«اتفاقا اینکه شما میگویید جام زهر؛ من و آقای روحانی و... جزء افتخارات ماست»؛ این بخشی از سخنان مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی است در دیدار با جمعی از رزمندگان دفاع مقدس. حساب اینستاگرامی حسن روحانی دیروز به مناسبت سالگرد پذیرش قطعنامه ٥٩٨، حدود یک دقیقه از این دیدار را که ٣١ شهریور ١٣٩٤ برگزار شد، منتشر کرد.
در این ویدئو هاشمیرفسنجانی میگوید: «در داخل هم هنوز کسانی الان از جنگ میخواهند حرف بزنند، حقیقت جنگ را نمیگویند؛ چیزهای دیگری برای خودشان میبافند و به تاریخ تحویل میدهند، اما بالاخره هنوز میلیونها شاهد مثل شماها هست و نمیگذارند این حقیقت گم شود. اتفاقا اینکه شما میگویید جام زهر؛ من و آقای روحانی و... جزء افتخارات ماست؛ یعنی ما این کار را کردیم که جنگ تمام شود؛ بچههای ما مثل برگ خزان میریختند روی زمین. اگر یکی از بمبهایی که در حلبچه انداختند، در تبریز میانداختند، چه اتفاقی میافتاد.
بعد از دو سه ماه که جنگ متوقف شد، خود امام به من فرمودند آن روز جام زهر تلخ بود برای من، ولی امروز میبینم خیلی شیرین شده»,٢٧ تیر ١٣٦٧ بود که قطعنامه ٥٩٨ از سوی ایران پذیرفته شد؛ قطعنامهای که حدود یک سال قبلش یعنی ٢٩ تیر ١٣٦٦ در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده بود و ایران پس از یک سال آن را پذیرفت.شاید مستندترین روایت از روزهای پذیرش قطعنامه را بتوان لابهلای خاطرات مرحوم هاشمیرفسنجانی پیدا کرد؛ مخصوصا خاطرات ١٠ روز آخر تیر ١٣٦٧.
قرائت نامه محسن رضایی در جلسه با امام
هاشمیرفسنجانی در مقدمه کتاب خاطرات ١٣٦٧ خود که به نام «پایان دفاع؛ آغاز بازسازی» منتشر شده، نوشته است: «پس از مذاکرات فراوان با فرماندهان سپاه و ارتش و مشخصشدن نیازهای ادامه جنگ، آقای محسن رضایی در نامهای کلیه نیازهای جبهه و شروط موفقیت را و زمان و تاریخ احتمالی فعالشدن جبههها را نوشت و امضا کرد. قبلا این تقاضاها شفاهی مطرح میشد.
نامه ایشان را در جلسه سران قوا مطرح کردم. پس از بررسی و محاسبات، به اتفاق آرا نظر بر این شد که کشور امکان تأمين این نیازها را ندارد». هاشمی در ادامه از جلسهای میگوید که نامه فرمانده کل سپاه در حضور امام قرائت شد: «تصمیم گرفته شد که مسئله را با امام(ره) در میان بگذاریم. در تاریخ ٢٣ تیر ١٣٦٧ خدمت امام رسیدیم و با خواندن نامه آقای رضایی از ایشان نظر خواستیم و پس از بحثهای زیاد و بررسی جوانب کار، امام(ره) هم معتقد شدند که امکان تهیه این نیازها را نداریم».
هاشمیرفسنجانی میافزاید: «قبلا نخستوزیر و وزیر دارایی هم در گزارشی خدمت امام(ره) گفته بودند که حتی در سطح هزینههای موجود هم، کشور قدرت تأمين هزینه جنگ را ندارد و از خط قرمز اقتصادی هم فراتر رفتهایم». اما هاشمیرفسنجانی درباره علت اصلی قانعشدن امام(ره) هم میگوید: «ولی آنچه بیشتر از همه امام(ره) را قانع کرد، توضیح فاجعه بمبارانهای شیمیایی حلبچه و سردشت بود که پیشبینی میشد در آینده شاهد استفاده از سلاحهای کشتارجمعی توسط صدامیان با چراغ سبز ابرقدرتها و حتی تکرار آن در شهرهایی مثل تبریز، اصفهان، قم و تهران با پرتاب موشک شیمیایی باشیم...».
