روزهای اندکی به پایان سال ۹۶ مانده است اما شرایط و فضای سیاسی کشور به سمت و سویی میرود که همچنان درگیر مسائل و وقایعی هستیم که در یک دهه گذشته رخ داده است. در این میان معاون اول ریاست جمهوری بار دیگر سکوت خود را درخصوص حواشی مربوط به گذشته شکست و در رابطه با عقبنشینیها و سکوتهای خود که در سالهای اخیر به ویژه درباره مسئله محمود احمدی نژاد داشته است، صحبت کرد. در چنین شرایطی اسحاق جهانگیری را میتوان به عنوان نمونهای از گروهی از فعالان سیاسی در نظر گرفت که در یک بازه زمانی خاص شروع به صحبت میکنند و نوید آیندهای روشن سیاسی برای خود و کشور را میدهند اما به رغم چنین تصوری خود را پشت دیوار سکوت مخفی میکنند، البته جهانگیری اظهار داشته است که اگر لازم باشد مجددا صحبت خواهد کرد اما آیا این اتفاقی است که در خصوص سایر سکوتپیشگان هم رخ میدهد؟ آیا در صورت رخ دادن این اتفاق مردم پذیرای چنین تغییری خواهند بود؟
سکوت مسئولان و چهره های سیاسی اتفاق غریبی نیست به ویژه در ایران که مسئولان همواره در تلاش هستند که مردم را از برخی حقایق دور نگاه دارند. با این وجود در مقاطع گوناگون اشخاصی پیدا میشوند که بدون در نظر داشتن کلیشههای سیاسی مردم را در جریان وقایع قرار دهند. در چنین شرایطی اگر نگاهی به جامعه داشته باشیم متوجه میشویم که آن گروه به سرعت در میان مردم جایگاهی پیدا میکنند و مورد توجه اذهان عمومی قرار میگیرند. این اتفاق در وهله نخست جامعه را نسبت به آینده سیاست های کلان کشور با توجه به حضور یک سیاستمدار ساختارشکن و شخصی که شفاف صحبت میکند، امیداوار میکنند و از سوی دیگر حمایت مردم میتواند پلهای برای صعود به سطوح بالاتر برای شخص باشد. اما به صورت ناگهانی این شخص حتی اگر سمتی هم داشته باشد مانند اسحاق جهانگیری که همچنان معاون اول ریاست جمهوی است، به ناگهان سکوت و اجتناب از هرگونه حاشیه ای روی میآورند.
گاهی این اتفاق به قدری ناگهانی است که بدون برنامه ریزی بودن آن ناممکن به نظر میرسد. با این اوصاف، در وهله نخست باید بررسی کرد که این سکوتها خواسته یا ناخواسته است، درخصوص اسحاق جهانگیری بنابر ادعای خود باید به صراحت گفت که ناخواسته بوده است اما در رابطه با سایر چهرهها سیاسی چه باید گفت؟ در ادامه هم باید این مسئله را در نظر داشت که این ظهور و بروزهای ناگهانی چه تاثیر و تبعاتی برای این گروه و جامعه خواهد داشت؟ عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب در رابطه این اتفاق در گفتوگو با «ابتکار» اظهار کرد: «برخی از چهره های سیاسی به دلیل ویژگیهایی که پیدا میکنند در یک بازه زمانی جایگاهی را پیدا میکنند که با توجه به شرایط ویژهای که جامعه ایران دارد که کنشگری سیاسی هزینهبر است. پس طبیعی است که مواقعی پیش میآید که در مواردی خاص هزینهای هم بدهند.» وی تصریح کرد: «در این شرایط، بدیهی است که این هزینه از سوی حاکمیت است که اعمال میشود. آقای جهانگیری هم در زمره چنین اشخاصی قرار دارد. آقای جهانگیری مردانه در کارزار انتخاباتی ۹۶ به دفاع از دولت یازدهم پرداخت و میدانست که حتما هزینهای هم پرداخت میکند اما این بدان معنا نیست که کنار رفته باشد اما این را قبول دارم که از ناحیه رئیس دولت دوازدهم
بی اعتنایی خاصی نسبت به آقای جهانگیری وجود دارد.» وی در ادامه افزود: «درمجموع کنار گذاشته شدن از قدرت و سیاست در ساختار سیاسی ایران حتی در میان اصولگرایان که رابطه بهتری با حاکمیت دارند هم اتفاقی است که ممکن است رخ بدهد. این مسئله چندان اهمیتی ندارد، چراکه مردم از سلسله وقایعی که به این نتیجه ختم میشود آگاهی دارند و مهم این نگاه مردم است.» وی خاطرنشان کرد: «این مسئله را باید در نظر داشته باشیم که آیا این چهرههای سیاسی که در برخی مواقع سکوت میکنند و یا به سکوت وادار میشوند، از سوی جامعه مدنی هم ترک میشوند یا خیر. بهترین مثال این موضوع محمود احمدی نژاد است که زمانی پر طرفدار بود اما در شرایط کنونی به رغم تلاش روزافزونی که برای دیده شدن دارد از سوی جامعه مدنی کنار گذاشته شده است.»
