دوره اول رياستجمهوري مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني در کابينه ايشان وزير کشور بودم. به ياد دارم در آن زمان، در سالگرد رحلت امام خميني رحمهالله عليه و شايد سال ۱۳۷۰، در حاشيه مراسم، خدمت مرحوم آيتالله پسنديده (برادر امام خميني) رسيدم.
ايشان خاطرهاي از مراجعه خود به وزارت کشور، در رژيم گذشته را بيان کردند که کليت آن چیزی که به ياد دارم، چنين بود: «در دوره پهلوي، در خمينِ ما حاکمي بود که به مردم ظلم ميکرد. من يکي، دو بار به آقاي اخوي (امام خميني)، گفتم برويم تهران و براي مردم خمين دادخواهي کنيم، ايشان نپذيرفتند. تصميم گرفتم بهتنهایی کاري بکنم. به تهران آمدم و به وزارت کشور مراجعه کردم و از محل دفتر وزير جويا شدم، مرا راهنمايي کردند.
مسئول دفتر وزير درمورد کار من پرسيد. گفتم ميخواهم وزير را ببينم، پاسخ داد ايشان جلسه دارند منتظر بمانيد تا پس از اتمام جلسه با ايشان هماهنگ کنم. پس از مدتي، چند نفر از اتاق وزير خارج شدند، مسئول دفتر به داخل رفت و برگشت و مرا به اتاق وزير دعوت کرد. من وارد شدم، سلام کردم، آقاي وزير هم از جا برخاست احترام کرد.
پس از آن، مشکل حاکم خمين و ظلم او به مردم را براي آقاي وزير توضيح دادم. پس از پايان سخنان من، وزير گفت: شما درست ميفرمایيد، ما اشتباه کردهايم و او را برکنار خواهم کرد. من خداحافظي کرده از وزارت کشور به خمين مراجعت کردم و حاکم هم تغيير کرد».
پس از اتمام اين دوره، تا سال ۱۳۷۵ که افتخار نمايندگي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي را يافتم، مسئوليتي نداشتم و براي کارهاي علمي به قم بازگشتم. در يکي از روزها که براي زيارت به حرم حضرت معصومه سلامالله عليها، مشرف شده بودم، هنگام بيرونآمدن از حرم، شنيدم سه نفر از زوار با لهجه يكي از شهرستانهاي اطراف اصفهان درباره من، به همديگر اين جمله را ميگويند: «اون روز که کاري ازش ميومد نميشد ديدش حالا که ميشه ديدش کاري ازش نمياد». جملهاي ساده و البته بسيار پرمعنا و دقيق.
اکنون که خاطرات گذشته را مرور ميکنم از خود ميپرسم بهراستي اگر در جمهوري اسلامي يک روحاني، چه رسد به ساير مردم، ميخواست در وزارت کشور با من بهعنوان وزير كشور ديدار کند، به همان راحتي که آيتالله پسنديده، در زمان پهلوي با وزير کشور ملاقات کرد، ميتوانست؟
چه جمله زيبا و معناداري را به من گوشزد کردند، «اون روز که کاري ازش ميومد نميشد ديدش، حالا که ميشه ديدش کاري ازش نمياد».فراموش نکنيم و به خاطر بسپاريم که:- رفتار مسئولان از ديد مردم پنهان نيست و براي هريک براساس برداشت خود و نه خوشايند ايشان پروندهاي در ذهن دارند.- رياستها مانند عمر، بهسرعت سپري میشوند، آنچه باقي ميماند عملکرد و رفتار پسنديده و ناپسند ماست.
چه بسيارند کساني که رنج کار و تلاش براي مردم را تحمل میکنند و دعاي خير مردم را پشت سر خود دارند و چه بسيارند کساني که بدون توجه به مردم، بار خود را بستند و آه و ناله مردم و خسران اخروي و چهبسا دنيوي را همراه خود ميبرند.
شرايط خدمت به مردم، هديهاي الهي است که هرکسي از آن بهرهمند نميشود و درعينحال آزموني است براي مسئولان تا چه کسي بتواند بهترين بهره را از اين هديه الهي ببرد و از آزمون سربلند و پيروز بيرون آيد.چرا تا ديروز که پست و مقامي نداشتيم، مانند مردم عادي با ديگران برخورد ميکرديم و امروز که به مقامي دست يافتهايم، خود را تافته جدا بافته از مردم میدانیم، گاه حتي جواب سلام مردم را هم با اکراه ميدهيم؟ آيا بهتر نيست با مردم و ارباب رجوع و حتي زيردستان خود بهگونهاي رفتار کنيم که مانند آيتالله پسنديده پس از دهها سال، نام ما را به نيکي ببرند؟اخلاق پسنديده و حسن معاشرت داشتن، به گرايش سياسي بستگي ندارد.
چهبسا افراد انقلابي که پس از بهقدرترسيدن و در معرض امتحان قرارگرفتن از هر فردی خودخواهتر عمل کنند، همچنان که در رژيم گذشته نيز مديراني بودند که چونان «عليبنيقطين» در جهت خدمت به مردم گام برميداشتند.از رياستها، به خود غره نشويم که در پايان کار، هم پرونده اعمال و رفتار ما نزد مردم باز است و هم در درگاه عدل الهي که هيچ سرّي بر او پوشيده نيست بايد پاسخگو باشيم.
افتادگي آموز اگر طالب فيضي
هرگز نخورد آب زميني که بلند است
- 15
- 5