واکنش ما چه خواهد بود؟ انتظار داریم که بلافاصله از طرف پلیس و دستگاه قضایی احضار و بازجویی شود. آنان را به محل قتلها راهنمایی نموده یا اطلاعات کافی در مورد ادعای خودش ارایه کند. از دو حال خارج نیست، یا چنین اتفاقی رخ داده که در این صورت باید از او تشکر کرد که وظیفه مدنی خود را انجام داده و بالطبع مسوولان نیز قاتل یا قاتلین را بازداشت و مجازات خواهند کرد، یا آنکه وی دروغ گفته و هدف او تشویش اذهان عمومی و ایجاد ترس و بهرهبرداری شخصی بوده است که در این صورت باید خودش را مجازات کرد.
در هر حال، سکوت پلیس و دستگاه قضایی بدترین و زیانبارترین حالتی است که میتواند رخ دهد. زیرا جامعه را ناامن میکند. مردم گمان میکنند که حتما قتلها رخ داده، ولی هیچ مسوولی علاقهای به پیگیری و اجرای مجازات قاتل ندارد و این وضعیت حتی بدتر از اصل وجود قتل است.
آنچه مردم را ناامید و بدبین میکند، صرف وجود این جرایم نیست، بلکه فقدان اراده برای رسیدگی و مجازات مجرمین است.
با این فرض سخن زیر که از سوی آقای احمدینژاد اظهار شده را مرور کنیم: «جزیره خریدهاند تا در صورت خشم ملت به آنجا فرار کنند.»
وی فردی شناخته شده و حتی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.بنابراین هر سخنی بگوید حداقل به لحاظ رسمی باید حدی از باور عمومی به آن را پذیرفت.اگر فرض کنیم که هیچکس آن را باور نمیکند، برای ساختار سیاسی خیلی بد است، زیرا یک عضو مهم مجمع تشخیص و رییسجمهور سابق کشور ادعایی را طرح میکند که هیچکس آن را نمیپذیرد! طبیعی است که این گزینه معقول نیست.به ویژه اینکه میگویند این ازخودشان است و سخن او ادعا نیست،بلکه نوعی اقرار از درون نظام سیاسی است.
اگر همه یا حداقل بخشی از مردم، این را میپذیرند و در عین حال هیچ مصداقی هم ذکر نشده، بهطور معمول مردم آن را به کلیت ساختار سیاسی ربط میدهند و هر کس برحسب سابقه ذهنی خود یک فرد یا گروهی را مصداق آن میداند. ولی در هر حال یک نکته مسلم است. این سخن به معنای آن است که افراد مورد نظر گوینده در سطح مسوولان عادی نیستند که بتوان با دستگاه قضایی یا پلیس آنان را بازداشت و محکوم یا مجازات کرد
افراد مورد نظر کسانی هستند که از طریق قیام مردم کارشان به پایان میرسد و باید با هواپیمای شخصی به جزیره خریداری شده فرار کنند! پس ویژگی مهم آنان مصون از رسیدگی قضایی بودن است، مثل خود گوینده این خبر یا اقرار.
راهحل چیست؟ خیلی ساده است. البته در بیان ساده است، ولی در عمل و به علل گوناگون این کار در جامعه ایران انجام نمیشود. باید وی را احضار کرد و بهطور مشخص خواست که نام فرد یا افراد و اطلاعات محل جزیره خریداری شده آنان را به پلیس یا بازپرس اعلام دارد تا از طرف مسوولان بررسی شود که چه کسانی آنقدر پول دارند که جزیره بخرند و این پول را از کجا آوردهاند؟ و این جزیره کجاست؟ البته گوینده خبر فاقد شجاعت و صراحت کافی است والا خیلی راحت میتوانست همین موارد را به صورت آشکار بیان کند. اگر این احضار انجام نشود و جزییات پیگیری نگردد، در این صورت مساله و مشکل جامعه ما این نیست که عدهای پول دارند و جزیره خریدهاند و با فعال شدن احتمالی آتشفشان مردم، فرار خواهند کرد، بلکه مشکل اصلی این است که ساختار پلیسی و حقوقی لازم برای رسیدگی به این ادعاها و تعیین صحت و سقم آنها وجود ندارد.
