اینکه نزدیک هدف میرسی باز نزدیک هدف به خاطر لایههای پدافندی بخصوص هرچه هدف حیاتیتر باشد از لایههای پدافندی بیشتری برخوردار است به نزدیک هدف که میرسی باز کمی ضربان قلبت بالا میرود ولی با تاکتیکهایی که انتخاب میکنی و هیجان انجام مأموریت ترس را از انسان دور میکند.
از زمانی که پرواز شروع میشد تا وقتی که از عملیات برمیگشتید چقدر طول میکشید؟
حداکثر دوساعت، امااگر پرواز گشتزنی بود ودرهوا سوختگیری میکردیم، گاهی تا حدود ۱۱ الی ۱۲ ساعت هم به طول میانجامید.
میتوانید بگویید چندبار مأموریت خارج از کشور رفتید به خاک عراق؟
من در دورانی که با هواپیمای اف ۵ و اف۴ پروازمیکردم بیش از ۲۰۰۰ ساعت در خاک عراق مأموریت اجرا کردم.
اسماعیل علوی
- 26
- 2