چندین ماه است که از زمان دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری میگذرد و ماجرای این انتخابات با پیروزی حسن روحانی به پایان رسید. با وجود پایان این کارزار سیاسی و عبور از ایام انتخابات، از میزان هیجان و تنشی که در زمان انتخابات در فضای سیاسی کشور موج میزد کاسته نشده است و سیاستمداران مانند زمان انتخابات به کنش و واکنش در برابر وقایع روز سیاسی میپردازند. در چنین شرایطی، این وقایع در سطح جامعه نیز انعکاس پیدا میکند، با این اوصاف میتوان چنین برداشت کرد که کشور در هیجان انتخاباتی بی پایان اسیر شده است، این در حالی است که به گفته برخی ممکن است تداوم چنین مسئلهای در عرصه سیاست و انعکاس آن در اذهان عمومی در درازمدت تبعاتی منفی برای آینده سیاستهای کلان کشور داشته باشد.
پس از اعتراضهای اخیر مردم ایران تحلیلهای بسیاری پیرامون این اتفاق غیرمنتظره صورت گرفت و بسیاری در تلاش هستند تا این مسئله را واکاوی و بررسی کنند. جمشید انصاری رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور نیز در همین گروه قرار دارد. وی در آخرین مصاحبه خود با اشاره به نقش مخالفان دولت در شکلگیری اعتراضهای مردمی عنوان کرد:«وقتی در سطح ملی انتخاباتی برگزار میشود و اکثریت مردم برنامه و تفکری را میپذیرند و براساس قاعده دموکراسی دولتی با آرای ۶۰ درصد مردم شکل میگیرد، آن کسانی که از یک سال پیش از انتخابات با دولت مخالفت میکردند و در جهت نقد عملکرد آن برای عدم موفقیتش در انتخابات کار میکردند ولی نهایتا نتوانستند مردم را با خود همراه کنند و نتیجه انتخابات را واگذار کردند، بعد از انتخابات نباید با همان فرمان به حرکت خود ادامه میدادند. در واقع باید بپذیرند که انتخابات تمام شده و باید فرصت داد تا دولت بتواند کار خود را انجام دهد و مشکلات را حل کند.» وی در ادامه افزود: «ولی این واقعیت در کشور ما از سوی رقبای سابق و مخالفان فعلی دولت کمتر مورد توجه قرار میگیرد و این جریانها مدام با تحریک مطالبات مردم و انتساب مشکلات آنان به این دولت و مشارکت موثر در سازماندهی حرکتهای اعتراضی و بهره گیری از شبکههای ناراضیان به ملتهب شدن فضای جامعه کمک میکنند »
سیاستزدگی در ایران
این صحبتها در وهله نخست ذهن را به سوی برخی چهرههای سوق میدهد که در زمان انتخابات در زمره نامزدهای انتخاباتی قرار داشتند اما پس از انتخابات به رغم بسته شدن پرونده انتخابات به سخنرانیهای خود به همان سبک و سیاق انتخاباتی ادامه دادند و این ماجرا در قالب سفرهای استانی تداوم یافت. البته در ان میان نمیتوان نقش شبکههای اجتماعی را هم از یاد برد اما ریشه اصلی ماجرا به تحریکهای مخالفان دولت باز میگردد. اگر ما آن مسئله را بپذیریم که اعتراضها و یا حتی ناامیدی که در سطح کشور وجود دارد به همین تنشهایی سیاسی باز میگردد، این را هم باید در نظر بگیریم که این اتفاق در نتیجه مسائلی رخ داده است که در کم تر یک سال شاهد آن بودهایم. بنابراین این نگرانی به وجود میآید که اگر این اتفاق تدام داشته باشد ما ممکن است شاهد چه نتایج دیگری باشیم؟ در همین خصوص ، مهدی مطرنیا در گفتوگو با «ابتکار» با بیان اینکه جامعه ایران بافتی سیاست زده دارد، عنوان کرد: «چهار دهه است که این جامعه روی گسل سیاست قراردارد. در حقیقت انقلاب سال ۱۳۵۷ بر رژیم گذشته پیروز شد و این قضیه جامعه را به دو بخش انقلابی و غیرانقلابی تقسیم کرد. بااین اوصاف، هنگامی که در ابتدای امر چنین رویکردی داریم، طبیعی است که در چنین جامعهای سیاست در بافت حیات مردم قرار گیرد و چنین رویکردی منجر شده است که سیاستزدگی در ایران موج بزند، چراکه در این بافت همهچیز تفسیر سیاسی به خود میگیرد و از محیط سیاست به واسطه فراخ بودن و تفسیر انقلابی از سیاست خارج نمیشود، پس سیاستزدگی جزو بافت این جامعه است.» وی با بیان اینکه در جامعه ما ادبیات سیاسی نه به مثابه یک علم تعریف شده و دارای مضامین تایید شده وجود ندارد، مطرح کرد: «در حقیقت ادبیات سیاسی به عنوان یک شعور متعارف سیال مورد توجه قرار دارد و هر کس آن را به نفع و در محیط و ادراک خویش تعریف میکند.»
