از همان زمان كه مقام معظم رهبري مسأله آتش به اختيار را در حوزه فرهنگ طرح كردند، مثل روز روشن بود كه مقصود ايشان چيست. حداقل قطعي و روشن بود كه مقصودشان شامل چه رفتارهايي نميشود. بهطور مشخص اين بود كه این ایده مجوز انجام كارهاي بيقانوني و فحاشي نبود. بهويژه بخش فحاشي آن را فراموش نكنيم، ولي ظلم به رهبري از سوي عدهاي كه خود را پشت اين ارزشها پنهان ميكنند، بيش از هر ظلم ديگري است.
اينكه كساني پيدا شوند و تعبير آتش به اختيار را به اقدامات ضدقانوني و خلاف نظم و از همه بدتر در قالب فحاشي ترجمه و عمل كنند و دوهفته بیشتر طول نکشید که منجر به ضرورت بیان تذكراتی در نماز عيد سعيد فطر شد كه رهبر معظم انقلاب با صراحت اعلام كردند كه: «آتش به اختیار به معنای کار فرهنگی خودجوش و تمیز است. معنیاش این است که در تمام کشور، صاحبان اندیشه، فکر و همت، کار را خودشان پیش ببرند.
منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل، آتش به اختیار به معنای بیقانونی و طلبکارکردن مدعیان پوچاندیش و مدیونکردن جریان انقلابی کشور نیست؛ نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوءاستفاده دشمنان از وضع کشور، مراقب حفظ قوانین باشند.
این مراقبتها در درجه اول متوجه نیروهای انقلاب است که دلسوزند، علاقهمندند و مایلند که کشور به سوی هدفهای خود حرکت بکند.»
پرسشي كه ميتوان طرح كرد، اين است كه چرا چنين تعبير به غايت نادرست و مخالف منظور رهبري نظام از سخنان ايشان ميشود، بهطوري كه پس از دو هفته به جاي آنكه گام كوچكي درجهت آن منويات برداشته شود، به تعبير دقيق مقام معظم رهبري، اين نيروها را بدهكار نيز کردهاند. علت چيست؟ دو علت احتمالي براي اين ماجرا ميتوان ذكر كرد. اول علت بدبينانه است. به اين معنا كه افراد موصوف متوجه منظور رهبري هستند و خيلي خوب ميدانند كه مقصود ايشان انجام اقدامات سخيف و فحاشي نيست.
آنان ميدانند كه منظور رهبري همين است كه در نماز عيد فطر بيان شد و نيازي به اين توضيح هم نبود، در غير اين صورت اين يك فاجعه مفاهمهاي خواهد بود كه عدهای به خود حق دهند تا چنين بيان روشني را به بدترين وجه ممكن تعبير كنند. بنابراين آنان متوجه هستند ولي براي به همزدن فضاي عمومي جامعه دست به تحريف سخنان مقام معظم رهبري ميزنند، آنان آگاهانه درصدد بازگرداندن فضاي سياسي و عمومي جامعه به پيش از ١٣٩٢ هستند. آنان دنبال قطبيكردن سياست هستند.
همان بليّهاي كه رهبري نظام براي پرهيز از گرفتارشدن جامعه به آن، مانع از حضور تخريبگران سياسي در انتخابات شد. آنان چون تيرشان در انتخابات به سنگ خورد، اكنون ساز ديگري را كوك كردهاند كه نمونهاش تحريف اظهارات روشن و خالی از ابهام مقام معظم رهبري و نيز حمله و شعار عليه رياستجمهوري آن هم در راهپيمايي روز قدس است.
علت دوم خوشبينانه است. يعني عدهاي صادقانه و سادهلوحانه چنين برداشتي از سخنان فوق داشتهاند. اگر چنين افرادي هستند، بايد گفت كه از این پس حجت بر آنان تمام است و بايد در پي انجام اقدامات و فعاليتهاي فرهنگي خودجوش و تمييز باشند و مسئوليت کاستیها را به گردن ديگران نيندازند. آنان بايد بدانند كه اصولا فرهنگ از بالا توليد و تزريق نميشود. فرهنگ همان اقدامات برآمده از جوشش درون تكتك مردم است.
اقداماتي كه به تعبير زيباي رهبري «خودجوش و تمييز» باشد و چون از دل برميآيد، بر دل بنشيند. فرهنگ دستوري نداريم. فرهنگ بازتاب جوشش درون كليه آحاد جامعه است. هركس به سهم و اندازه خود در اين راه موثر است.
با اين توضيحات بايد پرسيد پس چرا اين افراد به جاي برداشت صحيح از ديدگاه رهبري انقلاب، صادقانه بدترين برداشت را کردهاند؟ پاسخ اين است كه برداشتهاي جامعه و افراد تا حدي تحتتأثير میل و تواناييهاي آنان است. كسي كه توانايي كار فرهنگي ندارد و اصولا در اين سطح نيست و حتي خودش بيش از ديگران نيازمند است كه روي او كار فرهنگي و تربيتي شود، كسي است كه هنرش انجام كارهاي اجرايي و عملياتي است؛ از نوشتن يا حتي خواندن يك متن ساده ناتوان است (همچنان كه در فهم سخن صريح رهبري دچار كژفهمي شده است)، چگونه ميتواند به صورت خودجوش به توليد فرهنگي تمييز اقدام کند؟
حداکثر تولید فرهنگی آنان هجونامهای است که در همین نماز عیدفطر قرائت کردند. همان که از انجامش منع شده بودند و حتی ستاد نمازجمعه نیز از آن تبری جست. بنابراين چارهاي ندارند جز اينكه به قول معروف سخن رهبري نظام و انقلاب را تفسير به رأي كنند و براساس آن تصويري وارونه از نظام و منويات آن ارايه دهند.
اين تفسير به رأي ممكن است صادقانه ولی از روی غفلت باشد ولي اكنون و با توضيح صريح مقام معظم رهبري درباره معنای آتش به اختيار، ديگر جاي تفسيرهاي خودسرانه نيست. متاسفانه اين نيروها به جاي آنكه يار شاطر رهبري و انقلاب باشند، بار خاطر شدهاند و جالب اينكه ضرر آنان بيشتر از ضرري است كه گروه اول به جامعه ميزند. اميدواريم كه اين سخنان رهبري فصلالخطاب براي برداشتهاي ناصواب گذشته و حال و آينده اين گروه باشد.
میثم مطیعی
- 13
- 2