ناتوانی افراد در فعالیت سیاسی
اگر بخواهیم در سطح کلانتر ظهور و بروز برخی چهرههای سیاسی در بازههای زمانی را بررسی کنیم به این حقیقت میرسیم که چنین اتفاقی میتواند علل متعددی داشته باشد و نباید یک فرمول و نسخه را برای تمامی افراد در نظر داشته باشیم. ناصری در رابطه با این مسئله بیان کرد: «عمر سیاسی افراد زمان مشخصی دارد این زمان میتواند در دوران جوانی یک فرد باشد یا پیری و این موضوع هم موردی است که بنابر شخص ممکن است متفاوت باشد. حضور افراد محدودیت زمانی ندارد اما تاثیرگذاری افراد ممکن است چنین محدودتی داشته باشد و این اشخاص هستند که باید بدانند تا چه وقت تاثیر گذار هستند.» وی در ادامه افزود: «بسیاری از افراد هستند که متوجه میشوند که بهتر است کنار بروند و شاید یکی از مهمترین عوامل محبوبیت آقای ناطق نوری به همین عامل باز گردد که پس از آخرین شکست سیاسی که داشت متوجه شد بهتر است به جای کنشگری در متن به کنشگری در حاشیه روی بیاورد و در شرایط کنونی همین رویکرد به محبوبیت این چهره سیاسی افزود و بسیاری از چهرههای سیاسی از او دعوت میکنند که باز گردد.» وی در رابطه با سایر عوامل تاثیرگذار در این موضوع عنوان کرد: « از سوی دیگر هم افرادی هستند که قابلیت فعالیت سیاسی از یک دوره ای به بعد را نداشتند، این افراد هم به طور کامل کنار رفتند. این اتفاق به ویژه از سال ۸۸ که هزینههای فعالیت سیاسی بسیار بالا رفت، افزایش یافت. البته در این میان هم هستند افرادی که برای فعالیت سیاسی مناسب نیستند و به اشتباه هم به این حوزه روی آوردهاند و با اولین مشکل از این حوزه خداحافظی میکنند. بنابراین این اتفاق واقعیتی است که افراد به دلایل مختلفی ممکن است کنار بروند و ظرفیت انسان ها متفاوت است.»
فراموشی سکوت پیشگان
به رغم اظهارات خوش بینانه ناصری در رابطه با سکوت پیشگان محمدصادق جوادی حصار نگاهی کاملا متفاوت نسبت به این اتفاق دارد و آن را از منظر دیگری بررسی میکند. این فعال سیاسی اصلاحطب با تکیه بر تجربه و اتفاقاتی که در این سالها رخ داده است، اظهار کرد: «مهم ترین تاثیری که این اتفاق دارد، بر روی آینده سیاسی فرد خود را نشان میدهد و در حقیقت چنین رویکردی از وی یک چهره ماندگار و تاثیرگذار در عرصه سیاسی به نمایش نمیگذارد و چنین افرادی ویژگی تاثیرگذاری ملی و دراز مدت نخواهند داشت. این قبیل افراد هم در عرصه سیاسی کم نبوده اند و این افراد همواره درخشش کوتاه مدتی داشته و پس از آن افول کردهاند.» وی در ادامه افزود: «در این میان معاون اول ریاست جمهوری از جمله افرادی است که میتواند این اتفاق برایش رخ ندهد چراکه آقای جهانگیری کارنامه قابل دفاعی دارد که نشان میدهد که امکان آینده روشنی برایش ممکن است.» این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به بیاحتیاطیهای معاون اول ریاست جمهوری مطرح کرد: « این فرد به مقداری احتیاط نیاز دارد و این احتیاط بدین معنا است که مسیر فعالیتهای سیاسی وی را از آفت به دور نگاه دارد. اگر بخواهم در این رابطه توضیح بدهم، معاون اول ریاست جمهوری در پارهای از موارد تقدم و تاخر را در نظر نگرفت. در انتخابات ریاست جمهوری آقای جهانگیری با علم به اینکه میدانست وقتی به نفع روحانی وارد انتخابات شود هر رفتاری که داشته باشد سود آن به روحانی و ضررش به خود باز میگردد. پس باید به نوعی کنش سیاسی خود را تنظیم میکرد که تاثیری بر تداوم حیات سیاسی وی نداشته باشد.»
ناامیدی جامعه
با نگاهی گذرا به وقایع سالهای اخیر و فراز و فرودهای که سیاست و کنش مسئولان داشته است، انعکاس این کنش در حیات جامعه به شکلی مشهود قابل رویت است. هنجارشکنی و صحبت کردن سیاستمدارن به همان اندازه که سرخوشی جامعه را به دنبال دارد به همان اندازه سکوت پس از آن تبعات منفی دارد. جوادی حصار نیز در این خصوص بیان کرد: «در سطح جامعه هم اگر این اتفاق را بررسی کنیم به هرحال مردم بیشتر از چهرههای سیاسی و در دلبستن به آنها ناامید خواهند شد. اگر یک چهره سیاسی کاری کند که مردم ناامید شوند این اتفاق نه تنها برای آن فرد عواقب خوبی نخواهد داشت بلکه تبعات آن دامن سایر جریانهای سیاسی را هم میگیرد چراکه دلبستن به تحزب و کار جمعی را سخت میکند.» وی خاطرنشان کرد: « نمونههایی از این قبیل هم در گذشته ما بسیار زیاد است، افرادی بودند که در برخی مقاطع مورد توجه قرار گرفتند اما کم کم کنار رفتند. در مجموع باید در تمامی سطوح سیاسی نسبت به رفتارهای خود آگاهی داشته باشند.»
زهره احدی
- 17
- 4