مطهرنیا در ادامه افزود:« از این جهت موجب میشود که جامعه رویکرد دو قطبی به دست آورد و جهتگیری قطبی در جامعه گسلهای بافت سیاسی شده جامعه را همواره فعال کرده و زلزلهها و پس زلزلههای متفاوتی را در حوزه سیاست ایجاد میکند که در انتخابات بروز و ظهور آشکارتری به خود میگیرد.» این نظریه پرداز سیاسی تصریح کرد: «به واسطه همین معنا است که در هر انتخاباتی همواره حساسیتها و میزان تسریع افزایش پیدا میکند و در ۴۰ سال اخیر، همواره به مردم گفته شده است که این انتخابات حساستر از انتخابات گذشته است و لازم به یادآوری است که انتخابات آینده از زمان حال حساستر خواهد بود و این واقعیتی است که شکی در آن نیست.» بنابرگفته برخی کارشناسان سیاسی این حجم از هیجانهای وارد شده بر جامعه در نهایت میتواند منجر به واکنش خلاف انتظارات را داشته باشد و حتی ممکن است مردم از مشارکت در مسائل سیاسی دلسر شوند، مطهرنیا در همین راستا بیان کرد:«حساسیت زدایی از مسائل سیاسی و سیاست زدگی شدید در هنگامه نیاز به مشارکت سیاسی به اجبار حاکمیت را به سمت و سوی انتقال حساسیتهای بیشتر میبرد و درنتیجه به سطوح گوناگون جامعه حساسیت بیشتری را تزریق میکنند. البته درست است که انتخابات حال از گذشته و انتخابات آینده از حال مهمتر میشود ولی مردم درنهایت با گریز و واگرایی از حکومت، دولت و فعالان سیاسی به آن پاسخ خواهند داد.»
کشوری هیجان زده از سیاست
عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب وجود چنین مسئله ای را در ایران امری طبیعی دانست و با بیان اینکه هیجانات سیاسی همواره در ایران وجود داشته است، اظهار کرد: « شما برهه ای سیاست کشور را پیدا نمیکنید که یک فضای غیرهیجانی در عرصه سیاست کشور به صورت مستمر و طولانی ادامه پیدا کند.» وی تصریح کرد: « هرچه قدر که به زمان حال نزدیک میشویم، مشکلات ما از نظر داخلی و بین المللی و حکومت هم بیشتر شده است و در این میان گسستی هم میان جامعه مدنی و حاکمیت به وجود آمده است و ناآرامیهای اخیر هم یکی از نمودهای این قضیه است.بنابراین با وجود چنین بحرانهایی طبیعی است که تنش در عرصه سیاست هم به نسبت این مسائل افزایش پیدا کند.»
