محمود واعظی که پیش از این ریاست دفتر رئیس جمهور دوازدهم را در اختیار داشته در پاسخ به منتقدانی که میگویند دولت قبل کشور را به برجام گره زده بود، به این نکته اشاره میکند که برجام یعنی رفع تحریمها و تا زمانی که تحریمها رفع نشوند، اقتصاد کشور در وضعیت فعلی باقی خواهد ماند. واعظی همچنین پیگیری برجام توسط دولت سیزدهم را به عنوان سندی بر حقانیت برجام ارزیابی میکند.
او همچنین به پایبندی سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم به شعار نه شرقی نه غربی اشاره میکند و میگوید عضویت ایران در شانگهای نیز یکی از دستاوردهای دولت قبل محسوب میشود چنانکه یک سال قبل از عضویت رسمی ایران در این پیمان روحانی و ظریف در حال رایزنی برای عضویت بودند لذا فقط زحمت امضای این پیمان به دولت سیزدهم رسید.
واعظی همچنین درپاسخ به هجوم کابینه دولت سیزدهم به دولت قبل به عمر دولت رئیسی اشاره میکند و میگوید:وقتی حدود ۲سال از عمر یک دولت میگذرد، نمیتواند کماکان دولت سابق را بانی اتفاقات قلمداد کند.
به گزارش منیبان، بخش هایی از گفت و گوی واعظی را در ادامه می خوانید:
دولت سال ۹۲ دولتی بود که با وعدههایی نظیر حل مشکلات اقتصادی، توسعه کشور، عادیسازی روابط با دنیا و نجات مردم از حالت دشمنی و تحریم روی کار آمد. لذا برای تحقق این شعارها همه تلاش خود را کرد و مشاهده کردیم از زمانی که دولت قبل بر سر کار آمد نرخ ارز و تورم کاهشی شدند و همه شاخصهای کلان اقتصادی رشد کرد و مثبت بود.
در مورد تحریمها هم برجام در سال ۹۴ امضا شد و حتی قبل از آن که امضا شود، با مذاکراتی که انجام شد گشایشهای زیادی در وضعیت اقتصادی پیش آمد. دولت روحانی را ما تا سال ۹۷ یک دوره میتوانیم تعریف کنیم که تمام شاخصها مثبت بود، سرمایهگذاری و کارهای مثبت انجام میشد.
بعد از این با یک عاملی مواجه شدیم که دست ما نبود و آن هم روی کار آمدن فرد غیرسیاسی عجیب و غریبی به نام «ترامپ» در آمریکا بود که با ارتباطی که با صهیونیستها و اسرائیل داشت عملا از برجام خارج شد و فشار حداکثری را از نظر تحریم و غیرتحریم بر ایران آورد.
لذا در دوره اول روحانی یعنی از سال ۹۲ تا سال ۹۷ یک دوران توسعه و رفع مشکلات و بهبود معیشت مردم، عادیسازی روابط با دنیا و دوره صلح میدانیم.
اما از سال ۹۷ تا ۱۴۰۰ دوران مقاومت بود. به این معنی که عملا همه تلاش دولت این بود که در مقابل فشارهای فراوان آمریکا بتواند مقاومت کند و هر چند که آنها، حرفهای بیربطی میگفتند و هدفگذاری برای فروپاشی نظام کرده بودند ولی دولت توانست هم تا آنجایی که میتواند تحریمها را دور بزند، توانست قیمتها را تا آنجایی که امکان داشت کنترل کند، ارزاق مردم را هم تامین کند.
از طرف دیگر مسئله کرونا مطرح شد که نه فقط بر ما بلکه بر همه کشورهای دنیا، فشار مضاعف شده بود. لذا افتخار ما این است که از سال ۹۲ تا ۹۷ توانستیم بر همان مسیری که به مردم قول داده بودیم حرکت کنیم و از سال ۹۷ تا سال ۱۴۰۰ تلاش کردیم فشارهای آمریکا و تحریمها را به گونهای مدیریت کنیم که فشار بیش از حد به مردم وارد نشود.
البته ممکن است حق با مردم باشد که انتظار داشتند ما در آن سه سال بهتر عمل کنیم ولی در این یک سال و نیم گذشته با اینکه ترامپ رفته و بایدن آمده و بایدن معمولا فشارهای مثل ترامپ را وارد نمیکند و فضا برای همکاریهای خارجی و غیره بازتر شده ولی در حال حاضر مردم مقایسه میکنند که ما آن سه سال را چگونه برنامهریزی کرده بودیم که فشار فراوانی بر روی سفره و معیشت مردم، حقوق کارمندان و بازنشستگان وارد نشود و الان در این یک سال و نیم ببینید که چه اتفاقاتی افتاده است.
