اینکه پس از پیروزی در هر انتخابات عدهای میآیند و مدعی میشوند، اتفاق تازهای نیست. سالهاست در به روی این پاشنه میچرخد که فردای انتخابات برخی میگویند اگر من نبودم این پیروزی محقق نمیشد؛ یا خطاب به دوستان خود میگویند که ما بیش از شما فعال بودیم و سعی کردیم کمکاریهای شما را جبران کنیم و قس علی هذا.
این افراد فقط در یک جناح قرار ندارند، گاهی ممکن است این مدعیان در اردوگاه اصلاحطلبان ظهور کنند و گاهی در اردوگاه اصولگرایان؛ مهم این است که کدام جریان پیروز انتخابات باشد. اکنون که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری شکست خوردند و پیروزی از آن اصلاح طلبان شد، افرادی از این جریان مدعی شدهاند.
در نگاه اول شاید ماجرا آنقدر مهم تلقی نشود؛ اما زمانی که متوجه میشوی تداوم این وضعیت میتواند آسیبزا باشد نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. به راستی چه فرقی میکند که چه کسی در انتخابات بیشتر زحمت کشیده است؟ مگر همهی آنهایی که در ایام انتخابات از زندگی خودشان مایه میگذارند، سهم خواه هستند؟ همه که برای سهم خواهی نیامدهاند. هستند افرادی که از ماهها قبل از انتخابات، خودشان را درگیر میکنند و روزی که پیروزی محقق میشود، میروند و زندگی عادیشان را ادامه میدهند؛ بدون هیچ چشمداشتی و بدون هیچ طلب سهمی. آیا شایسته است که افراد بیادعا، زیر بار نیش و کنایههای مدعیان «له» بشوند؟
هرکس به طریقی کوشیده است که این پیروزی محقق شود؛ افرادی که شب و روز، کار رسانهای میکردند، افرادی که در روستاها و حاشیه شهرها با مردم گفتگو میکردند، جوانانی که کف خیابان با مردم آهنگ «یار دبستانی» را میخواندند و به خودروها پوستر میچسباندند، افرادی که در ستادهای انتخاباتی تلاش میکردند؛ اصلا آن مدیری که یک هفته پس از انتخابات کت و شلوار پوشید و برای مردم جشن گرفت هم در پیروزی نقش داشته است. همهی اینها قبول! اما اگر مردم نمیآمدند و به روحانی رای نمیدادند، بازهم این پیروزی به دست میآمد؟
کوتاه سخن آنکه، حرمت همهی آنهایی که در این پیروزی بزرگ، نقش داشتهاند باید حفظ شود. نباید برای پیروزی در دعواهای پسا انتخاباتی، تلاشهای دیگران را زیر سوال ببریم و پیروزی را مصادره به مطلوب کنیم؛ فراموش نکنیم که پیروز اصلی انتخابات، مردم بودند و بس.
هفته نامه آوای کرمانشاه
- 9
- 5