به گزارش تسنیم، اگرچه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس سالها پیش به اتمام رسیده اما اثرات و آسیبهای آن همچنان سایه بزرگی بر زندگی بسیاری از افراد جامعه افکنده است. افرادی که سالهای متمادی جان خود را کف دست گرفته با ارتش بعث به مقابله پرداختند و اجازه ندادند انقلاب، اسلام و ناموس این مرز و بوم در اختیار دشمن قرار میگیرد.
این خانوادهها که برخی جزو خانواده معظم شهدا، برخی جزو ایثارگران، برخی دیگر نیز جزو جانبازان و اسرا هستند، همچنان زخم آن دوران را بهدوش میکشند، آنهایی که قریب به ۴۰ سال، ویلچرنشین شدهاند و یا شبها همچنان بهیاد شبهای عملیات آن روزها را با فریادهای خود یادآوری میکنند.
جوانانی که آن روز با لبیک به امام خویش سینه خود را سپر گلوله و تیرهای دشمن کردند و امروز بهدلیل برخی از مشکلات و دغدغهها با مشکلاتی روبهرو هستند. «خانواده معظم شهدا، ایثارگران، جانبازان و اسرا ولینعمتان انقلاب اسلامی هستند.»، این جمله را میتوان از زبان یکایک مسئولان و دلدادگان به شهدا در این کشور شنید که اگر بخواهیم بدون مبالغه صحبت کنیم، رفع مشکلات این اسطورههای صبر و ایثار از مهمترین و بااولویتترین خواستههای قانونگذاران و مسئولان اجرایی کشور است. برای بررسی رفع مشکلات جانبازان بهعنوان «شهیدان زنده» گفتگویی با سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران صورت گرفت و بخشی از مطالبات جانبازان و خانواده شهدا در گفتوگو با او بررسی شد، متن کامل گفتگوی تسنیم را بخوانید:
گزیده مصاحبه تسنیم با رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران:
* خدمت در بنیاد شهید و امور ایثارگران مصداق عمل صالح است
* ماجرای اختلاسها در بانک دی/ هنوز حجم خسارات مشخص نیست
* برای تحول عمیق و همهجانبه وارد بنیاد شهید شدم
* بهنظر من این تلۀ فشار مطالبات صنفی بهخاطر این است که ما را به عجله بیندازند و ما مجبور شویم کارهای روکشی انجام بدیم.
* آیا بنیاد شهید خودش قوانین را دستکاری میکند؟
* کلاً ۱۹درصد قوانین ایثارگران که بار مالی دارد، اجرا شده، بقیه یا اصلاً اجرا نشده یا نصفهنیمه اجرا شده است.
* یکی از رفتارهای بدی که درون بنیاد شکل گرفته، این بوده که ریاست بنیاد، مخصوص یک عدۀ خاصی بوده است، یعنی یک عده هروقت اراده میکردند با ایشان در تماس بودند و دیدار داشتند و او در محاصرۀ این صد نفر بوده است، نه بیشتر.
* اعطای درصد جانبازی برای سکوت!/ بازنگری پروندههای مشکوک جانبازی.
* شاید خیلی از افرادی که ذیحق هستند پشت در بنیاد مانده باشند و شاید خیلی از افرادی که ذیحق نباشند الآن از بنیاد خدمات میگیرند.
* بنیاد شهید برای ذخیره مرخصی ماده ۳۸ هیچ نقشی نداشته است.
* عمده منابع به ۵ دهک بالا توزیع شده است، چرا؟ چون همینهایی که سروصدا میکردند و ارتباطات ویژهای بین خودشان و بنیاد ایجاد کرده بود، برخوردار شدند؛ آنهایی که باید برخوردار میشدند، نشدند.
* برخی دوست دارند نظر قانون نباشد تا خودشان مدیریت کنند.
* چرا برخی از بیماریها تحت پوشش بیمه دی نیست؟
* عدم رسیدگی به خانوادههای ایثارگر باعث عذاب میشود.
اگر موافق باشید گفتوگوی امروز را با این سؤال آغاز کنیم؛ چرا و چگونه پس از انتخابات (با توجه به اینکه از رقبای آقای رئیسی بودید) معاونت ایشان را قبول کرده رئیس بنیاد شهید شدید؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ، نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر. عرض سلام و ادب و احترام دارم ساحت مقدس آقا و مولایمان حضرت علیبن موسی الرضا(ع) و با کسب اجازه از محضر حضرت ولیعصر(عج). عرض سلام داریم خدمت حضرتعالی و تشکر میکنم از خبرگزاری تسنیم که برای چنین گفتگویی داوطلب شد. توفیق هست که سالهای سال خدمتگزار مردم در جاهای مختلف نظام هستم، ۱۴ سال در مجلس بودم و این اواخر هم که عضو هیئت رئیسه و نائبرئیس مجلس بودم؛ تا اینکه فرصت پیش آمد و در طلیعه گام دوم بهعنوان یکی از کاندیدای جوان ریاستجمهوری وارد عرصه انتخابات شدم.
حضرت آیتالله رئیسی که دولت را تشکیل دادند یک نیت خیری داشتند ـ مبنی بر اینکه ـ از ظرفیتهای مختلف کشور استفاده کنند. بعضی از افرادی که تشخیص دادند، استفاده کنند، ظرفیتهای حاضر در انتخابات ریاستجمهوری بود، حتی ایشان نیمنگاهی هم به دولت گذشته داشتند و این افراد را در کابینه نگه داشتند. ایشان از قبل محبتی به بنده داشتند و بر این اساس بعد از انتخابات هم دعوت به همکاری کردند. من همیشه عرض میکردم که "من الآن در مجلس مشغول هستم، اما اگر امری هست که خدمتی از من برمیآید در خدمتتان هستم". منتهی این موضوع به رئیس محترم مجلس هم گفته شد، چرا؟ بهخاطر اینکه بین این دو رئیس محترم مشخص شود که کجا، بنده امکان خدمت بهتر و بالاتری دارم. چون موضوع حضور نداشتن در سنگر خدمت نیست، بلکه کیفیتِ عملکرد و بهرهوری مهم است ـ که آدم در کجا میتواند خدمت بهتری انجام دهد ـ وقتی ایشان بحث بنیاد شهید و ایثارگران را مطرح کردند، من پذیرفتم، نه؛ از این زاویه که خودم جانباز هستم یا قبل از آن نزدیک به یک دهه خدمتگزار جانبازان بودهام ـ زمانی که هنوز ادغام اتفاق نیفتاده بود ـ نه، بلکه از این نظر که، خدمت در بنیاد شهید و امور ایثارگران مصداق عمل صالح است، چون خدمت در یک مکان کاملاً مقدس است، مکانی که بهترین بندگان خدا آنجا هستند، خانوادههای آنها هستند و حوزۀ فرهنگی آن، یک فرهنگ متعالی است، یعنی اگر ما بگوییم یک جایی کار فرهنگی کنیم و این تماماً مقدس است؛ کجاست؟ در حوزۀ فرهنگ ایثار و شهادت است، یا اگر میخواهید به یک جامعه خدمت کنید که این افراد لیاقت خدمت داشته باشند و میبایست از باب سپاس خدمت کنیم؛ کجاست؟ حوزۀ خانواده ایثار و شهادت است.
