سیدمصطفی هاشمیطبا؛ فعال سیاسی اصلاح طلب در روزنامه سازندگی نوشت: حزباللهی واقعی اهل ریا و تظاهر نیست چراکه افراد به واقع معتقد به حزباللهی بودن در عمل و رفتار خود ریاکاری ندارند.
اخیراً صحبتی از یک چهره جوان با عنوان فعال سیاسی و فرهنگی در صداوسیما منتشر شده که در خلال اظهارات عجیب خود میگوید: "این مملکت متعلق به حزباللهیها" است و باید در رسانه صداوسیما با رسانههای دیگر یا در هر مساله و نهاد دیگری سلیقه آنها را مدنظر قرار داد. این اظهارات برای مخاطبان و حاضران در شبکههای اجتماعی و بخشی از مردم یادآور اظهارات چند سال گذشته یکی از مجریان صداوسیما شد که میگفت: هر کس با این دیدگاهها موافق نیست دیدگاههای گروهی که خود را صاحب اصلی کشور و انقلاب میدانند - جمع کند و از ایران برود.
به کار بردن لفظ و عنوان حزباللهی توسط این شخص در رسانهای که نام ملی را بر خود برگزیده اما نیازمند قید چند نکته است:
این دست از اظهارات از اساس غیرسازنده، غیرمفید و غیرعملی است و تنها باعث تشنج در یک ملت شده و بهزودی نیز نابود میشود. باید توجه داشت که تعداد افراد علاقهمند به این تفکر نیز بسیار کم است اما این جریان اقلیت، بعضاً دسترسی زیادی به تریبونها دارند و گاهی نیز فریاد بلندی سر میدهند.
این نوع تفکر از اساس تعریف روشنی از صفت "حزب اللهی" نیز ندارد. از نظر این گروه حزباللهی کیست و صفت حزباللهی شامل چه مواردی است؟ از نظر این گروه همین که افراد ظاهری واحد داشته باشند، حرف درشت بزنند و به دیگران اهانت کنند، میتوانند چنین صفتی را به خود نسبت دهند، در حالی که ماهیت و روحیه حزباللهی خلاف این است؛ حزباللهی واقعی اهل ریا و تظاهر نیست چراکه افراد به واقع معتقد به حزباللهی بودن در عمل و رفتار خود ریاکاری ندارند. این دست از اظهارات که این مملکت متعلق به حزباللهیهاست و لاغیر، از اساس اظهارات ریاکارانهای بوده و متعلق به کسانی است که ریشه اعتقادی ضعیف دارند و براساس منافع خودشان حرکت میکنند. با متر و معیار این افراد نباید صفت و شاخصه حزباللهی را سنجید و تعریف کرد.
خطاب به این گفتهها لازم به یادآوری است که این کشور را یک بدنه تکنوکرات اداره میکند. کسانی که این حرفها را میزنند آیا میتوانند برای یک هفته یا حتی یک روز یک خط انتقال گاز و انرژی، یک نیروگاه یا یک سکو تولید گاز را اداره کنند؟ دقیقاً در میدان همین بیعملی است فرصتی پیدا کردند که تظاهر کنند و بر دیگران که کارنامه روشنی دارند، بتازند. چهرهای همچون حاج قاسم سلیمانی که پیشتاز گروههای اعتقادی بود و همه زندگی خود را در طبق اخلاص گذاشت و به شهادت رسید، معیار و شاخص اصلی یک حزباللهی است.
او هرگز چنین تفکری نداشت، او هرگز اهل ریاکاری نبود و با ریاکاران نیز میانه خوبی نداشت. ادبیات قاسم سلیمانی و رویه رفتاری او با گروههای سیاسی به خوبی نشان میدهد که این جریان اقلیت و چهرههای آن تا چه اندازه در حال سـو استفاده از برخی شرایط کشور هستند.
تشخیص اینکه چه کسی حزباللهی است یا نیست در صلاحیت تشخیص این گروهها نیست. حزباللهی واقعی دنبال تهمت و فشار به مردم نبوده و نیست مایه تأسف است که این مدعیان در زمان و موقعیت مقتضی به سرعت رنگ عوض میکنند و بر اساس منافع خود افراد دیگری میشوند چراکه ریشههای اعتقادی واقعی ندارند. این مدعیان هرگز در بین ملت جایی نداشته و ندارند. طرف چنین مهملاتی بر این اساس که هر کس از ما نیست از کشور برود نیز حرف بیاساس است چرا که اینها باید از کشور بروند. مردم ایران همچون سنگهای کف یک رودخانه هستند که ماندگارند و جایی نمیروند. این چهرهها و جریانها اما آب رودخانه هستند؛ میروند و ماندگاری برای سنگهای مستحکم کف رودخانه است.
- 18
- 4