در هر جامعهای بیماری و جرم هست ولی نظام پزشکی و درمانی و نظام پلیسی و قضایی مستقل و کارآمد نیز هست که با آنها مبارزه کند. اکنون پلیس و دستگاه قضایی برای دفاع از کارکرد و اعتبار خود و برای دفاع از حقوق مردم و برای شفافیت و روشن شدن حقایق و رسیدن به بصیرت، لازم است که گوینده را احضار و پروندهای برای رسیدگی به ادعاهای وی تشکیل دهند، در غیر این صورت مردم میپذیرند که این ادعاها درست است و اتفاقا در سطحی است که این دو نهاد مهم نیز قادر به مقابله با آن نیستند. جامعه سالم و آزاد، جامعهای نیست که فقط بتوان هر اتهام و خبری را بیان کرد. جامعهای سالم است که همه اتهامات به صورت مستقل و بیطرفانه بیان و سپس رسیدگی و اثبات یا رد شود.
افشای ارتباط عاملان قتل های زنجیره ای با احمدی نژاد!
داوری گفت: احمدینژاد امروز حاضر است حتی با علی لاریجانی هم ائتلاف کند کما اینکه سال ۹۲ و ۹۶ ایشان از پیروزی آقای روحانی استقبال میکرد. /تیم قتلهای زنجیرهای در وزارت اطلاعات نزدیکترین روابط را با شخص احمدینژاد داشتند.
سایت فردا - محمود احمدینژاد تلاشهای خود را برای ورود یا اثرگذاری بر انتخابات پیشرو از خیلی قبلتر شروع کرده بود اما اکنون وارد فاز جدیدی شده است. او که به گفته بسیاری از تحلیلگران سیاسی مایل است شخصا نامزده شده و به قدرت برگردد یا با حمایت از یک نامزد خاص سایه خود بر سر دولت بعد بگستراند، همه راهها را رفته است. از نامهنگاریهای پرحاشیه گرفته تا مصاحبههای آنچنانی با رسانههای داخلی و معاند. از ورود به موضوعات خط قرمزی مثل حجاب گرفته تا تلاش برای مردمفریبی به شیوههای همیشگی. در این راه حتی نه کرونا توانست مانع سفرهای انتخاباتی او شود و نه از ادعای عجیب و غریب مثل امکان ترور و ضرب و شتم هوادارانش در روز ۲۲ بهمن غافل شد.
همه این تلاشها در حالی ادامه یافت که احتمال رد صلاحیت او به مراتب بیش از تایید صلاحیت وی است و راه افتادن لشکری از همکاران سابق او برای کاندیداتوری نیز حکایت از سناریو دوم دارد. حتی در روزهای اخیر از هاشمیثمره نیز به عنوان نامزد احتمالا مورد حمایت او نام برده شد.
اکنون اما به نظر میرسد که رییس دولت نهم و دهم سناریو سوم را نیز اثرگذاری در این انتخابات نوشته است. او در تلاش است که با اتهام زدن به جریانهای سیاسی و مسوولان این را به مخاطب القا کند که رد صلاحیت او موجب کاهش مشارکت شده و رقبای او در جریان اصلاحطلب و اصولگرا نیز از این امر سود میبرند!
همین است که مدعی میشود احتمال مهندسی انتخابات وجود دارد و بیان میکند: «دو طرف به دنبال کنار گذاشتن مردم از عرصه تصمیمگیری هستند و جزیره خریدهاند تا در صورت جوشیدن خشم ملت به آنجا فرار کنند!»
احمدینژاد در تازهترین اظهارات خود با طرح این ادعای عجیب و قابل تامل در جمع طیفی از مردم اردبیل گفته که «یک طرف دنبال این است که به بهانه تشدید کرونا، انتخابات را عقب بیندازد تا فرصت پیدا کند و شرایط را به نفع خود تغییر دهد.»
رییس دولتهای نهم و دهم میگوید: «طرف دیگر هم دنبال این است که در سایه کرونا و مشارکت پایین مردم، نامزد خود را از صندوق دربیاورد.»