مشکلات بنیاد را هم خبر داشتم، یعنی از نزدیک کار کرده بودم، بیارتباط نبودم، در این سالها بههرحال در مجلس بودم، اشکالات، اختلالات رفتاری، نوع سازماندهی، نوع روابط غلطی را که بین برخی ـ شاید دو، سه درصد ـ از جامعۀ ایثار و شهادت با بنیاد که در این سالها شکل گرفته بود، انحرافات سیاسی را شاهد بودهام. متأسفانه بنیاد شهید و امور ایثارگران بهخصوص آن سالهای ابتدایی تأسیس، گرفتار مسائلی اینچنینی شده بود. بدنهای از انسانهای خدوم داخل بنیاد هستند که تعدادشان هم زیاد است؛ منتهی با یک ملاحظات خاصی برخی افراد دیگر هم آمده بودند؛ شما اگر نگاه کنید در سابقه بنیاد شهید تعداد زیادی از مدیران بنیاد شهید، بعدها وزرای دولت اصلاحات شدند، یعنی چنین سازمانی بوده و با چنین نگرشی اداره میشده است.
یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری همین دوره، سالها مدیر بخش اقتصادی بنیاد شهید بوده است که در انتخابات این دوره ریاستجمهوری هم بهنمایندگی از جریان اصلاحات حضور پیدا کرد.
متأسفانه در این سالهای اخیر هم که به آفتهای زیادی گرفتار شده است، مثلاً یک گروه عمدهای از مدیران بانک دی دستگیر شدند و در زندان هستند. هنوز ما حجم خساراتی را که وارد شده است و اختلاسهایی را که اتفاق افتاده است نمیدانیم. روزهای گذشته مدیرعامل فعلی بانک دی، پیش من بود و گزارش میداد، فقط یکی از شرکتها حدود ۵هزار میلیارد تومان اختلاس انجام داده است، میگفت "آنقدر این موضوع بزرگ بوده است که دیگر ما از دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی خواستیم بیایند، ورود کنند و موضوع را بررسی کنند."
این فقط یک نمونه از بانک دی بود، حالا همین مسائل در مجموعۀ کوثر یا در مجموعۀ صندوق ذخیره شاهد و جاهای مختلفی که اخبارش هر از چند گاهی به گوش میرسد، هم تا حدی وجود دارد، در حالی که این مجموعۀ انقلابی، مقدس و وابسته به شهدا، باید پاکترین و تمیزترین سازمان باشد.
من واقعاً با یک هدف تحول عمیق و همهجانبه وارد بنیاد شدم، آن چیزی هم که از من خواسته شد همین بود، یعنی بزرگان، صحبتهای اولیه را با من داشتند برای اینکه در بنیاد شهید حاضر شوم، صحبتشان این بود که "ما نیاز به بازخوانی نگاه حضرت امام(ره) در تأسیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و بعد هم نگاه حضرت آقا داریم."، بهعبارت بهتر باید از نو، این سازمان را بسازیم و جایگزین کنیم، تحول هم یک امر بنیادین هست، آدم نمیتواند با کارهای نمایشی، کارهای تحولی انجام دهد، شما ببینید حضرت آقا تا حالا دو ـ سه بار به کارگزاران این دوره تذکر دادند که "مراقب باشید دچار کار نمایشی نشوید."، چون تحول از گذر شناخت، اولاً فهم مفاهیم پایهای، بعد شناخت از محیط و میدان، داشتن یک رویکرد و نقطۀ هدف کاملاً روشن، توانایی برای طراحی، توانایی برای بازسازماندهی، توانایی برای جذب نیروی انسانی مناسب، اینها امری نیست که سریع محقق شود. بهنظر من این تلۀ فشار مطالبات صنفی بهخاطر این است که ما را به عجله بیندازند و ما مجبور شویم کارهای روکشی انجام بدهیم ـ البته نهفقط در بنیاد شهید بلکه در تمام دستگاهها ـ چراکه بهنظر بنده بقیۀ دستگاهها هم کمابیش مثل بنیاد نیاز به یک، نهتنها بازمهندسی، بلکه یک انقلاب درونی یا یک انقلاب سازوکاری دارند، یعنی سازوکارشان باید تغییر پیدا کند، ما در همین مسیر قدم برمیداریم و چون بالاخره یک رفتار غلطی قبلاً شکل گرفته است، استراتژی ما معروف به دو «صاد» است؛ یعنی صبر و صلابت. صلابت بهمعنای ایستادگی روی اصول، برنامههای اساسی، تغییرات اصلاح فرایندها و صبر بهخاطر اینکه این امر از مسیر تدریج، حوصله، مهربانی، توجیه نیروی انسانی، همراهسازی، ایجاد گفتمان، گفتگو با سایرین، ایجاد جریان گفتمانی در سطح جامعه هدف و مواردی از این دست میگذرد، بنابراین انشاءالله امیدواریم که خدای رحمان هم کمک کند تا بتوانیم در این مسیر کارهای اساسی که لازم هست، انجام دهیم.
