به گزارش شهروند، انتخابات تمام شد. اکنون فرصت داریم که فراتر از نتایج ظاهری آن به اثرات عمیقی که انتخابات بر رفتار و نگرش کنشگران گذاشته است، بپردازیم. دراین صورت متوجه خواهیم شد که انتخابات چیزی بیش از یک ترازوی وزنکشی است. اگر انتخابات یک ترازو و باسکول باشد، جسم یا موجودی که روی آن میرود و وزنکشی میکند و سپس از آن خارج میشود، هیچ تفاوتی نخواهد کرد.
مثل خودرویی که با بارش روی باسکول میرود و وزنکشی میکند و از آن طرف خارج میشود، بدون اینکه ذرهای دچار تغییر شود، ولی انتخابات بیش از آنکه باسکول و ترازو باشد که این هم هست، یک دیگ درهم جوش است. به عبارت دیگر، موادی که درون این دیگ و زودپز ریخته میشوند را نمیتوان پس ازجوشیدن زیاد، دوباره بازیابی کرد.
مثل یک آش شلهقلمکار است که چیزی به نسبت متفاوت ازمواد تشکیلدهنده اولیه آن است. این آش یک پدیده جدید با طعم و بو و مزه متفاوت از مواد اولیه آن است و اهمیت انتخابات در شکلدادن به فرآیند سیاسی جامعه نيز ناشی از ایفای همین نقش است. این دیگ درهم جوش گاه درطول ٤سال و به مرور زمان درحال جوشیدن است و هنگام انتخابات فقط دمای آن قدری بالاتر میرود ولی درطول ٤سال میان دو انتخابات همواره درحال پختن است. این وضعیتی است که درجوامعش پیشرفته شاهد آن هستیم.
در روزهای غیرانتخاباتی نیز این دیگ جوشان است. از اینرو، تغییرات در زمان انتخابات چندان برجسته نمیشود و رویداد غیرمنتظرهای را شاهد نخواهیم بود، ولی درجوامعی چون ایران تا پیش از روشنشدن چراغ زیر دیگ در انتخابات، حتی معلوم نیست چه موادی در آن دیگ ریخته خواهد شد و در زمان جوشآمدن نیز قابل پیشبینی نیست که چه طعم و بو و مزهای پیدا کند، از اینرو حتی درباره مطالبات و واکنشهای خریداران محصول نهایی این دیگ نیز برداشتهای گوناگونی وجود دارد.
دوره حدودا یکماهه انتخابات ایران دیگ جوشانی بود که بسیاری از نیروها را دچار تغییرات کرد. علت تغییر نیز روشن است. کسی که وارد انتخابات میشود، هدف اصلی او جلب رأی مردم است، بنابراین باید مطلوبیتهای مردم و گروههای گوناگون آن را مورد توجه قرار دهد، شاید تنها نامزدی که با این هدف وارد میدان نشد، آقای سیدمصطفی هاشمیطبا بود. او هیچ کوششی برای جلب حتی یک رأی هم نکرد.
به معناي دقیق وارد این دیگ نشد. البته آقای هاشمیطبا میتوانست چنین کند، ولی از آنجا که فقط درپی زدن حرفهایی بود که گمان میکرد جامعه باید از آن مطلع شود، رفتار متفاوتی را پیشه کرد. او نیامده بود که تقاضای مردم را تأمین کند، او آمده بود که تقاضایی را درمردم به وجود آورد.
درمیان این دو رفتار، فرق بسیار است و شاید آقای هاشمیطبا تنها نامزد انتخاباتی است که در دودهه گذشته چنین خط مشی را داشته است و باید به آن احترام گذاشت، ولی سایر نامزدها درپی تأمین مطالبات مردم بودند و سعی کردند که تا حد ممکن خود را با این مطالبات تطبیق دهند و خود را همسو با آن معرفی کنند، همین گرایش موجب شد که شاهد اتفاقات عجیبی شویم.
نخستين اتفاق رفتار آقای قالیباف و انتخاب ادبیات تهاجمی و تخریبی وی بود که اثرات منفی زیادی گذاشت. او و گروه مشاورانش که گمان میکردند از این طریق میتوانند رأی بهدست آورند، رفتاری را به نمایش گذاشتند که هیچگاه در سیاست ایران سابقه نداشته است؛ حتی در سال ٨٨ نیز تا این حد از تخریب را شاهد نبودیم، ولی این رفتار، مطلوب مردم واقع نشد. پس ازمناظره اول و دوم حتی علاقه مردم به مشارکت در انتخابات کاهش یافت و بدتر از آن آرای آقای قالیباف نیز بشدت افت کرد. اینها شواهدی بود بر رد این نگاه نزد مردم.
دومین اتفاق عجیب، دیدار آقای رئیسی با تتلو بود. دیداری که پسلرزههای آن همچنان وجود دارد، ولی فلسفه اساسی این دیدار جلب آرای وی و طرفدارانش بود. همان کاری که بهعنوان گرفتن چهارتا رأی حلال شناخته شد. این رفتار اوج تغییرپذیری نامزدها در دیگ جوشان انتخابات بود. یک خواننده زیرزمینی با بدنی سراسر تتو و خالکوبی شده و با آن سابقهای که خودش درمعرفی خود منتشر کرده، به دیدار تولیت آستان قدس و نامزد اصولگرایان میرود و با تیشرتی که همه تتوهایش را به نمایش میگذارد و از موضع بالا رهنمود میدهد.
این دیدار درمعنادادن به انتخابات بسیار مهم و مثبت بود و در کلیت آن قابل دفاع است. هرچند ممکن است مصداق آن جالب نبود، ولی انتخابات برای پاسخدادن به همین خواستههاست، بدون این کارها رأی به دست نمیآید و دراین میان نیز هرکس گروههای مرجع خاصی را جذب خواهد کرد.
- 14
- 6