من را محاکمه کنید
او در ادامه روایتی میگوید که ناطقنوری هم در مجلس ترحیم هاشمیرفسنجانی از او نقل قول کرد: «... به امام(ره) پیشنهاد دادم که شخصا به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا و فرمانده جنگ، اعلان پذیرش قطعنامه و آتشبس را مینمایم و به عهده میگیرم و اگر نتیجه خوب نبود، مرا محاکمه کنید. این را هم نپذیرفتند. ولی اصل پذیرش قطعنامه و ختم جنگ را پذیرفتند...».
هاشمی در خاطرات روز ٢٣ تیر هم نوشته: «از سران قوا خواستم که برای مذاکره درباره آینده جنگ، با توجه به مسائل اخیر جبهه، عصر به منزل بیایند. آقای[سیدمحمد] خاتمی خبر داد که نیروهای ما طبق قرار از منطقه حاج عمران عقب نشستهاند؛ قرار شد خودمان اعلان کنیم. مکررا با جبهه در مورد اوضاع در تماس بودم. ساعت پنج بعدازظهر، سران قوا و احمدآقا آمدند. وضع جبهه و رویدادهای اخیر را گفتم. بعد از کمی بحث، سیاست ختم جنگ مورد اتفاق نظر قرار گرفت و دستهجمعی برای پیشنهاد ختم جنگ خدمت امام رفتیم. نماز مغرب و عشا را با امام خواندیم و به مذاکره نشستیم. جلسه بیش از یک ساعت طول کشید.
شرح مبسوطی از مشکلات جنگ و ضعف روحیه و امکانات و عده خودی و قدرت و امکانات دشمن را توضیح دادیم...ایشان فرمودند راه حل چیست؟ همگی گفتیم ختم جنگ با پذیرش قطعنامه ٥٩٨ یا شکل دیگر. امام نگران عدم وفای دشمن بودند و ناراحتی مردم حزبالله که احتمال اول را ضعیف و احتمال دوم را هم در مقابل خوشحالی بخش عظیمی از مردم و آثار مثبت صلح قابلتحمل دانستیم، و علاوهبراین، پیشبینی اجبار به پذیرش صلح در آینده، بعد از تحمل خسارات بیشتر به علت کمی نیروی داوطلب و بیخاصیتی نیروهای اجباری. سرانجام ایشان موافقت کردند و فرمودند با حضور جمعی از وجوه روحانیت و مدیران و مسئولان تصمیمگیری شود».
هاشمی در مقدمه کتابش به نامهای اشاره کرد که پس از انتشار آن، واکنشهای زیادی را به همراه داشت. محسن رضایی درباره نگارش این نامه گفته «برآورد لازم انجام و دوم تیرماه ۶۷ نامهای تهیه و به آقای هاشمی ارائه و ۲۷ روز پس از این نامه قطعنامه از سوی ایران امضا شد». رضایی در بخشهایی از این نامه درخواستهایی برای تأمين سلاح و نیرو داشت.
سردار «حسین علایی»، فرمانده اسبق نیروی دریایی سپاه، در کتاب خود به نام «روند جنگ ایران و عراق» درباره نامه محسن رضایی نوشته: «نامه فرمانده سپاه نیز مستند خوبی برای مسئولان کشور شد تا از زبان فرمانده سپاه که معتقد به ادامه جنگ تا پیروزی نهایی بود، واقعیات جبهه و جنگ را به امام خمینی به عنوان فرمانده کل قوا منعکس کنند. در آن زمان، ارتش زیاد مدعی ادامه جنگ نبود، سپاه هم برای تداوم جنگ فهرست بلندبالایی از نیازمندیها را ارائه کرده بود که طبیعتا برآوردن آن در توان کشور نبود. بیان واضح چنین واقعیاتی نیاز به تصمیمی اساسی و تعیینکننده داشت».
قرائت نامه امام در جلسه سران و مسئولان
اما یکشنبه ٢٦ تیر ١٣٦٧ روزی تاریخی برای ایران بود؛ تصمیم امام(ره) پذیرش قطعنامه بود. از طرفی بنا بود قبل از اعلام عمومی، مقامات دیگر نظام هم در جریان قرار بگیرند. از همین رو، جلسهای با حضور مقامات و مسئولان برگزار شد تا نظر امام خمینی هم در چارچوب نامهای که آن زمان منتشر نشد، اعلام شود.