آقای دکتر، با توجه به اینکه حضرتعالی اعلام کردید که میخواهید کارهای عمیقی در بنیاد شهید انجام دهید، مقدمات این فعالیتها چیست؟
آن مسیری که ما رفتیم، اول بازخوانی مبانی بوده است، اینکه اصلاً بنیاد شهید برای چه تأسیس شده است؟ ـ فعالیت بنیاد شهید ـ در بیان قانون اساسی ما چیست؟ در بیانات امام(ره) چیست؟ در بیانات آقا چیست؟ در سیاستهای کلی ابلاغی ایثار و شهادت چیست؟ قانون اساسنامۀ ما چیست؟ بعد از اینها گزارشِ «شناخت» تهیهشده مبنی بر اینکه الآن جامعه هدف چطوری است؟ ساختار سِنی چیست؟ نیازهای خانوادهها چیست؟ در حوزۀ فرهنگ ایثار و شهادت چهکارهایی در سطح عموم جامعه و در سطح جامعه هدف ما در سطح جامعه داخلی ایران و جامعه بینالملل باید انجام شود؟ نسبت ما با جریان مقاومت چیست؟ نسبت ما با جریان بینالمللی دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و پیروان مکتب امام(ره) چیست؟ بعد از بررسی این موضوعات طراحی و نقطهگذاریای برای همۀ اینها انجام دادیم، یعنی ما میدانیم نیازهای مالیمان چیست، ساختار سازمانمان چه هست و شبکه تشکیلاتمان را چگونه تغییر بدهیم.
آقای قاضیزاده، مگر این مواردی که برشمردید، قبل از این نبوده است؟ چند سال از تشکیل بنیاد میگذرد، در هر دورهای اگر بنا باشد هرکسی این اقدامات را انجام بدهد، خیلی طول میکشد، بعضی از اینها مانند این است که بخواهیم چرخ را از ابتدا اختراع کنیم.
من معتقدم بنیاد شهید و امور ایثارگران یکجورایی در نقطه آغاز خودش هست، چون خیلی تغییرات درونش شکل گرفته، هیچ موقع، ثبات پیدا نکرده است که بتواند سوار کار شود و این کار را دنبال کند. خدمات گذشته را بالکل انکار نمیکنم، در تمام این ایام کارهای خوبی هم انجام شده است، به هر حال الآن هم خدماتی که خانواده ایثار و شهادت گرفته، ماحصل زحمات مدیران سابق بنیاد است، منتها زمانی هست که فقط میخواهید وضع موجود را اداره کنید و بهبود ببخشید، اما در جایی دیگر میگویید که من میخواهم مهندسی مجدد انجام بدهم، وقتی شما میگویید آقا من میخواهم یک انقلاب سازوکاری انجام بدهم، یعنی این چیزی را که هست کلاً تبدیل به یک چیز دیگری بکنم، قاعدتاً نوع شکل کار متفاوت میشود.
طبیعتاً این انقلابی که میخواهد شکل بگیرد، آزاردهنده نیز هست؟
نه لزوماً. نگاه کنید جامعۀ هدف ما اصل مطالباتش از ما چیست؟ چند تا نظرسنجی در طول تمام این ایام انجام شده که بعضاً مربوط به دورههای ۱۰، ۱۵ سال پیش، ۲۰ سال پیش، ۳۰ سال پیش است. خانوادهها هیچ وقت از بنیاد شهید راضی نبودند. بالاترین زمانی که بیشترین تزریق منابع مالی قبل از این دوره به بنیاد شهید شده بود، طبق یک نظرسنجی که در دست ماست ـ که یک مرکز بیرونی کار کرده است، مربوط به دورۀ اول آقای احمدینژاد هست ـ باز هم میزان رضایت زیر ۳۷ـ۳۸ درصد است.
پس بنابراین هیچ وقت بنیاد شهید و ایثارگران بهمعنای واقعی نتوانسته بود نگاه خانوادۀ انقلاب را تأمین و جلب کند، بهاضافۀ اینکه بنیاد در تمام این سالها کمکم بسیاری از مسئولیتهایش را واگذار کرد، مثلاً پایش را از مدارس شاهد بیرون کشید، دانشگاه شاهد را عملاً رها کرد، حوزۀ فرهنگی را تقریباً تعطیل کرد. جالب است شما بدانید سال گذشته که بودجه ما ۳۱ هزار میلیارد تومان بود، سهم بودجۀ فرهنگی ما حدود ۸۰ میلیارد تومان بود، یعنی سه در هزار؛ درحالی که شما وقتی به قانون اساسنامۀ ما مراجعه میکنید از چهار وظیفۀ اصلی که ذکر میکند که وظیفۀ بنیاد شهید هست، سهونیم وظیفهاش فرهنگی است، پس بنیاد شهید اقدامات مؤثری داشته اما در راستا و بهاندازۀ تمامی مأموریتهایش نبوده است، یک بخش آن خیلی بزرگ شده، یک بخش آن کلاً حذف شده است. شما وقتی میخواهی برگردی به مبانی، یعنی میخواهی ببینی اصلاً مأموریتهایت چی هست، و با توجه به آن مأموریتها وظیفهها را انجام بدهی، یا بعضی از اختلالات اصلی را که پیش آمده است برطرف کنی، مثلاً بعضی نیازها، نیازهای عمومی است؛ مثل نیاز به مسکن، نیاز به شغل، نیاز عمومی است، بعضی نیازها، نیاز خاص است، مثلاً فرض بفرمایید شما اگر جانباز نخاعی باشید به ویلچر نیاز پیدا میکنید، جانبازی که دچار مشکل شنوایی شده است به سمعک نیاز پیدا میکند،یعنی خدمت بر اساس نیاز را کنار گذاشته بودند، آمده بودند براساس قوانین متنوع ـ بعضاً متضاد ـ بهصورت یکسره کار را میدیدند، مثلاً میگفتند هر جانبازی بالای ۵۰ درصد یا بالای ۷۰ درصد ـ از این امکانات میتواند برخوردار باشد، البته چون این مبانی قانونی وجود دارد، اگر بخواهد این رویکرد اصلاح شود، طبیعتاً قوانین باید اصلاح شود، یعنی یک بخشی از این حرکت ما با سازماندهی قوانین است.
یعنی میگویید همین اتفاق باعث شده است شما به اینکه خلاف قانون عمل میکنید، متهم شوید؟
این محل بحث است، ببینیم کجا خلاف قانون شده است، بالاخره من که ۱۴ سال خود در قانونگذاری نقش داشتم، معلوم باشد که قانون کجا توسط بنیاد اجرا نشده است، آن چیزی که مربوط به بنیاد بوده است.
