دولت نهم که شکل گرفت، تصور این بود که حاکمیت یکدست شده ولی وقتی محمود احمدینژاد بر مرکب قدرت سوار شد نشان داد که به حامیان اصولگرای خود وفادار نیست. این واقعیت را او در دولت دهم بیشتر بروز داد و تمام کسانی که خود را بابصیرت و مخالفین احمدینژاد را بیبصیرت مینامیدند دریافتند که ماجرا برعکس است و آنها خودشان از بصیرت بهرهای نبردهاند بطوری که در عرصه سیاسی به یک فرد ناشناخته از راه رسیده باختند. بنابراین، میتوان پذیرفت که مردم ایران بدهی خود به جناح اصولگرا بابت یکدست شدن حاکمیت را در دولتهای نهم و دهم نپرداخته بود ولی حالا در دولت سیزدهم، این بدهی تمام و کمال پرداخت شده و حجت بر حاکمیت تمام است، این گوی و این میدان.
اگر بپذیریم که بحران اقتصادی کنونی نتیجه بیبرنامگی و عدم مدیریت دولت روحانی است و مخالفان او، یعنی همانها که اکنون قدرت یکپارچه را به اختیار خود درآوردهاند، در کار او کارشکنی نکردهاند، حالا باید منتظر باشیم آنها بر بحران اقتصادی کشور غلبه کنند و معیشت مردم را از وضعیت دشوار کنونی نجات بدهند و رفاه را برای همگان فراهم کنند. رسیدن به این هدف، مستلزم اینست که جناح حاکم با برجام کنار بیاید، FATF را بپذیرد، روابط ایران با کشورهای مختلف را بهبود ببخشد، مذاکره را تابو نداند، سیاست همزیستی مسالمتآمیز با دولتها را جایگزین سیاست تنشزائی کند، برای اجرای سیاستهای داخلی روشهای فرهنگی را برگزیند و با روشهای قهری خداحافظی کند.
چنین سیاستی اگر خطمشی دولت سیزدهم باشد، حتماً موفق خواهد شد و تمام قلمها و زبانها نیز به یاری آن خواهند شتافت. با شناختی که از عقبه دولت سیزدهم داریم، تردیدی نداریم که اجرای چنین سیاستی کار بسیار دشواری برای رئیس این دولت است. متقاعد ساختن جریانهائی که اصولاً فرهنگی برخورد کردن با مسائل را تمرین نکردهاند و برای پیشبرد اهدافشان فقط برخورد از موضع بالا را در دستور کار دارند، کار آسانی نیست. اگر رئیس دولت سیزدهم به ضرورت متقاعد کردن این جریانها که عقبههای این دولت محسوب میشوند معتقد باشد و بتواند آن را عملی کند، دولت موفقی خواهد بود. و اگر خود دارای چنین اعتقادی نباشد و یا نتواند این سیاست را عملی سازد، نمیتوان افق مثبتی را برای ۴ سال آینده پیشبینی کرد.
در زمینه سیاست خارجی هم همان جریانهای تصمیمساز، تمامقد در برابر هر اقدامی که بتواند بنبستها را بشکند و راههای تنفس روابط بینالمللی را باز کند خواهند ایستاد. بدون کنار زدن این جریانها و یا قانع ساختن آنها به تغییر روشهایشان، دولت سیزدهم نمیتواند در عرصه سیاست خارجی توفیقی به دست بیاورد.
گمانهزنیهائی وجود دارند که میگویند ابزارهای حاکمیتی برای موفق ساختن دولت سیزدهم و روا جلوه دادن حاکمیت یکدست، تلاشهای زیادی برای کوتاه آمدن در زمینههای مختلف سیاست داخلی و خارجی به عمل خواهد آورد. پولپاشی به مدد امکانات مالی گستردهای که این مجموعه در اختیار دارد با هدف تسکین موقت دردهای معیشتی مردم نیز یکی دیگر از گمانههاست.
برداشتن موانع راه و جلوگیری از کارشکنیها در عرصه سیاست خارجی و مدیریت داخلی که تاکنون وجود داشته است نیز ازجمله ابزارهائی هستند که برای تحقق موفقیت دولت سیزدهم مورد استفاده قرار خواهند گرفت. اینها قطعاً در حل مشکلات موجود مؤثر خواهند بود و التهابهای کنونی را کاهش خواهند داد. شرط رسیدن به چنین موفقیتی اینست که توسل به این ابزارها موجب اختلاف در اردوگاه اصولگرایان و آغاز منازعات میان آنها و تقسیم شدنشان به شاخههای جدیدی که هرکدام سازی را کوک کنند نشود.
این تغییرات اگر اتفاق بیفتند، در کاستن منازعات میان جناحها مؤثر خواهند بود. بسیاری از نیروهای صاحبنظر، صاحب قلم و صاحب نفوذ نیز با چنین سیاستی همراهی خواهند کرد. اینها همه به موفقیت حاکمیت یکدست کمک خواهند کرد البته به این شرط که دولت برخاسته از این حاکمیت، به آزادیهای مشروع و مذکور در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی از قبیل آزادی بیان، آزادی قلم و حقوق شهروندی پایبندی عملی نشان دهد.
- 14
- 4