غیر از مسئله روی کار آمدن ترامپ مورد دیگری نبود که منجر به بروز مشکلات در سالهای پایانی عمر دولت دوازدهم شود، دولت ما که همان دولت بود، سیاستها هم همان بود، کابینه هم که اکثرا همان بودند و لذا هیچ دلیلی دیگری نداشت که ما آن روندی را که از سال ۹۲ شروع کردیم و تا سال ۹۷ به خوبی ادامه پیدا کرده بود ناگهان دچار اختلال شود، برای مثال دولت را با تورم نزدیک ۴۰ درصد تحویل گرفتیم، طی سه سال تورم تک رقمی شد یعنی زیر ۱۰ درصد آمد، رشد را منفی ۶.۸ تحویل گرفتیم اما مثبت شد، بنابراین طبیعی بود که هر چه زمان جلو میآمد، شرایط به نفع ما تغییر میکرد.
اما وقتی ترامپ روی کار آمد ما فقط با یک کشور مواجه نشدیم بلکه با کشوری مواجه شدیم که تمام کشورهای دنیا را تهدید میکرد که با ایران همکاری نکنند.
بنابراین در بحث فروش نفت، قبل از سال ۹۷ و پیش از آنکه ترامپ از برجام خارج شود روزی ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت میفروختیم اما وقتی آمریکا از برجام خارج شد، در یک مقاطعی فروش نفت ما حتی زیر صد هزار بشکه رسید.
یعنی در این حد فشار وارد شد اما ما آن موقع برای اینکه دشمن سوء استفاده نکند و جنگ روانی که به دنبالش بود اتفاق نیافتد، این موارد را علنی نمیکردیم تا بتوانیم کشور را اداره کنیم.
ما از سال ۹۲ همواره دو مسیر موازی را در پیش گرفتیم. برجام اصلا خودش معنی ندارد. برجام یعنی اینکه ما بتوانیم تحریمها را برداریم و این زنجیری که به دست و پای اقتصاد کشور بسته شده را باز کنیم.
آیا راه دیگری وجود دارد که تحریم را برداریم یا همان مسیری است که ما رفتیم؟ اگر مسیر ما غلط بود، چرا بعد از اینکه دولت را تحویل دادیم و دراین یک سال و نیم گذشته،دولت جدید و منتقدان ما هم همان مسیر را دارند میروند؟بنابراین همین مسئله به تنهایی دلیلی است که مسیر ما غلط نبوده است.
از ۱۲ مرداد که دولت تمام شد و دولت جدید آمد، رئیسی هر تصمیمی میتوانست بگیرد و هر مسیری را برود، پس چرا همان مسیر را ادامه داد؟ اگر غلط بود که نباید ادامه میدادند. دوم اینکه ما توانستیم کشور را با تحریم و کرونا اداره کنیم.
پس معنیاش این است که دولت ضمن اینکه قولی که به مردم داده بود تا تحریمها را بردارد و به مردم متعهد بود، از طرف دیگر برنامه دور زدن تحریمها را داشت. در حقیقت دولت روحانی به دنبال این بود که اقتصاد را بدون تحریم اداره کند.
حتی وقتی که ترامپ از برجام خارج شد، به ما پیشنهاد کردند که شما توسعه را تعطیل کنید و درآمدی را که دارید فقط هزینه امور جاری کشور کنید اما روحانی نپذیرفت، گفت کشور به این بزرگی اگر توسعه و پروژههای بزرگ در آن انجام نشود و از بخش خصوصی حمایت نشود، بعدا یک کشور عقب افتاده خواهد شد.
بنابراین علاوه بر اینکه در شرایط مذکور کشور را اداره کردیم، امور را به برجام و خارج هم گره نزدیم. اگر ما در بحث پتروشیمی این همه پروژه اجرا نمیکردیم، درآمدهایی که امروز این دولت از پتروشیمی دارد، حاصل نمیشد و این درآمدها نتیجه پروژههایی است که در هشت سال دولت روحانی انجام شد. بر این اساس فکر میکنم ما دو مسیر موازی رفتیم و بههیچ وجه اقتصاد را به برجام گره نزدیم.