یکی از کارهایی که حتماً باید در این انقلاب سازوکاری بهقول ما پیشبینی شود، تکیه بر یک جای مطمئن است؛ و جای مطمئن هم قانون است، یعنی، چه بنده، چه بعضی از عزیزان ما که در خانواده ایثارگران هستند، چه مردم کوچهبازار، باید یک فصلالخطاب داشته باشیم، آن هم قانون است.
قانون نحوه وضعش معلوم است، نحوه تفسیرش هم معلوم است؛ بنیاد شهید و امور ایثارگران بهعنوان دستگاه اجرایی نه در محل وضع قانون است، نه در محل تفسیر قانون، چون قانون را مجلس محترم وضع میکند، تفسیر قانون هم یا خودش انجام میدهد یا حوزه حقوقی ریاستجمهوری انجام میدهد، به همین دلیل ما ـ بنیاد شهید و امور ایثارگران ـ در محل هیچکدام نیستیم.
بنابراین یکی از کارهایی که در این دوره انجام میدهیم، پیگیری برای تصویب آئیننامههای قوانین مربوط به ایثارگران در دولت است. جالب شما بدانید ما استخراجی که کردیم کلاً ۱۹ درصد قوانین ایثارگران که بار مالی دارد، اجرا شده، بقیه یا اصلاً اجرا نشده یا نصفهنیمه اجرا شده است و بار مالی این قوانین در سال ۱۴۰۰، ۱۲۶ هزار میلیارد تومان بوده در حالی که بودجه بنیاد ۳۱ هزار میلیارد تومان بوده است. حُسن این گزارش شناختی این است که معلوم میشود؛ آسیب ما کجاست؟ کجا چه مشکلی داریم؟ و به این مسئله چگونه بپردازیم؟
با توجه به اینکه حضرتعالی میفرمایید که میخواهید در بنیاد شهید انقلابی رقم بزنید، با توجه به آسیبشناسیهایی که انجام دادهاید؛ بهتر میدانید که مقام معظم رهبری از جانبازان بهعنوان «شهیدان زنده» یاد میکنند و بههرحال نیاز است که با خود جانبازان هم دراینباره گفتگو شود، نگاه شما نسبت به دیدار با جانبازان چگونه است؟ چراکه خیلیها میگویند نمیتوانند دکتر قاضیزاده را ببینند.
۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جامعه هدف ماست، یکی از رفتارهای بدی که در بنیاد شکل گرفته، این بوده است که رئیس بنیاد، مخصوص یک عده خاصی بوده است، یعنی یک عدهای هر وقت اراده میکردند با ایشان در تماس بودند و دیدار داشتند و او در محاصره این ۱۰۰ نفر بوده است، نه بیشتر. شاید ۱۰۰ نفری که گفتم، زیاد گفته باشم، البته این ۱۰۰ نفر مدعی بودند که "ما نماینده جمع زیادی هستیم، بنابراین جایی که باید به قانون تکیه کرد همینجاست. ما بیش از صد تشکل ایثارگری قانونی داریم که در وزارت کشور ثبت شده است؛ ما با همۀ اینها، هفتهای حداقل یک جلسه داریم، با تک تک تشکلها جلسه داریم یعنی با بعضی از تشکلات تا حالا چند بار جلسه داشتهایم؛ این یک بحث است. یک بحث دیگر، ملاقاتهای عمومی است، یعنی افرادی که پروندهدار (دارای نقیصه پرونده) هستند، قبلاً اینجا افراد خودشان مستقیماً به رئیس بنیاد مراجعه میکردند ـ حالا سازوکاری بوده است یا نه من اطلاع ندارم ـ ما رفتیم در استانها، یعنی غیر از سفرهایی که من به استانها دارم و به ملاقاتها میروم، استانها، خودشان افراد پرمشکل را آنجا جمع میکنند یا حضوری یا بهصورت ویدئوکنفرانسی با آنها گفتگو میکنیم و رسیدگی میکنیم، غیر از این باز بحث درخواستهای ملاقات با بنده هست که ما اخیراً برای اینکه بتوانیم آن را سامان بدهیم، سامانه دیدار را درست کردیم، که افراد میروند ثبتنام میکنند، و برای دیدار در نوبت قرار میگیرند. برای اینکه ما اینجا در محاصره افراد خاص نیفتیم. یکی از مطالبی که من باید اصلاح میکردم این بود که رئیس بنیاد برای همه باشد، نه برای یک عده خاص. منتهی آن عده خاص که این حرفها را میزنند، میآمدند هر روز ظهر اینجا ناهار میخوردند، هفتهای یک بار اینجا پاتوقشان بوده است، یک چیزی هم از اینوآن میگرفتند و میرفتند، خب ـ برای همین ـ ناراحتند، بهعکس، این افراد مورد اعتراض جامعه هدف ما بودند، اینها کسانی بودند که متاسفانه بعضاً یک ارتباطات ناسالم ایجاد میکردند و با این ارتباطات ناسالم برای خودشان کسب درآمدی راه انداخته بودند و بارها توسط اکثریت مطلق جامعه هدف ما، جانبازان عزیز به من تذکر داده میشد که "آقا این چهوضعی است! ما خجالت میکشیم بنیاد بیاییم، بنیاد را امن کن تا بتوانیم ما هم بنیاد بیاییم."، فضا اینگونه بوده است.