سردار علایی درباره جلسه روز یکشنبه ٢٦ تیر ١٣٦٧ نوشته: «با نظر حضرت امام، جلسهای صبح روز یکشنبه ٢٦ تیر ٦٧ در دفتر رئیسجمهور و با حضور حدود ٤٠ نفر از مسئولان نظامی و سیاسی کشور و نیز عدهای از مسئولان استانها تشکیل شد. در آن جلسه، درباره آخرین وضعیت جبههها و مسائل مربوط به جنگ تا هشت شب بحث و تبادل نظر شد. در این جلسه، پیام حضرت امام برای حاضران را سیداحمد قرائت کرد. البته این نامه به صورت علنی انتشار نیافت».
هاشمیرفسنجانی در خاطراتش درباره جلسه ٢٦ تیر ماه نوشته: «... به دفتر آیتالله خامنهای رفتم. در جلسهای که برای شنیدن و توجیه نظر امام در پذیرش آتشبس منعقد شده بود، شرکت کردم. جمعی از نمایندگان مجلس و جمعی از وزرا و جمعی از اعضای شورای نگهبان و مجلس خبرگان و جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و جمعی از نظامیان بودند. آقای خامنهای به عنوان مدیر جلسه صحبت کوتاهی کردند و احمدآقا پیام امام را خواندند که مضمون آن عدم امید به پیروزی به این زودیها، بنا بر اعتراف فرماندهان نظامی سپاه و ارتش و درخواست امکانات زیادی برای جنگ بر اساس نامه فرمانده سپاه که دولت قادر به انجام آن نیست و سرانجام نهی و تهدید افراطیها از مخالفت با این تصمیم و چون مضامین تأثرآوری داشت، جلسه را تحت تأثیر قرار داد و جمعی گریه کردند. سپس من با بیان مفصل، علل این تصمیم را توضیح دادم. سپس فرماندهان نظامی، حسنیسعدی و شمخانی علل نظامی را گفتند و [آقایان ایروانی و روغنیزنجانی] وزرای اقتصاد و برنامه مشکلات مالی ادامه جنگ را گفتند...».
امام گفتند این نامه را داشته باشم
این روایت هاشمیرفسنجانی جزئیات دقیقی از نامه امام که در جلسه قرائت شد، ندارد؛ البته آن زمان که او خاطراتش را یادداشت میکرده، بنا بر منتشرنشدن نامه امام در آن جلسه بود. ولی سال ٨٥ که درباره پایان جنگ، نزاع کلامی بین هاشمیرفسنجانی و محسن رضایی درگرفت، هاشمیرفسنجانی متن نامه امام را که مرحوم «سیداحمد» آن را در جلسه یادشده قرائت کرده بود، برای اولین بار منتشر کرد.
او چند سال پیش در مصاحبهای درباره چرایی انتشار نامه امام، گفت: «من وقتی دیدم اینها دارند تاریخ جنگ را به همین زودی وارونه و منحرف میکنند، با یادآوری آن نامه به همه گفتم که بهتر است در مسئلهای به این مهمی، با سند حرف بزنیم و بهترین سند هم همان نامه بود که در متن خود چندین سند غیرقابل انکار داشت. جالب است که بدانید در همان زمان کپی همین نامه توسط حاج احمدآقا به دست من رسید و گفت: امام میگویند این نامه را داشته باشم تا در مقطعی که نیاز شد، منتشر کنم. من هم دیدم بهترین زمان انتشار از سوی من همان زمان است که جوانان واقعیتهای مقطع پایان جنگ را بدانند».