احمدینژاد با بیان اینکه هر دو به دنبال کنار گذاشتن مردم از عرصه تصمیمگیری هستند، مدعی شد: «جزیره خریدهاند تا در صورت جوشیدن خشم ملت به آنجا فرار کنند!»
اظهارات اخیر او با واکنشهای همراه بوده است از جمله مصاحبه امروز عبدالرضا داوری با روزنامه «اعتماد». داوری که اخیرا مدام علیه رئیس سابق خود افشاگری کرده این بار میگوید که او در انتظار فروپاشی نظام جمهور اسلامی است. همچنین میگوید که او پرنسیب ندارد برای رسیدن به قدرت در شرایط فعلی حاضر است با علی لاریجانی هم ائتلاف کند.
اهم اظهارات وی در مصاحبه مذکور به شرح زیر است:
*حدود یک سال است که آقای احمدینژاد به طور جدی به فروپاشی نظام فکر میکند. جمعبندی او این است که جمهوری اسلامی دچار فروپاشی خواهد شد. این موضوع البته از انتهای سال ۹۶ در خلال صحبتهایش مطرح میشد اما در یک سال گذشته خیلی جدیتر شد.
*مدل ذهنی احمدینژاد که اتفاقا حمید بقایی نیز در شکلگیری آن نقش داشته، شبیهسازی سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی با سرنوشت جمهوری اسلامی است. آنها معتقدند مسیر جمهوری اسلامی دقیقا بر همان ریلی قرار دارد که اتحاد جماهیر شوری قرار داشت. با مشابهسازی که در بحثهای داخلیشان مطرح میکنند- که نشانههایی از آن را در بحثهای عمومی نیز دیده میشود- معتقدند جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است. ۳ شیوه را هم برای رسیدن به این فروپاشی در ذهن دارند. مسیر اول درگذشت رهبری است. معتقدند درگذشت رهبری منجر به فروپاشی خواهد شد. موضوع بعدی حمله خارجی- بهطور مشخص حمله امریکا به ایران- است که معتقدند اگر یک حمله برقآسا به زیرساختهای خدماتی ایران مثل آب، برق، اینترنت و... انجام شود، در عرض چند روز جمهوری اسلامی از هم خواهد پاشید. بحث دیگر هم آشوبهای اجتماعی است.
*احمدینژاد پرنسیب سیاسی ندارد، مفهوم قدرت را در ذهن خود قرار داده و برای رسیدن به آن امروز حاضر است حتی با علی لاریجانی هم ائتلاف کند کما اینکه سال ۹۲ و ۹۶ ایشان از پیروزی آقای روحانی استقبال میکرد.
*آنچه احمدینژاد به آن فکر میکند، این است که تعارضی در رئوس حاکمیت بین جریان آقای روحانی با جریان سپاه و رهبری اتفاق میافتد و این تعارض در راس باعث فروپاشی میشود. از سویی معتقد است چون نارضایتی اجتماعی وجود دارد این اتفاق نارضایتیها را تشدید میکند. البته این تحلیل غلط است. من نقد این تحلیل را هم نوشتهام و یکی از دلایل اختلافنظرم با احمدینژاد در همین حوزه بود.
*نوع نسبت من با احمدینژاد و جریان او با خیلی افراد دیگر متفاوت است. من به نوعی بازی رسانهای و پروپاگاندای احمدینژاد بودم و ایشان را تبلیغ و ترویج میکردم. بسیاری از افراد و نخبگان در همین فرآیند تبلیغ و پروپاگاندای من با احمدینژاد در ارتباط قرار گرفتند. جلسههای متعددی را با چهرههای سیاسی از آقای تاجزاده تا اعضای جبهه ملی، باقی دوستان اصلاحطلب، اعضای دفتر تحکیم و ... داشتم و حوزه ارتباطی وسیعی را برای احمدینژاد ایجاد کردم. طبیعی بود که بهخاطر همین پر سر و صدا بودن در حوزه دفاع از او نمیتوانستم خیلی بیسر و صدا از کنار او بروم. طبعا مورد پرسش قرار میگرفتم و من در فضای رسانه حضور دارم.