حالا با توجه به اینکه حضرتعالی این موضوع را طرح میفرمایید و ما هم طی گزارشی به این موضوع پرداختهایم، نیاز ندارد بنیاد در این انقلاب درونی، پروندهها را بازنگری کند؟ شاید پروندههایی توسط ریاست بنیادهای وقت یا معاونتها مورد غفلت قرار گرفته باشد یا به یک شخصی که رزمنده بوده است، درصد جانبازی ـ خدای نکرده ـ بهاشتباه داده باشند، آیا الآن ما نیاز نداریم که یک بازنگری انجام دهیم که طبق عدالت از موهبتهای بنیاد شهید و امور ایثارگران استفاده کنند؟
بله. این افراد، افهاء جامعه ایثارگری است، دستگاههای نظارتی هم تذکر دادهاند، هم در دورههای قبل تذکر دادند و هم در ابتدایی که من وارد شدم ـ من در شهریورماه که آمدم یکی از این دستگاههای نظارتی در آبان ماه گزارشی به ما داد. یکی از مواردی که به آن پرداخته بود، نحوۀ احراز و نحوۀ دریافت درصد جانبازی بوده است ـ بعضاً هم گزارشاتی از اعطای درصد به بعضی از افراد، که مکانیزمی برای کنترل آنها وجود داشته است، داریم، یعنی اگر یک مسئولی میدید یک کسی ـ فرض بفرمایید ـ اذیت میکند، بالاخره برای اینکه راضیاش کنند، ساکتش کنند ـ او را بهطرقی راضی میکردند ـ نمیگویم نباید به این پرداخت میکردند یا اشکال ندارد ولی بههرحال ۵۶۰ یا ۵۷۰ هزار پروندۀ جانبازی داریم و اینکه خدای نکرده بخواهیم همه را با این نگاه قضاوت کنیم، درست نیست.
خودم بهعنوان یک جانباز، سال ۶۶ مجروح شدم، اولین سال بعد از جنگ من کمیسیون شدم و تمام، دیگر اصلاً یک بار هم کمیسیون پزشکی نرفتم و نه درخواستش را دادم و نه آمدم، مثل من هم زیاد است، ۹۰ یا ۹۵ درصد به این شکل هستند، یعنی بالاخره اگر این بخش ناجور را میبینیم، باید بخش درستش را هم ببینیم. ما الآن در فازی هستیم که حقیقتاً به مرحلهای که بخواهیم به مصادیق ورود کنیم، نرسیدهایم ـ چراکه ـ ما الآن داریم فونداسیون را درست میکنیم.
این روزها وقتمان بعد از گزارشِ شناختی مشغول چیست؟ مشغولِ مأموریتهای بخشهای مختلف بنیاد است ـ چراکه ـ تغییر مدیران کلان و مدیرانکل تقریباً تمام شده است و الآن وارد بازمهندسی مؤسسات وابسته به بنیاد شدیم که این مؤسسات را در چه قالبی قرار دهیم.
به هر حال هر کاری باید سر جای خودش و بهموقع خودش انجام شود و بعد هم باید با فکر و تدبیر صورت بگیرد، که بیدلیل زحمت برای آدمهای درست و پروندههای درست ایجاد نکند. اولاً که ما توانایی اینکه بخواهیم ۶۰۰ هزار پرونده را یکدفعه شروع کنیم و همه را دعوت کنیم به کمیسیون ـ نداریم ـ چراکه به آدمحسابیها توهین میشود، میگویند "چرا شما دارید ما را کمیسیون میکنید؟" ـ برای همین ـ باید روشهایی را پیدا کنیم که پروندههای مشکوک را شناسایی کنیم، سراغ همانها برویم، البته چون دستگاه نظارتی هم به ما تذکر دادند ما نهایتاً باید وارد این ماجرا شویم اما بهنظرم الآن هنوز به آن مرحله نرسیدهایم، به این سطح از موضوعاتی که جزئی هست و بهاصطلاح مصداقی هست، نرسیدهایم.
جامعه هدف ایثارگری یک سری مطالبات بهحق هم دارند، نمیتوانیم بگوییم که این مطالبات ناحق است؛ مثل دوستانی که در مورد ماده ۳۸ نظر دارند و امثالهم، بنیاد شهید برای اینها چه برنامهای دارد؟
من در ابتدا یک نکتهای را توضیح بدهم، بنیاد شهید اول و آخر همۀ موضوعات نیست، مثلاً مسکن ایثارگران، بنیاد شهید مسئول تأمین مسکن ایثارگران هست یا نیست؟
یک فرایند دوطرفه است.
بله، هم هست و هم نیست، چرا چون زمین آن را باید مسکن و شهرسازی بدهد، وام آن را باید بانک بدهد، آورده آن را هم باید ایثارگر بدهد ـ بنابراین ـ هم هست بهخاطر اینکه کسی که باید افراد فاقد مسکن را شناسایی کند ـ تازه اگر بخواهد شناسایی کند باید سازمان ثبت اسناد با بنیاد همکاری کند ـ و هم نیست.
بقیه موضوعات مربوط به ایثارگران عزیز هم همین است، اولاً مبنا قانون است، درباره تفسیر هم عرض کردم، ما در مقام «لاادری» هستیم، قانون میگوید این افراد شامل این امتیازات میشوند یا خیر. کسی که پیش ما توسط نیروهای مسلح احراز پرونده شده باشد، کمیسیون احراز تأیید کرده باشد، کمیسیون پزشکی ما او را ازکارافتاده اعلام کرده باشد ـ میتواند از این ماده استفاده کند ـ باز هم ممکن است درباره فردی در تمام فرایندها یک بخشی از کار ناقص مانده باشد، شاید افرادی باشند که ذیحق هستند اما پشت در بنیاد مانده باشند، و شاید هم افرادی باشند که ذیحق نبوده باشند اما الآن از بنیاد خدمات میگیرند، طبیعتاً در این موضوعات برخی ایراد میگیرند، نه میتوانم بگویم حق با شماست و نه میتوانم بگویم حق با شما نیست؛ بالاخره یک سیر فرایندی داشته است، مثلاً درباره پرداخت پاداش آخر خدمت ایثارگران.
موضوع مرخصی آنها را بفرمایید.
حالا عرض میکنم یا مثلاً مرخصی، اولاً که تا الآن این کار اجرا نشده است و ما برای اولین بار وارد شدیم. وقتی من آمدم یک آئیننامۀ پیشنهادی در کمیسیون اجتماعی دولت، پیرامون این موضوع از قبل وجود داشت که درباره بعضی از عناوین آن کاملاً اختلاف نظر بود، یعنی مثلاً یکی از آن، قضیۀ مرخصی بود که؛ آیا اینها شامل پرداخت ذخیره مرخصی میشوند یا نمیشوند؟ و عناوین دیگری مانند اینکه؛ از چهزمانی باید محاسبه شود؟ آیا از زمان مجروحیت باید محاسبه شود؟ آیا از زمان برقراری حقوق باید محاسبه شود؟ آیا زمان رأی کمیسیون محاسبه شود؟ سؤالات زیادی بود و به همین خاطر ـ با اینکه حالا نمیدانم دورۀ آقای اوحدی یا آقای شهیدی آئیننامه به دولت رفته بود ـ آئیننامه در دولت قفل مانده و به نتیجه نرسیده بود. آنجا تصمیم گرفته شد که شورای حقوقی که در معاونت حقوقی ریاستجمهوری است، موارد را بررسی کند که ظاهراً آن شورای حقوقی ترکیبی از معاونت حقوقی نیست، بلکه از مجلس و از جاهای مختلف افرادی را دعوت میکنند. آنها درباره تک تک این موضوعات اظهار نظر کردهاند، مثلاً گفتهاند مرخصی شامل نمیشود یا درباره شروع پرداخت از فلان تاریخ، مرخصی محاسبه و پرداخت شروع میشود.