در بحث گره زدن برجام به اقتصاد، یک موضوع این است که ما ارادی آن دو را به هم گره میزنیم و موضوع دیگر این است که عملا دنیای امروز، دنیایی بههم آمیخته و بههم پیچیدهای است، بنابراین گره میخورد.
اما دولت سیزدهم که از ابتدا اعلام کرد ما اقتصادمان را به خارج گره نمیزنیم، پس چرا دلار به ۵۰ هزار تومان رسید؟ این یک سوال است؛ گره که نزدند! پس چرا گوشت کیلویی ۵۰۰ هزار تومان شده؟! چرا تورم همه مواد غذایی ۷۰ درصد شده؟!
مگر ما چنین تورمی را در دوران روحانی داشتیم؟! اداره کشور علم، تجربه و عقلانیت میخواهد، با شعار، سخنرانی و ادعا که کشور اداره نمیشود. چیزی که امروز میتوانم بگویم این است که این یک سال و نیم و شعارهای دولت سیزدهم را با دوران روحانی و آن وضعیت کرونا، حضور ترامپ و بدون این ادعاها مقایسه کنید.
بر اساس نظرسنجیهای صورت گرفته، حتی کسانی هم که در دورهای منتقد دولت روحانی بودند الان دارند حلالیت میطلبند و میگویند حالا که مقایسه میکنیم، متوجه میشویم که آن دوره با همه گرفتاریها و فشارها بهتر از الان بود.
هواپیمای اوکراینی،سیل،زلزله و غیره همه اینها را تجربه کردیم، بسیار تحت فشار بودیم اما با همه محدودیتها به نحوی دولت اداره شد که اجازه ندادیم دشمن مخصوصا آمریکا و اسرائیل بتوانند سوء استفاده کنند، روابط بینالملل و روابط با همسایگان و غیره در دولت روحانی را با الان مقایسه کنید.
مسئله بنزین را سران سه قوه با هم توافق کردند و اینطور نبود که فقط دولت این تصمیم را بگیرد، مقام معظم رهبری هم حمایت کردند.
البته این موافقت سران سه قوه و مقام معظم رهبری دو دلیل عمده داشت که به نظرم دلایل درستی بودند. یک مسئله این بود که قیمت بنزین در ایران ارزان بود و ما هر چه بنزین تولید میکردیم، دو اتفاق در مورد آن میافتاد؛ یا اینکه محیط زیست را آلوده میکرد و یا بخش اعظم آن سر ازکشورهای همسایه درمیآورد، بنابراین باید آن را به نحوی مدیریت می کردیم.
یکی از راههای مدیریت بنزین افزایش قیمت بود. ضمن اینکه افزایش قیمت بنزین به این معنی نبود که سود حاصل به حساب دولت واریز شود بلکه دولت بسته معیشتی تعریف کرد و آن را ماهانه به حساب ۵۰ تا ۶۰ میلیون نفر واریز میکرد.
از نظر ما اعتراض حق مردم است. مردم اگر از چیزی ناراضی هستند باید اعتراض خود را با روش مسالمتآمیز بیان کنند و همین که صدای آنها به گوش مسئولان برسد را قبول داریم. دولت روحانی همواره از انتقاد استقبال میکرد. بیشترین انتقاد را صدا و سیما و روزنامههای مختلف به ما میکردند.
اگر اقداماتی که در حال حاضر توسط دولت صورت میگیرد آن زمان میشد نمیدانم صدا و سیما، روزنامه کیهان و برخی از روزنامههای دیگر چه کار میکردند؟! اما به دلیل اینکه اعتقاد داشتیم دولت باید شفاف باشد و دولت کارگزار و نوکر مردم است و قیّم مردم نیست،لذا قبول داشتیم که از ما انتقاد صورت پذیرد و مطالب گفته شود.
از طرف دیگر ما خودمان را مسئول میدانستیم. در هر اتفاقی که می افتاد، کمتر از ۱۰ تا ۱۵ ساعت آقای روحانی میآمدند و به روشنی در مورد آن با مردم گفتوگو میکردند. اگر مشکلی بود از مردم عذرخواهی میکردند یا اگر اتفاقی افتاده بود، یک کمیته حقیقتیاب تشکیل میدادند، تعدادی از وزرا را موظف میکردند ظرف مدت معینی موضوع را بررسی کرده و به مردم گزارش دهند.