*اگر همه آنچه که من در این مدت در مورد جریان احمدینژاد منتشر کردهام را آنالیز کنید، متوجه میشوید که دادهها هیچ کدام دیتای امنیتی نیست. افشاگریهای امنیتی که قبلا در مورد افراد مختلف مطرح شده نوعا دیتاهای امنیتی و دادههایی بوده که دستگاههای امنیتی در اختیار افراد قرار میدهند و آنها هم مطرح میکنند. اما همه آنچه من در این مدت مطرح کردهام، مستندات خودم و تجربیات شخصی من و آنچه در جلسات دیدهام است. برخی اطلاعات همچون مورد زمین تنکابن را که دیروز مطرح کردم عینا متنی است که در حکم دادگاه آقای بقایی آمده است.
*وقتی ایشان میگوید مسوولان جزیره میخرند و از خشم مردم میخواهند به آنجا فرار کنند به این معناست که ایشان جمهوری اسلامی را رو به فروپاشی میبیند و مسوولان را در حال غارت.
*سیاستورزی آقای احمدینژاد مبتنی بر عناصر غیراخلاقی است. او زخمهایی به افراد میزند تا در فضای افکار عمومی مطرح شود اما در نهایت مثل یک بومرنگ به خودش بازمیگردد.
*من از نزدیک شاهد ارتباط احمدینژاد و بقایی بودهام و میگویم که رابطه بقایی با احمدینژاد مثل رییس و مرئوس است؛ بقایی به احمدینژاد تحکم میکند.
*شما میتوانید از دیگران هم بپرسید. آقای احمدینژاد دو شخصیت دارد. دکتر جباری به جنبههای روانشناختی احمدینژاد پرداخته و در تحلیل روانشناختی که دارد، اختلال سایکوتیک را راجع به احمدینژاد مطرح کردند. دکتر جباری نیز از نزدیکان ایشان بوده است.
*احمدینژاد یک شخصیت بیرونی دارد که بخشی از هواداران ایشان همان شخصیت را میبینند. او یک شخصیت پشت صحنه و کمتر دیده شده دارد. کسانی هم که دیدهاند معمولا آن را روایت نکردهاند. معدود افرادی چون من، آقای جباری، آقای امیریفر و احمدزادهکرمانی این صحنه را دیدهایم که آقای احمدینژاد مقابل آقای بقایی مثل یک مرئوس است. بقایی به احمدینژاد مسلط است. تحکم میکند. احمدینژاد بدون اجازه بقایی آب نمیخورد. تمام موضوعات در سیستم حتی موضوعات سیاسی احمدینژاد در دست بقایی است. همین الان جلساتی و تجمعاتی که برگزار میشود، طرحهای آقای بقایی است که من شخصا دیدهام. این یک رویه است.
*احمدینژاد بسیار فرصتطلبانه به موضوعات نگاه میکند. او گفت همان عوامل قتلهای زنجیرهای آشوب به پا کردند و من به آنها خس و خاشاک گفتم. درحالی که اگر تیم امنیتی آقای احمدینژاد و عملکرد آنها و سوابق آنها را ببینید، تیم قتلهای زنجیرهای در وزارت اطلاعات نزدیکترین مناسبات را با شخص احمدینژاد داشتند. آقای بقایی برای همسر سعید امامی کفیل شد تا آزاد شود یا آقای مصطفی کاظمی رفاقت خوبی با این تیم داشت و در دوره احمدینژاد در بخشهایی از دولت استخدام شد. احمدینژاد میخواهد خطای خس و خاشاک را توجیه کند؛ بنابراین آن را به یک گروه امنیتی منتسب میکند.
*او حتما در انتخابات نامنویسی میکند. تردید نکنید. از یک سال تا دو سال پیش روی انتخابات کار کرده است. ما برنامه برای ایشان تنظیم کردیم. جلساتی داشتیم. اما به اعتقاد من مساله ایشان روشن است و احراز صلاحیت نمیشود. احمدینژاد خارج از پارادایم قدرت هیچ وزنی ندارد. او بدون پوزیشنهای سیاسی هیچ تاثیرگذاری ندارد و به مردم نگاه ابزاری دارد. گفتمان ریشهداری در حوزه مردم ندارد. پیشبینی من این است که او در تندباد انتخابات خاموش شده و در نهایت به فراموشی سپرده میشود
- 19
- 6