الآن بخشی از ایثارگران عزیز میگویند که بنیاد شهید تأثیرگذار بوده است.
نه. رفقای ما بد فهمیدند، نگاه کنید بعضیها دنبال این هستند که نقطهای پیدا کنند، انگشت اشاره را بهسمت آن ببرند، ما یک فرایند داریم، شما یک نقطه مشخصی را نمیتوانید مقصر کنید، که فلانی مقصر است، اولاً آئیننامه در دوره ما نبوده، برای قبل از بنده بوده، به کمیسیون اجتماعی دولت رفته، سپس در شورای حقوقی رفته و بعد به کمیسیون اجتماعی دولت برگشته و در صحن دولت تصویب و ابلاغ شده است، هرکسی هم که اعتراض دارد باز مسیر آن معلوم است.
سازمان برنامه و بودجه براساس آن آئیننامه تأمین مالی میکند. من بهعنوان رئیس یک دستگاه اجرایی هرکاری که دلم بخواهد، نمیتوانم انجام دهم.رفتارها و اقدامات، حتماً باید مبتنی بر قوانین و آئیننامههای مصوب دولت باشد اگر در آئیننامه ایرادی وجود دارد باید در همان مسیر خودش اصلاح شود. عدهای دلشان میخواهد جنجالی بهپا کنند سریع در فضای مجازی ـ که مبنا ندارد و کسی نیست پاسخگو باشد ـ میگویند فلانی گفت و چون اطلاعات موضوعات حقوقی و نظام اداری در جامعه کم است و فضای مجازی زودباوری ایجاد کرده است برای همین سریع باور میکنند.
حالا این مشکلات ایثارگران عزیز ماده ۳۸ برطرف میشود؟
طبق قانون، عزیزان ما مشمول یک سری خدمات میشوند، حقوقشان برقرار شده، احکامشان اصلاح شده، معوقات آنها پرداخت شده است، الآن فقط پاداش پایان خدمت مانده است، حالا برخی ظاهراً کارهایی را انجام دادهاند برای ابطال این آئیننامه؛ که همین باعث توقف میشود و کار را تأخیر میاندازد، چون ما تا آئیننامه نداشته باشیم، پرداختی نمیتوانیم انجام دهیم.
یعنی سازمان برنامه و بودجه به بنیاد شهید چیزی پرداخت نمیکند؟
نه او، به ما میدهد، نه ما میتوانیم پرداخت کنیم، چون پرداخت باید مبنا داشته باشد، چون باید احکام بازنشستگی صادر شود و احکام بازنشستگی بر مبنای قانون صادر میشود، الآن این آئیننامه را داریم، اگر دچار اشکال شود، آن مبنای قانونی از بین میرود. باید صبر کنیم دوباره آئیننامه اصلاح شود و بر مبنای آن پرداخت کنیم. فرض بفرمایید الآن ذخیره مرخصی محسوب نمیشود A ریال است، اگر ذخیره مرخصی محسوب شود، B ریال میشود؛ یعنی نحوۀ تخصیص منابع از سازمان برنامه به ما متفاوت میشود، حتی در مورد ماده ۳۸، آئیننامه پیشبینی کرده است پرداختها را به سازمان امور ایثارگران نیروهای مسلح بسپاریم، چراکه احکام را آنها صادر میکنند و ما احکام را صادر نمیکنیم.
برای مشکلات جانبازان زیر ۲۵ درصد بحث کمک معیشتی و حقوقشان برنامه خاصی دارید؟
عنوانی تحت عنوان پرداخت حقوق به جانبازیهای زیر ۲۵ درصد نداریم. عرض میکنم آن چیزی که داریم، تحت عنوان کمکمعیشت به «معسرین» است، این کلمات را دقت بفرمایید، برخیها به من اعتراض میکنند "چرا از کلمه «معسر» استفاده میکنی؟"، درحالی که کلمه «معسر» در قانون آمده است، من که از خودم جعل واژه نمیکنم ـ برخی میگویند ـ "به ایثارگران توهین میشود که به آنها «معسر» بگویید."، من اصلاً در مقامی که بگویم توهین میشود یا نمیشود، نیستم. کلمه معسر در قانون آمده است، اعسار یک کلمه کاملاً حقوقی است یعنی کسی که دچار عسر و حرج شده است، که کاملاً کلمهای فقهی و حقوقی است.
حدود یکششم یا یکپنجم ایثارگران تحت پوشش ما هستند. حدود ۶ میلیون نفر، رزمنده در سالهای دفاع مقدس داشتیم که مثلاً کمتر از حدود ۹۰۰ هزار نفر آنها تحت پوشش ما هستند، بقیه تحت پوشش ما نیستند، یک عده از معسرین که دچار عسر و حرج شدهاند حوزۀ رزمندگان هستند ـ قرار شد ـ بنیاد شهید و سازمان رزمندگان براساس یک مبنایی یعنی معادل حداقل حقوق کارکنان دولت ـ پرداختی به آنها داشته باشیم ـ حداقل حقوق کارکنان دولت را هرسال دولت تعیین میکند، در زمانی که بودجه تصویب میشود بر اساس آن ضرایب و روشهایی که آنجا هست، تأیید میکند.
یک اتفاقی که متأسفانه در بنیاد در این سالها افتاده، انحراف در توزیع منابع بوده است، کلاً جانبازان زیر ۲۵ درصد ما حدود ۴۰۰ هزار نفر بودهاند، مجوز ۱۰۰ هزار نفر کمکمعیشت به بنیاد داده شده است که همۀ کسانی را که دچار عسر و حرج هستند تحت پوشش قرار دهد، برای اینکه ما دیگر شاهد نباشیم که جانبازی یا خانوادۀ شهیدی برای نان شب، گرفتار باشد.