متن نامه امام
در نامه امام خمینی آمده: «حال كه مسئولان نظامي ما اعم از ارتش و سپاه كه خبرگان جنگ ميباشند، صريحا اعتراف ميكنند كه ارتش اسلام به اين زوديها هيچ پيروزي به دست نخواهند آورد و نظر به اينكه مسئولان دلسوز نظامي و سياسي نظام جمهوري اسلامي از اين پس جنگ را بههيچوجه به صلاح كشور نميدانند و با قاطعيت ميگويند كه يك دهم سلاحهايي را كه استكبار شرق و غرب در اختيار صدام گذاردهاند بههيچوجه و با هيچ قيمتي نميشود در جهان تهيه كرد و با توجه به نامه تكاندهنده فرمانده سپاه پاسداران كه يكي از دهها گزارش نظامي و سياسي است كه بعد از شكستهاي اخير به اينجانب رسيده و به اعتراف جانشيني فرمانده كل نيروهاي مسلح، فرمانده سپاه يكي از معدود فرماندهاني است كه در صورت تهيه مايحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ ميباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهاي شيميايي و نبود وسایل خنثيكننده آن، اينجانب با آتشبس موافقت مينمايم و براي روشنشدن در مورد اتخاذ اين تصميم تلخ به نكاتي از نامه فرمانده سپاه كه در تاريخ ٢/٤/٦٧ نگاشته است اشاره ميشود، فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال ديگر ما هيچ پيروزي نداريم، ممكن است در صورت داشتن وسایلي كه در طول پنج سال به دست ميآوريم قدرت عمليات انهدامي و يا مقابلهبهمثل را داشته باشيم و بعد از پايان سال ٧١ اگر ما داراي ٣٥٠ تيپ پياده و دوهزارو ٥٠٠ تانك و سههزار توپ و ٣٠٠ هواپيماي جنگي و ٣٠٠ هليكوپتر... كه از ضرورتهاي جنگ در آن موقع است داشته باشيم ميتوان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندي داشته باشيم. وي ميگويد قابل ذكر است كه بايد توسعه نيروي سپاه به هفت برابر و ارتش به دوبرابرونيم افزايش پيدا كند، او آورده است البته آمريكا را هم بايد از خليج فارس بيرون كنيم والا موفق نخواهيم بود. اين فرمانده مهمترين قسمت موفقيت طرح خود را تهيه به موقع بودجه و امكانات دانسته است و آورده است كه بعيد به نظر ميرسد دولت و ستاد فرماندهي كل قوا بتوانند به تعهد عمل كنند.
البته با ذكر اين مطالب ميگويد بايد باز هم جنگيد كه اين ديگر شعاري بيش نيست. آقاي نخستوزير از قول وزراي اقتصاد و بودجه وضع مالي نظام را زير صفر اعلام كردهاند، مسئولان جنگ ميگويند تنها سلاحهايي را كه در شكستهاي اخير از دست دادهايم به اندازه تمام بودجهاي است كه براي سپاه و ارتش در سال جاري در نظر گرفته شده بود. مسئولان سياسي ميگويند از آنجا كه مردم فهميدهاند پيروزي سريعي به دست نميآيد شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است.
شما عزيزان از هر كس بهتر ميدانيد كه اين تصميم براي من چون زهر كشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستم و براي صيانت از دين او و حفاظت از جمهوري اسلامي اگر آبرويي داشته باشم خرج ميكنم، خداوندا ما براي دين تو قيام كرديم و براي دين تو جنگيديم و براي حفظ دين تو آتشبس را قبول ميكنيم. خداوندا تو خود شاهدي كه ما لحظهاي با آمريكا و شوروي و تمام قدرتهاي جهان سر سازش نداريم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشتكردن به اصول اسلامي خود ميدانيم، خداوندا در جهان شرك و كفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حيله و دورويي ما غريبيم، تو خود ياريمان كن. خداوندا در هميشه تاريخ وقتي انبيا و اوليا و علما تصميم گرفتهاند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آميزند و جامعهاي دور از فساد و تباهي تشكيل دهند با مخالفتهاي ابوجهلها و ابوسفيانهاي زمان خود مواجه شدهاند.
خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را براي رضاي تو قرباني كرديم غير از تو هيچكس را نداريم ما را براي اجراي فرامين و قوانين خود ياري فرما، خداوندا از تو ميخواهم تا هرچهزودتر شهادت را نصيبم فرمايي. گفتم جلسهاي تشكيل گردد آتشبس را به مردم تفهيم نمايند. مواظب باشيد ممكن است افراد داغ و تند با شعارهاي انقلابي شما را از آنچه صلاح اسلام است دور كنند، صريحا ميگويم بايد تمام همتتان در توجيه اين كار باشد. قدمي انحرافي حرام است و موجب عكسالعمل ميشود. شما ميدانيد كه مسئولان ردهبالاي نظام با چشمي خونبار و قلبي مالامال از عشق به اسلام و ميهن اسلاميمان چنين تصميمي گرفتهاند خدا را در نظر بگيريد و هرچه اتفاق ميافتد از دوست بدانيد».
٢٦ تیرماه ١٣٦٧ هم گذشت و روز موعود؛ یعنی روز اعلام رسمی پذیرش قطعنامه ٥٩٨ فرارسید و پذیرش قطعنامه از سوی ایران اعلام شد؛ قطعنامهای که در پیام ٢٩ تیرماه امام خمینی به «جام زهر» تشبیه شد.
- 14
- 1