از طرف دیگر اگر نهادی، گروهی، وزارتخانه یا سازمانی تخلف کرده بود و حق مردم را ضایع کرده بود، با متخلف برخورد میکردند و او را مورد مواخذه و حتی اگر لازم بود عزلش میکردند. از این اتفاقات بارها و بارها افتاد، برای مثال در مورد راهآهن و موارد دیگر این اتفاق افتاد. اما این اتفاق راجع به جریان اخیر رخ نداد.
اگر همان روز اول در مورد اتفاقی که برای مهسا امینی افتاد مسئولین دولتی میآمدند و با مردم صحبت میکردند، من مطمئن بودم که اتفاقاتی به این گستردگی نمیافتاد. یعنی حرفهایی که دو هفته بعد از این اتفاق زده شد را همان روز اول به مردم میگفتند و اگر کسی تخلف کرده بود با متخلف برخورد میکردند چنین حوادثی رخ نمیداد.
به نظر من رئیسی هنوز از قالب صحبتهایی که در مبارزات انتخاباتی برای او نوشته بودند بیرون نیامده است. رئیسی به عنوان قوه قضاییه در جلسات مختلف شورای انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی امنیت ملی، سرانه سه قوه و ... حضور داشته و همه مسائل و مشکلات کشور را میدانست.
لذا با آگاهی از این مسائل و گرفتاریها در انتخابات شرکت کرد و قولهای مختلفی به مردم داد که الان هم قولهای او مرتب در فضای مجازی رد و بدل میشود، هیچکدام این وعدهها عملی نشده و انتظارات مردم بر اساس وعدهها و قولهای خود رئیسی است اما وی به جای اینکه به دولت خودش برگردد، بعد از گذشت نزدیک ۱۸، ۱۹ ماه هر اتفاقی که میافتد مربوط به دولت قبل میداند یعنی ممکن است شما در ماه اول و دوم بتوانید دولت قبل را مقصر بدانید ولی دولتی که چهار سال در رأس کار است و شخصی که خودش از اول انقلاب درون سیستم بوده و از تمام مشکلات آگاه است، مدیریت آن را برعهده دارد، نباید چنین ادعایی داشته باشد.
نکته مهم این است یک ماه بعداز روی کار آمدن دولت سیزدهم شانگهای امضا میشود وآن را دستاورد خودش میداند،در صورتی که موضوع شانگهای یک سال طول کشید که ظریف، روحانی و دولت آن را با طرفهای خارجی قطعی کردند و فقط منتظر تشکیل اجلاس سران برای امضای آن بود. ما که حرفی نداریم.
ما فکر میکنیم دولت رئیسی ادامه دولت روحانی است، دولت روحانی ادامه دولت احمدینژاد است و دولت احمدینژاد هم ادامه دولت خاتمی است. ما که اصل نظام را قبول داریم و فکر هم میکنیم همه ما با هر تفکری وقتی قبول مسئولیت میکنیم، برای خدمت به مردم خود آن مسئولیت را قبول میکنیم، با هم فرقی هم نمیکنیم.
بر اساس همین نظر، هم روحانی و هم همه اعضای دولتهای یازدهم و دوازدهم آمادگی دارند که تجربیات خود را در اختیار دولت رئیسی قرار دهند، هر مشورتی که بخواهند انجام دهند و هر کاری که باعث شود این دولت موفق شود را وظیفه خود میدانیم.
ما هیچ وقت رقیب دولت رئیسی نبوده و نخواهیم بود و مخالف آنها هم نیستیم اما هر روز از طرف دولت جدید مورد تهاجم قرار میگیریم، به دلیل اینکه شرایط چه از نظر بینالمللی و چه داخلی برای ایران بسیار سخت است.
از روزی که رفتیم سکوت کردیم اما سخنگوی دولت و همه مسئولان دولتی یک مصاحبه نکردند که در آن حرفهای بیربط علیه دولت قبل نزنند اما ما سکوت کردهایم. ما که برای همه اینها پاسخ داریم اما سکوت کردهایم چون فکر میکنیم الان هم دولت و هم مردم به اندازه کافی مشکل دارند و اگر دعوای جدیدی شکل بگیرد، کسی سود نخواهد برد اما نمیشود که این وضع ادامه پیدا کند.