فرض را بر این گذاشتند که ۲۵ درصد این عزیزان را باید تحت پوشش ببریم، ۲۵ درصد عدد زیادی است، منتهی وقتی که ـ این منابع ـ توزیعشده به هدف ننشسته است، یعنی بهطور عرف اگر سه دهک پایین یا مثلاً پنج دهک پایین باید آن را دریافت میکردند، عمده منابع به ۵ دهک بالا توزیع شده است، چرا؟ چون همینهایی که سر و صدا میکردند و ارتباطات ویژهای بین خودشان و بنیاد ایجاد کرده بود، برخوردار شدند؛ آنهایی که باید برخوردار میشدند، برخوردار نشدند و ما یک عدد بیش از ۲۰هزار نفر پشتنوبتی داریم که عمده اینها پنج دهک پایین هستند و باید به آنها کمک معیشت داده شود؛ چون دیگر سهمیه بنیاد پر شده است و دیگر ما امکان کمک به اینها را نداریم.
بنابراین نیازمند بازنگری در پروندهها هستیم؟
احسنت، این موضوع نیاز به این دارد که مجدداً بازنگری شود. سامانه رفاه ایرانیان هرچند مبنای خوبی است اما شاید دارای مشکلاتی نیز باشد. کاری که دوستان ما کردند این بود که برای آنهایی که سه دهک بالای درآمدی هستند، طبق سامانه رفاه ایرانیان ـ بهاشتباه مبالغی را واریز کردهاند ـ مثلاً ۸ هزار نفر از اینها، جزء دهک ۱۰ هستند، یعنی جزو افراد ثروتمند هستند، وقتی میگوییم سه دهک بالای درآمدی یعنی حداقل طبق دادههای سامانه رفاه ایرانیان، باید بیش از ۸ میلیون تومان در ماه درآمد داشته باشند، که جزو سه دهک بالا باشند. ما بنا را بر این گذاشتیم که ممکن است اشتباه شده باشد ـ لذا ـ بنیاد پیامک زده است که "اگر اطلاعاتی که در مورد شما در این سامانه ثبت شده، غلط است، شما بروید مشخصاتی را بیاورید که این مشخصات غلط است."، از آن طرف هم خود ما در مورد افرادی که در دهک پایین هستند یا دهک بالا هستند، نیرو بسیج کردهایم تا تحقیقات میدانی هم انجام شود، یعنی از دو مسیر پیگیری میکنیم.
جالبه شما بدانید که پرداخت کمکمعیشت هم آئیننامه درستی نداشته است، یعنی میخواهم بگویم که خیلی از کارهایی که در بنیاد انجام میشده، مبنای حقوقی دقیق نداشته است،انقلاب سازوکاری یعنی همین، شما قانون را تبدیل به آئیننامه کنید و آئیننامه را مبنای اجرا قرار دهیم نه سلیقه اشخاص، این انقلاب سازوکاری است ـ درحالی که ـ دوستان اصرار دارند که سلیقه اشخاص باقی بماند، چرا باقی بماند؟ برای آنکه بتوانند تحت حب و بغض آن را مدیریت کنند،وقتی شد آئیننامه دولت، نظر قاضیزاده، حسن و حسین دیگر مؤثر نیست، یکی از اصولی که ما کاملاً روی آن ایستادهایم این است که همه آئیننامه نوشته شود.
آقای دکتر، در مورد بیمه دی هم توضیحاتی بفرمایید، بسیاری از جامعه هدف مثل خانواده معظم شهدا و ایثارگران واقعاً با این بیمه مشکل دارند، مثلاً به هر حال با توجه به شرایط سنی این عزیزان، نیازهای دندانپزشکی جدی است که طرف قرارداد نیست، برنامه شما برای بیمه ایثارگران چیست؟
یک داستان خیلی خیلی طولانی دارد که الآن از حوصلۀ جلسه خارج است، سالها اوضاع آن خیلی خراب بود، اولاً که یک سری مشکلات داخل خود بنیاد است ـ مثل ـ نحوه سهامداری و اداره آن است، که؛ آیا برای بنیاد هست یا نیست؟ ما سال قبل قراردادی حتی با بیمه نداشتیم، امسال هم با گرفتاریهای زیادی روبهرو شدیم. برای اینکه شما بدانید، فقط قراردادی که سال ۱۴۰۰ ـ ۱۳۹۹ با بیمه بسته شده بوده سرانه هر نفر ۱۶۴ یا ۱۶۷ هزار تومان بوده که باید یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر را تحت پوشش بیمه میبردیم. امسال وقتی مناقصه برگزار کردیم، فقط دو شرکت بیمه شرکت کردند؛ یک بیمه، ۴۲۵ هزار تومان سرانه بیمه را اعلام کرد، بیمه دی که مدیریت آن را بنیاد بهعهده دارد، ۳۹۰ هزار تومان اعلام کرد، در حالی که بودجه ما در این بخش چقدر رشد پیدا کرده بود؟ ـ با کلی لطف مجلس و دولت و امثال اینها ـ ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان، ۵ هزار میلیارد تومان شده بود، یعنی تنها اینقدر رشد کرده بود نه ۲۵۰ درصد، سازمان برنامه هم محاسبه کرده بود میگفت که "ما بالای ۲۹۰ هزار تومان را غیرواقعی میدانیم." ۱۰۰ هزار تومان اختلاف بود و هیچ بیمه دیگری وجود نداشت که ما با آن قرارداد ببندیم. سازمان برنامه و بودجه میگفت "۲۹۰ هزار تومان"، بیمه دی که کمترین قیمت را داده بود، میگفت "۳۹۰ هزار تومان."، شاید دو ماه طول کشید که آن ۳۹۰ هزار تومان را ۳۵۰ هزار تومان کنیم ـ باوجود اینکه بیمه مرکزی وارد شد، ضریب خسارتش از ۹۰ درصد را به ۱۰۵ درصد رساند، دوستان ما در شاک (شورایعالی امنیت ملی کشور) وارد شدند ـ از آن طرف سازمان برنامه را متقاعد کردیم که ۲۹۰ هزار تومان را به ۳۵۰ هزار تومان برساند، همین موضوع چقدر بار مالی ایجاد کرده است؟ ۲ هزار میلیارد تومان، بیش از پیشبینی سازمان برنامه بودجه از ۲۹۰ هزار تومن، ۲ هزار میلیارد تومن بار مالی ایجاد کرده است، حالا مسئلۀ ما این است که؛ این ۲ هزار میلیارد تومان را از کجا تأمین کنیم؟ در زمان حاضر قرارداد را بستهایم، اما منبع ۲ هزار میلیارد تومان کجا باید باشد؟
شاید خانوادههای محترم بگویند "این موضوع به ما ربطی ندارد، خودتان ـ دولتیها ـ بروید درست کنید."، اما الآن در عالم واقع صحبت میکنیم، بالاخره منابع دولت و منابع بودجهای، محدودیتهایی دارد، برای همین محدودیت منابع مالی داریم، خدمات دندانپزشکی ما دارای سقف است. ما اگر بخواهیم خدمات دندانپزشکی به همه جامعه هدف پرداخت کنیم، علاوه بر ۸ هزار میلیارد تومانی که خود بیمه نیاز دارد، ۸ هزار میلیارد تومان فقط دندانپزشکی نیاز دارد، که عملاً این امکان تحققش نبوده است و مجبور شده است بیمه سقف بگذارد. در اغلب استانها تا آخر فروردین هزینههای درمانی پرداخت شده است و اکنون داریم پیگیری میکنیم که انشاءالله تا آخر اردیبهشتماه هم پرداخت شود و تقریباً بهروز میشویم، این را هم به شما بگویم درباره هیچ بیمهای در سطح کشور ـ حتی کسانی که خودشان پول دادهاند و خودشان را بیمه تکمیلی کردهاند ـ این سطح پاسخگویی وجود ندارد.