ناصری در ادامه افزود: «بحرانهای منطقه ای و بین المللی هم همواره این نگرانیهای سیاست داخلی را تشدید کرده است، در سالهای اخیر این قضیه در جامعه هم بیشتر مشاهده شده و بخشی از این مسئله به نوع مطالباتی باز میگردد که آقای روحانی در زمان انتخابات مطرح کرد و این اتفاق سطح مطالبات مردم و نسل جوان که پس از انقلاب به دنیا آمدهاند را افزایش داد، البته این نسل افرادی را تشکیل میدهد که آگاه هستند و نگاهی جدی به مسائل دارند و وقایع روز را درک و تحلیل میکنند.» این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه در کنارهمه اینها افزایش آگاهی مردم با گسترش فعالیت شبکههای اجتماعی را هم اضافه کنید. در حقیقت مردم دیگر هر کدام رسانهای در اختیار دارند و اخبار را پوشش میدهند و نسبت به مشکلات اقتصاد وبحرانهای سیاسی و محدودیتهایی که در زمینه های مختلف وجود دارد، آگاهی دارند اما تمام این مسائل و هیجانات عرصه سیاست منجر به این اتفاق شده است که جامعه ایران جامعهای هیجان زده باشد.» وی خاطرنشان کرد: «در این میان لازم به یادآوری است که اهمیت هیجان زدگی در این است که منجر به اعتراضات اخیر شد البته نفس مطالبات مردم در اعتراضها بحق بود اما روند برخورد و تعامل حاکمیت با جامعه هم رویکردی هیجانی محسوب میشد و واکنش سیاستمداران ناشی از همان خصلت هیجان زدگی میشد و هم مردم و هم حاکمیت به دنبال تعقل در امور نیستند و بیشتر جنبههای سطحی قضیه را درنظر دارند و همانطور که مشاهده شد مسئولان بلافاصله با گسترش اعتراضها این اتفاق را به عوامل خارجی ارتباط دادند.»
حساسیت زدایی نسبت به وقایع
گفتنی است که با مرور تاریخ معاصر کشور به ویژه آنچه که پس از انقلاب ۵۷ رخ داده است، متوجه میشویم که جامعه ایران همواره در مقاطع بحرانی و حساس واکنشی متفاوت با آنچه انتظار میرود داشته است و تداوم فضای سیاست زده نیز میتواند تبعاتی دور از انتظار داشته باشد. عبدالله ناصری نیز با اشاره به رویکردی که مردم ایران تا به امروز در برابر فضاهای سیاست زده داشته اند، عنوان کرد: «در مجموع به رغم نبود احزاب قوی با نزدیک شدن به انتخابات جامعه ایران نسبت به وقایع انتخاباتی همواره جامعهای پرکنش بوده و رفتارهای غیر قابل پیشبینی هم در این زمینه داشته است، همانطور که مسائل سال ۷۶ به دور از ذهن بود، این مسئله در خصوص اتفاقات سال ۸۸ ، ۹۲ و ۹۶ هم صدق میکند . به هر حال ایران جامعهای احساسی، پرکنش و هیجانی است و روزی ممکن است با ادامه این روند نسبت به قضیه بیتفاوت شود و این اتفاق در نهایت به زیان حاکمیت و ساختار حاکمیت خواهد بود.» مهدی مطهرنیا نیز با اشاره به تبعات منفی تداوم فضای سیاسی در کشور مطرح کرد: « درنهایت، این امر مردم را به واکنش منفی در برابر چنین اتفاقی وادار میکند و گریز از تمام فعالان سیاسی و لایه های فعال شده در سیاست، دولت و واگرایی از حکومت و انجام افعال معکوس مردم را در پی خواهد داشت.»
با این اوصاف میتوان چنین برداشت کرد که تداوم تزریق هیجان سیاسی در جامعه ایران به دلیل رویکردی که سیاستمداران دنبال میکنند، درنهایت منجر به سیاستزدگی جامعه ایران میشود و این اتفاق چیزی جز کنارهگیری مردم از مشارکت در سرنوشت کشور را ندارد. بنابراین تداوم این امر به زیان حاکمیت تمام میشود.
زهره احدی
- 16
- 4