ما در دوران خودمان همه تلاشمان را کردیم که از کشورهای مختلف واکسن بخریم. بسیاری از کسانی که در حال حاضر سر کار هستند برای خرید واکسن با ما مخالفت میکردند و میگفتند واکسن داخلی باید استفاده شود ما میگفتیم هم از واکسن داخلی و هم از واکسن خارجی استفاده میکنیم.
با چینیها مذاکره و تفاهم کردیم، با روسها، اروپاییها و کووکس مذاکره کردیم. اینها وقتی که آمدند نتیجه توافقات ما را استفاده کردند اما گفتند واکسن را ما آوردیم، ما هم گفتیم مردم دارند استفاده میکنند، چه فرقی میکند.
نمیشود واکسنی که یک هفته بعد از روی کار آمدن دولت جدید، وارد کشور شد را حاصل تلاش دولت جدید ارزیابی کنیم اما الان مسائلی که ۱۷، ۱۸ ماه بعد وجود دارد را مربوط به دولت قبل بدانیم. معلوم است که مردم این را نمیپذیرند که یک دولتی که ۱۷، ۱۸ ماه سر کار است، هر جا که گرفتار میشود مربوط به دولت قبل بوده است.
میگویند دولت قبل اوراق فروخته! مگر خودش فروخته؟ مجلس در بودجه قرار داده، مگر ما میتوانستیم نفروشیم؟ مجلس در بودجه سالیانه گذاشته و ما هم همان کار را کردیم. آیا الان که دو سال است خود این دولت لایحه بودجه را به مجلس میدهد، مگر در آن اوراق نمیگذارد؟
اگر بد بود پس چرا خودش میفروشد؟ خودش هم میفروشد که بعدا پولش را بدهد. همان کسی که دارد میفروشد طبیعتا پول قبلیها را میدهد، امسال هم میفروشد و پول سال گذشته را میدهد.
همین کاری که ما کردیم را دولت دارد انجام میدهد. وقتی شما کشور را میخواهید به نحوی اداره کنید که تورم ایجاد نشود، باید راههای تجربه شده علمی دنیا را بروید، یکی از این راهها این است که شما به مردم، بانکها، موسسات و شرکتها، اوراق بفروشید و اوراق را هم سر سررسید با سودش پس دهید.
این کار را دولت قبل از ما کرده، دولت ما هم کرده، دولت رئیسی هم انجام میدهد. اگر رئیسی سال بعد هم اوراق بفروشد اما برای چهار سال بعدی انتخاب نشود طبیعتا دولت بعد از او باید در سررسید اوراقی که دولت رئیسی فروخته، پول آنها را پس بدهد.
آن دولت هم که از جیباش نمیدهد، دوباره اوراق میفروشد تا پول اوراق قبلی را بدهد. اینکه نمیشود بتوانید اوراق را بفروشید، اما اوراق فروخته شده را به عهده دولت قبلی بدانید.
از سوی دیگر اوراقی که ما فروختیم را یک نمونهاش برای ایجاد پتروشیمیها، سد، معدن، فولاد و غیره سرمایهگذاری کردیم که الان این دولت دارد محصولات این سرمایهگذاریها را صادر میکند و پولش را میگیرد، پولش که به حساب دولت قبل واریز نمیشود.
ما نزدیک ۱۰۰ و خردهای از چین و روسیه واکسن خریداری کردیم. توافق ما با چین بسیار خوب بود، تا زمانی که ما بودیم ابتدا هفتهای یک میلیون و بعد هفتهای دو میلیون واکسن وارد میشد و بعد هفتهای ۵ میلیون شد.
درباره واردات واکسن با روسها هم به توافق رسیدیم. البته از نظر ما فرقی نمیکند اما نمیشود واکسنی که یک هفته بعد از روی کار آمدن شما وارد شد،کارشما باشد و از طرف دیگر بعد از ۱۹ماه که نمیتوانید گرانیها را مهار کنید و تورم را پایین بیاورید را به گردن دولت قبل بیندازید.
اینها یک رقم مندرآوردی را مطرح میکنند و میگویند تورم در زمان دولت قبلی اینقدر بوده است، در صورتی که وقتی ما رفتیم قیمت دلار حدود ۲۴ هزار تومان بود، الان که دیگر نمیتوانند بگویند ما دلار را بیشتر تحویل گرفتیم. مردم نمیپذیرند که شما ضعف و ناکارآمدی خود را به گردن دولت قبل بیندازید. عمر یک دولت چهار سال است و نصف آن رو به اتمام است.
- 10
- 6