برخی از زمزمهها درباره رفتن آقای قاضیزاده شنیده میشود، این را هم بفرمایید که آقای قاضیزاده همچنان هست و باقی خواهد ماند یا نه؟
ابتدای گفتوگو عرض کردم صبر و صلابت، کسی که میخواهد کار مبنایی انجام بدهد، طراحی کوتاهمدت نمیکند. در انتخابات هم دیدید برنامه دولت ما (دولت سلام) برای پنج دوره دولت بود، منتهی آثار آن روز به روز باید دیده شود، یعنی اینجوری نیست که بگوییم صبر کنیم پنج سال دیگر به آن میرسیم، نه، تغییر و تحول و بهبود یعنی یک حرکت مستمر دائمی، هر روز یک اتفاق خوب و بهتر شدن تا رسیدن به آن اهداف. حالا طراحی ما که کوتاهمدت نیست؛ ولی خب، بالاخره جناب عزرائیل که خبر نمیکند، تمام رفتنها و ماندنهای ما بهشرط حیات است. دوم، بنده سرباز این انقلاب و نظام هستم، که هیچ تعلق خاطری به این جایگاه و پست نه داشتم، نه دارم و نه خواهم داشت، چراکه من طبیبم، پزشک و جراح هستم، الآن هم همین است، حالا یک عدهای میبینید جیغشان درآمده است و دلایل درستی برای رفتن من اعلام نمیکنند، معلوم میشود که آن فرد (قاضیزاده) دارد یک کارهایی میکند که به مذاق خیلیها خوش نمیآید، پس معلوم میشود مشکلشان جای دیگری است و نمیتوانند بگویند مشکل کجاست، چیز دیگری را بهانه میکنند.
آقای قاضیزاده، بهعنوان آخرین سؤال، علاقهمندم تبیین بفرمایید که؛ چهنوع نگاهی به خانواده هدف یعنی جامعه ایثارگری و خانواده معظم شهدا دارید؟
حضرت آقا جملهای دارند، میفرمایند: مقامی که داریم بهجا میآوریم برای خانوادهها ـ ایثارگران ـ مقام «سپاس» است، سپاس برای اینکه اینها وجودشان را برای خدا خرج کردهاند و ما باید به اینها بگوییم که ما شکور و سپاسگزاریم، به همین خاطر عدم توجه به این خانوادهها باعث عذاب میشود، این تعبیر من است، اگر کفر ورزیدیم، دچار عذاب میشویم. عدم توجه، عدم خدمت درست و عدم کسب رضایت اینها باعث عذاب میشود، منتهی این یک موی باریک است. بنیاد شهید نقش پدر و برادر بزرگتر را هم دارد، خانوادۀ ما که یک خانواده برخاسته از دین است، برخاسته از باورهای الهی است، خدای نکرده اینها بر اثر مرور زمان نباید گرفتار مال شبهه شوند، گرفتار رفتارهای غلط شوند، ما یک وظیفۀ تربیتی هم داریم، یعنی ما درحالی که در مقام سپاس هستیم، وظیفه تربیت هم داریم، در این مقام سپاس، حفظ منزلت و کرامت این افراد وظیفۀ ماست، یعنی نباید کاری کنیم که اینها در افکار جامعه بشکنند، بهگونهای دیده شوند که خدای نکرده زیادهطلب، خدای نکرده سیرناشدنی، خدایی نکرده تفکر اینکه "همه چیز مال ماست"، خدایی نکرده "ما یک روزی رفتیم اهل جهاد و شهادت بودیم الآن باید بنشینیم، هرچی هست مال ما باشد"، اینجوری هم نباید دیده شوند، من مسئول این بخش از ماجرا هم هستم، من مسئول منزه نگهداشتن افکار عمومی نسبت به این خانوادهها هم هستم، منظور از من، منِ بنیاد شهید و امور ایثارگران و کل کشور است. بنیاد، سازمانی نیست که بهتنهایی این وظیفه را داشته باشد، کل مسئولان نظام نسبت به خانواده شهدا و ایثارگران مسئول هستند، یکی از دلایلی که آمدهاند معاونت ریاستجمهوری تأسیس کردند، برای اینکه معاون رئیس جمهور بتواند هر روز سراغ یک وزیری درون دولت برود و همه را بهخط کند.
امیدوارم که خداوند رحمان به همۀ ما کمک کند بتوانیم انشاءالله لایق انجام وظایفمان باشیم.
ممنون و سپاسگزارم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
بنده هم از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
- 14
- 2